سلام.
۱ سال پیش, زمانی که ۴،۵ ماه از عقد من گذشته بود, جاری م با من تماس گرفت و منو گرفت به فحش و نفرین خودم و همسرم. اما من چیزی نگفتم و ساکت موندم, چون کلا آدم آبروخواه و آرومی هستم و نمیتونم با کسی بد صحبت کنم. فقط آخر تماس بهش گفتم خدایی هم هست.
برادرشوهرم از حساب همسرم مضاربه گرفت و اون پول تو حساب شوهرم بود, دلیل تماس جاری هم این بود که چرا پول ما تو حساب شماست.
بعد این قضیه چیزی رو به روی خودم نیاوردم اما واقعا قلبم شکست و هرشب با گریه خوابم برد. حتی پس از گذشت ۱ سال نتونستم آرامش از دست رفته رو برگردونم. کمکم کنید.