3
دغدغه
سلام مدتی هست یه چیزی ذهنمو به شدت درگیر کرده جوری که مثه خوره افتاده به جونم حتی خجالت میکشم با خودم راجع به این موضوع فکر کنم احساس میکنم یکی از اعضای خانوادم از لحاظ جنسی بهم نظر واقعا نمیتونم تحمل نگاه های بد رو لطفا کمکم کنید
چه کسانی مبتلا به اختلال شخصیت بدبینی هستند؟ چه کسانی مبتلا به اختلال شخصیت بدبینی هستند؟ افرادی که چنین شخصیت هایی دارند، بسیار مغرورند، همچنین حسود و کمی ستیزه جو هستند. فوری درگیری بدنی پیدا می کنند و یک کلام به هر کلام نرسیده، سیلی را زده اند! نسبت به همسرشان بسیار بدبین هستند، هر چه قسم بخورید که بیگناهید و وفادار، فایده ندارد. بدون دلیل کافی مظنون است که دیگران از او سوءاستفاده می کنند. به وفاداری و قابلیت اعتماد دوستان و بستگان خود شک دارد. به دیگران اعتماد نمی کند، در اشارات خوش خیم تحقیر و تهدید می بینید، کینه توز است، در پاسخ خشمگین و آماده حمله است.در درمان این افراد جدی و صادق باشید و از شوخی پرهیز کنید. روان درمانی حمایتی سودمند است.بر واقعیت تاکید کنید و گاهی اوقات دارو نیز لازم است.
آکاایران: چه کسانی اختلال شخصیت ضداجتماعی دارنداین اختلال از ۱۵ سالگی شروع می شود. چنین افرادی ضدقانون هستند، قانون خانه، مدرسه یا جامعه را زیرپا می گذارند. شخصیت های ضداجتماعی دست به دزدی، تجاوز به حقوق دیگران، دروغ گویی و همه گونه رفتارهای ضداجتماعی می زنند. فریب کار و دروغ گو هستند از نام های غیرواقعی برای نفع و لذت شخصی استفاده می کنند، رفتار تکانشی، تحریک پذیری و پرخاشگری دارند که با نزاع و حملات فیزیکی مکرر تظاهر می کند. نسبت به ایمنی خود و دیگران سهل انگارند، عدم احساس مسئولیت دارند که با ناتوانی برای حفظ رفتار شغلی با ثبات یا احترام گذاردن به تعهدات مالی تظاهر می کند. احساس پشیمانی نسبت به آزار یا دزدیدن مال دیگران ندارد و اغلب این اختلال پس از جوانی یا میانسالی بهبود می یابد؛ اما درمان آن مشکل است.
چه کسانی اختلال شخصیت مرزی دارند.
افرادی که دارای چنین شخصیتی هستند در روابط بین فردی ناتوانند و عواطف و رفتار تکانشی بارز دارند. بیشتر خانم هایی هستند که اقدام های دیوانه وار برای اجتناب از ترک شدن خیالی یا واقعی دارند. در دوستی بی ثبات و در روابط بین فردی پرتنش هستند که با نوسان بین دو قطب آرمانی کردن و بی ارزش نمودن مشخص است.
اختلال هویت مستمر دارند و دائم در هر مشکلی تهدید به خودکشی یا آسیب رساندن به خویشتن می کنند. بی ثباتی عاطفی به دلیل ماهیت واکنشی خلق، احساس مزمن پوچی، خشم شدید و نامتناسب، تفکر بدبینانه موقت وابسته به استرس یا علائم تجزیه ای شدید دارند.روان درمانی مرکب حمایتی و کیفیتی، رفتار درمانی برای کنترل تکانه ها، کاربرد برخی داروها مثل ضدافسردگی ها و جنون ها از درمان های این اختلال محسوب می شوند.همان طور که نور آفتاب از پنجره می گذرد و اتاق را روشن می کند، محبت هم از خانواده می گذرد و دنیا را روشن می کند.
در میان خانواده است که یاد می گیریم غذایمان، فضایمان، خنده ها و گریه هایمان را با هم قسمت کنیم.حتی اگر اعضای خانواده زیر یک سقف زندگی نکنند در یک دل زندگی می کنند.همه پنجره ها را گشاده ایم، بهار طبیعت بهار دل هایمان را نیز به همراه دارد، شکوفه های امید و عشق را بر درخت خانواده می بینیم که روزی به ثمر تبدیل خواهد شد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام وقت شما بخیر وشادی
من دختری۳۱ساله هستم حدود بیشتراز۳ساله که باپسری هستم که ۹ سال از من بزرگتر و من خیلی دوستش دارم . ۱سال از آشنایمون میگذشت که تمایل پیداکردم باهاش ازدواج کنم و چون مشکلات زیادی داشت متوجه نمیشدم که تصمیمش چی هست به یه نفر از دوستام که از طریق گروه مجازی لاین باهاش آشنا شدم و ایشون را میشناختم گفتم نظرایشون را بپرسند که متاسفانه کار خیلی خراب شد چون این دختر مثلا دوست بجای کمک خیلی اذیت کردند… بعد یه مدتی قهر که حدود ۱۰ ماهی شد دوباره با اون آقا رابطمون شروع شد . به من گفت به ازدواج فکر نمیکنه و فقط چون هردومون تنهاییم و مشکلاتمون زیاد باهم باشیم منم قبول کردم البته من امیدوار بودم نظرش عوض میشه و ازدواج می کنیم … یه ازدواج ناموفق داشته و یکی از دلیلهای فرارازازدواجش همین … دومی دلیلش اینکه توکارش ورشکست شده و حدود ۲سال کاردرستی نداشته.. وسوم اینکه پدر ندارند ومادرشون تنهاست و ۲تاخواهر و ۱ برادر که همشون بااتفاق مخالف ازدواج ایشون هستند و باوجودی که گاهی ماهها ازش بیخبر هستند ولی کافیه حرف ازدواج بشه با کلی بهونهای جورواجور منصرفش میکنند …. بالاخره چند هفته پیش بود که صحبت ازدواج شد گفت حاضر بیاد خواستگاری ولی با پدرت صحبت کن آیا حاضر منو بدون خانوادم تنهایی بپذیرد چون اگه خانوادم بفهمند دوباره با بحثها و پیشنهادهاشون منومنصرف میکنند ….. با این که خیلی خوشحال شدم ولی از طرفی تردید دارم و نمیدونم بعد اینهمه مدت که به هدفم رسیدم آیا ارزشش را دارد آیا با این شرایط بپذیرم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مسلما” خانواده شما مخالفت خواهند کرد … چون ازدواج در ایران پیوند دو خانواده هم هست و شما نباید بخاطر احساساتی شدن تن به هر ازدواجی بدید
امیدوارم بتونید واقع بینانه برخورد کنید …پس بدونید این هدف شما نبوده و نیست و نباید خودتون رو وابسته به چنین رابطه ای کنید