سلام
ببخشید مزاحم شدم ، من سال هاست که دروغ میگم و هر کاری کردم و هر بار خواستم ترک کنم نشد
بارها پدر و مادرم دروغ هام رو فهمیدن و خیلی ازم دلخور و ناراحت شدن ولی هر بار بخشیدن و به روم نیاوردن ولی من باز تکرار کردم و دلشون رو بدتر شکستم
واقعا پدر و مادر خوبی هستند و من خیلی اذیتشون کردم
دیگه خسته شدم از این رفتارهای خودم و میخواستم ببینم چطوری میتونم خودم رو عوض کنم و خلاص بشم از این وضعیت
با دروغ هام یک شخصیت توهمی از خودم ساختم براشون و بنده های خدا خیلی بهم دل بستن ولی یهویی پوچ شد همش و دلشون خیلی شکست
بعد از یک مدت میخواستم ازدواج بکنم و هم به دختر بنده ی خدا دروغ کلی گفتم و هم خانواده ام و همه شون رو ناراحت کردم از دست خودم
دیگه همه چیز رو از دست دادم …. هم کسی که دوستش داشتم … هم خانواده ام که دیگه باورم ندارن و حسابی دلشون ازم گرفته و بنده های خدا همش تو فکر هستند که دارم بهشون دروغ میگم و از خواب و خوراک انداختمشون
به واسطه ی این دل شکستن ها هم به هیچ جایی تو زندگیم نرسیدم و به هر دری میزنم اولش خوبه بعد یهویی همه چیز بهم میریزه و خراب میشه
از نظر مالی هم تو مشکل هستم و بارها خواستم برم مشاوره ولی نتونستم تا اینجا رو یکی از دوستام بهم معرفی کرد
واقعا خسته شدم و ازتون ممنون میشم کمکم کنید