6
خیانت
سلام
همسرم قبلاَ از طریق سایت های اجتماعی و ایمیل با افرادی ارتباط برقرار کرده بود که من بعد از مدتی متوجه شدم ولی وقتی بهش گفتم انکار کرد ولی وقتی سند ارتباطش رو نشونش دادم نتونست انکار کنه من وقتی متوجه شدم بدون ناراهتی و کتک کاری بهش گفتم اگر دوست نداری با من زندگی کنی اشکالی نداره من دوست ندارم که با کسی که به اون علاقه ای نداری زندگی کنی و بدون آبروریزی جدا میشیم و … ولی او گفت بخدا خودم چند روز پیش از کارم پشیمون شدم و نمیخوام از تو جدا بشم و قول داد که دیگه نه دروغ بگه و نه تکرار کنه . ولی دوباره متوجه تکرار کارهاش شدام و نمیدونم چکارش کنم لطفاً راهنماییم کنید.
دوست عزیز با ایشون صحبت کنید و بهش فرصت بدید تا در رفتارش تغییر ایجاد کنه
ولی باید گفتارتون قاطع باشه … اگر در رفتار گذشته شما قاطعیتی دیده نشده باشه نمیتونه حرف های شمارو جدی بگیره
خيلي ممنون اكر لطف کنید راجع به قاطعیت توضییح بیشتری با مثال بدهید ممنون میشم
منظور از قاطعیت اینه که اگر مثلا شما میگید اگر کارتو دوباره تکرار کنی ترکت میکنم باید اینکار و انجام بدی تا بفهمه این تو بمیری از اون تو بمیریا نیست اگر حرفی میزنید باید بهش عمل کنید تا اگر خواست کاری بد خلاف میل شما انجام بده اون ترس و دلهره ای که از انجام دادن تهدید شما داره بهش اجازه نده که دوباره کارش رو تکرار کنه.
من نمیگم واقعا ترکش کنید اما جدی باشید و با ترسوندش میتونید از جلوی کارش رو بگیرید…اگه واقعا ترکش کنید و جدی براش احضاریه بفرستید و محکم بگید که میخواید ازش طلاق بگیرید تازه حساب کار دسش میاد که اگه موندی پس میتونی خیلی راحت هم بری…ترس از دست دادن همین که احساس کنه به خاطر کارش داره سما رو از دست میده و اطمینان داشته باشه دیگه فرصتی برای جبران ندارا اونوقت شروع میکنه با التماس بهت میگه که هیچ وقت کارش و تکرار نمیکنه اونوقت میتونی به همسرت بگی این دفعه اخر بود و اگر یک بار دیگه تکرار بشه اونوقت حتی نمیتونی حضوری باهام حرف بزنی و این وکیلم هست که کارای طلاق رو انجام میده پس حواست رو جمع کن….مطمین باش بار اخری نخواهد بود البته اگر واقعا دوست داشته باشه و نخواد از دستت بده
سلام نمیدونم تا چه حد قاطیعت داشتید ولی به نظرم باید با خانواده همسرتون در میون بذارید اونا بهتر میتونند کمک کنن
سلام
واقعا بابت مشاوره ای که به مردم میدین ممنون، در پاسخ باید بگم من دقیقا همین مشکل رو با همسرم دارم، من به همسرم خیانت کردم و اون الان دو هفته س که قهر کرده، دلیل خیانت من دوس نداشتن اون نبود، و من نمیدونم دقیقا معنی خیانت چیه، واقعا به نظر من خیانت تعریفش صرفا رابطه با یک کسی غیر همسر نیست، بگذریم، روز اولی که قهر کرد و بی محلی کرد، حتی یک ساعت نمیتونستم ازش بی خبر بمونم، انقدر نگران میشدم که میخاستم بمیرم، خب اون منو بی خبر گذاشت، الان اگر دو روز هم ازش بی خبر باشم واسم عادیه، خب بگذریم، دو هفته پیش عاشقش بودم، یک هفته پیش کمتر از اون، ۳ روز پیش کمتر از یک هفته پیش، و امروز کمتر از دیروز دوسش دارم، بیشتر واسم عادیه، و احساس میکنم این بی محلی هرچه عشقه رو به تنفر تبدیل کرده، مگه جواب خوبی های منو فداکاری های منو هیچوقت انقدر به تندی داده بود؟
به هر حال اینو بگم هر کاری پاسخ خودش رو داره، اگر روح سالمی داره، اگر انسانه با فداکاری اون رو بیشتر میشه سمت خودتون بکشید تا این کارها، با بدی و زور نمیشه یک انسان رو تنبیه کرد اینجور با کینه ورزی و انتقام تازه رشته های محبت تون رو پاره میکنید
ببخشید خواهرم. شما طوری ساده از خیانت حرف میزنی که انگار مثلا” خطای ساده ای کردی و مثلا” ظرفها رو نشستی . شما همسرت رو داغون کردی . شخصیتشو خرد کردی . کاری کردی که تا آخر عمر نسبت به هرچی زنه بدبینه. اینکه تا الان حرکتی انجام نداده بنده خدا نمیخاد باور کنه . همش پیش خودش میگه کاشکی دروغ باشه. خیلی کار بدی کردید. در جامعه ما خیانت زن یرای مرد حکم مرگ رو داره. نمیتونه براحتی باهاش کنار بیاد. چرا که جامعه ما مذهبی است و غیرت و آبروی و غرور مرد ایرانی زنشه. بهرحال شما که اینقدر راحت حرف از انتقام و عادی شدن و تنفر میزنی مسلما” علاقه ای به همسرت نداری . اگر شوهرتون برای جدایی پیش قدم شدند کمکش هم بکن. و بنوعی فداکاری تو ثابت کن و این بنده خدا رو هم بیشتر از این زجر نده.