7
دفاع نکردن از خود
سلام.
۱ سال پیش, زمانی که ۴،۵ ماه از عقد من گذشته بود, جاری م با من تماس گرفت و منو گرفت به فحش و نفرین خودم و همسرم. اما من چیزی نگفتم و ساکت موندم, چون کلا آدم آبروخواه و آرومی هستم و نمیتونم با کسی بد صحبت کنم. فقط آخر تماس بهش گفتم خدایی هم هست.
برادرشوهرم از حساب همسرم مضاربه گرفت و اون پول تو حساب شوهرم بود, دلیل تماس جاری هم این بود که چرا پول ما تو حساب شماست.
بعد این قضیه چیزی رو به روی خودم نیاوردم اما واقعا قلبم شکست و هرشب با گریه خوابم برد. حتی پس از گذشت ۱ سال نتونستم آرامش از دست رفته رو برگردونم. کمکم کنید.
عزیزم به خدا توکل کن.اون باهات بد صحبت کرد چون شعورش همونقد بود و شما هم در حد ادب و شعورت جوابشو دادی.توجبهی نداره شما هم مثل اون باشی.خیلی از ماها توی زندگیمون در جاهای حساس نتونستیم درست جواب بدبم و از خودمون دفاع کنیم.بهتره فراموشش کنی و به نقاط مثبت زندگیت فکرکنی.به اتفاقات خوب اینده.من هم مثل شما.یه شخص ارومم که خیلی ادم ها باحرفاشون قلبمو شکستن.فقط سعی کردم به چیزهای بزرگتری که دارم فکرکنم.مثل هدیه ی زندگی،سلامتی،زنده بودن،داشتن خانواده.خودتو انقد ساده نباز
حرفاتون کاملا درسته.
اما واقعا نمیتونم فک نکنم, قلبم شکسته. کلا آدم بددهن و بی حجب و حیاس, بخاطر همین همه ازش میترسن و کسی چیزی بهش نمیگه. اونم هرچی دوست داره میگه.
از اول عقدم شروع کرد به دشمنی و بدترین روزهارو برام رقم زد. حرفایی رو به دروغ در مورد من گفت. با اینکه همه میدونن اون آدم دروغگوییه اما باز حرفاشو قبول کردن.
یه مدت سخت هایی زیادی کشیدم و ذره ذره آب شدم.
اما شکرخدا بعد از گذشت ۱ سال همه منو شناختن. خانواده شوهرم خیلی قبولم دارن خداروشکر و همه جا از من تعریف میکنن.
اما من همچنان درگیر اتفاقای گذشته هستم و آرامش رو از خودم گرفتم
فقط به این فکر کن که آدم بی ارزشو آیا ارزش داره خاطرش خودتو عذاب بدی؟
عزیزم کاملا درکت میکنم.البته من جاری ندارم اما یه زندایی جوون دارن که چندساله اومده تو خانواده مون.یه عفریته ی به تمام عیار.به تموم اعضای خانواده شوهرش بدترین هارو گفته اونا همه دهنشون بستست.حتی به اون یکی زنداییم یبار انقد حرف زد نزدیک بود زنه سکته کنه.اینجورادما همجا هست.خداروشکر که خانواده شوهرت حالا شناختنت.بخاطرهمینم شده بیخیالش شو.یسری ادما کلا خودشونو یه عفریته معرفی میکنن و تا ابد هم همونجور عوضی باقی میمونن.گذشته که گذشته.سعی کن ازین ببعد از اینجور ادما دوری کنی فقط.چون روحیت حساسه بنظرم میفهمم چی میگی.میدونم نمیشه فکرنکرد.منم همینجوری ام.اما تا فکرش میاد توذهنم سریع یه فکردیگه رو میارم توذهنم که تون فکر اون وسط گم شه.چندبن بار انجامش بده همین روش رو ایشالا بهتربشی.خدا اون ادمای عوضی رو هم لعنت کنه.واقعا نمیدونم چطوری میتونن انقدر بد باشن
یه روانشناس گفته…اگه به خاطر نفهمی دیگران با اعصاب خوردی و خودخوری و هر رفتاری که شمارو ذره ذره اب کنه…انگار دارید اناقام رفتار بد دیگران را از خود میگیرید…نفس عمیق بکش ورزش کن و به فکر خودت باش ولش کن…
تببهشید کلمه بالا انتقام بود
بعضی آدمها را میشه کنار گذاشت ولی مثلا شوهر را چطور میشه وقتی نتونی از خودت دفاع کنی ، بچه ها چی میشوند . آخه مگر تحمل یک آدم چقدر است توی یک خونه مردی که توجه به بچه ها و همسرش نمیکنه و ما نمیتونیم از خودمان دفاع کنیم وقتی حرف غیر منطقی میشنوم سکوت میکنم حرف هم بزنم کسی نمیشنوه