12
رفتار با نوجوان
ا سلم از یک هفته به عید که دبیرستان بسرم تعطیل شده او که 17سال رارد و سوم تجربی در دبیرستان نمونه دولتی مشغول به تحصیل است لای کتاب را باز نکرده یکی دو بار که با ایشان صحبت کردم میگوید همه اینها را میدانم ولی حال و حوصله ی درس خواندن ندارم شما لطف میکنید راهنمایی کنید مرا . مشاور با تجربه و خوب میشناسید در مشهد چون بسرم در انتخاب مشاور سخت گیر است با تشکر فراوان از لطف شما
با اداره کل بهزیستی تماس بگیرید و لیست مراکز معتبر مشاوره ای رو دریافت کنید
ولی اجازه بدید از شور و حال نوجوانی استفاده کنه و در کنارش باشید نه اینکه با حساسیت زیاد نسبت به درس خوندن و نخوندنش عرصه رو بهش تنگ کنید …
سلام دختری دارم ۱۵ ساله اخیراخشن و بد اخلاق شده و تازه متوجه شدم با پسری ارتباط تلفنی دارد ودرسش افت کرده.نمیدانم چه کنم.با هاش صحبت میکنم همه چیز را حاشا میکند ولی در دفتر خاطراتش خواندم و مطمئنم که با شخصی ارتباط داشته.خیلی گرفتارم کرده و نگران.لطفا راهنمایی کنید ممنون
دوست عزیز به طور مستقیم نباید در این مورد صحبت کنید باید به طور غیر مستقیم با ایشون در باره خطرات و مشکلات این روابط صحبت کنید … میتونید با توجه به نوع شخصیتی که داره با مشاوران کودک و نوجوان صحبت کنید تا به شما راهکارهایی رو ارائه کنن … ولی رابطه خودتون رو با ایشون بهتر و دوستانه تر کنید تا به شما اعتماد کنه وقتی اعتماد کرد میتونید در هر زمینه ای با ایشون صحبت کنید
با سلام و تشکر متاسفانه دو ماه قبل که با مادرش گوش رو چک کردیم چند تا فایل م ناجور داشت ولی از مدرسه که امد فهمید گوشیش دست خورده و خیلی ناراحت شد خبر نداشتیم گوشیش برسی دیگران رو ذخیره میکنه البته فکر میکنم زیادتو این وادی نباشه بیشتر تو وایبره برای ارتباط با دوستاش چو تنهاست من فرزند دیگری ندارم الان ۱۰ روزه خیلی با اون مدارا میکنم سعی دارم ارتباطم رو با اون صمیمی کنم نمی دنم چه طور میتونم موفق بشم اگه راه کاری دارید ممنون میشم راهنمایی کنید من را
سلام من متوجه كبودي روي گردن خواهر ١٤ سالم شدم وقتي جويا شدم فهميدم خونه ي همكلاسيش اين اتفاق توسط دوستش افتاده، و اون دختر يه سري كارا مثه لب گرفتن و اين چيزا بهش ياد داده، باعاش برخورد كردم به دوستش هم زنگ زدم حالا جفتشون التماس ميكنن كه به مامان باباشون نگم، شما بگيد من با خواهرم چيكار كنم ، به مامانم بگم يا خودم حلش كنم ، خودشم الان خيلي ناراحته!!! لطفا فقط بگيد چطور باهاش برخورد كنم
بهترین کار اینه که با هر دوی اونا درست و منطقی صحبت کنید … و راه درست و غلط رو بهشون نشون بدید و گرنه خودشون از طرق مختلف اموزش خواهند دید … نباید رفتارتون طوری باشه که از شما بترسند و فراری بشن … باهاشون دوست بشید تا بتونید خوب بهشون کمک کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
با سلام، من پسر ۱۶ ساله دارم ، با توجه به اینکه خیلی چیزها را میداند ولی عمل نمی کند ، و به من میگوید که شما فکر کهنه ای دارید.((یک روز دیدم دارد میرود به باشگاه بدن سازی گفتم کجا میری سرظهر گفت باشگاه گفتم :با کی و کجا گفت با دوستم ، گفتم من میبرم هم دوست را مشناسم و هم باشگاه و ببینم که چه تجهیزاتی داره . در جواب گفتم چرا نمیزارید من زندگی کنم ف من با شما نمیروم و دوستم خیلی خوب می شناسم نیاز نیست شما هم او را بشناسید و به باشگاه رفت و از اون روز دیگه با من صحبت نمی کند .و با دوستانی که من نمی شناسم و ندیدم قرار میزاره و بیرون میره . وقتی مارش هم صحبت میکند بهش میگه تو حرف نزن ، و داد وفریاد زده وحتی درس اش را هم خوب نمی خواند سال های قبل جزوه دانش آموزان نمونه بود و در مدارس نمونه دولتی درس میخواند ، از زمانیکه شبکه اجتماعی تلگرام اومده اخلاقش کلی فرق کرده و پرخشگری و بد اخلاق شده است. ممنون
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
دشوارترین دوران برای والدین و فرزندان است. با وجود هر نوع رابطهای که از قبل داشتهاید، در این دوران ارتباط شما با فرزند نوجوانتان به چرخه و مراحل متفاوتی وارد میشود. تا وقتی آنها در دوران بچگی بهسر میبرند، شما برای آنها مانند یک قهرمان هستید اما در دوران نوجوانی ممکن است به یک مشاور، که امیدوار هستید آنها در مورد تصمیمات بسیار سخت با او مشورت کنند، تبدیل شوید…
وقتی فرزند شما به سن نوجوانی رسید؛ در این بُرهه، احتیاج عاطفی به حضور پدر کاملاً مشهود می شود. البته واکنش دختران و پسران به عدم حضور پدر متفاوت است. دختران در سن بلوغ به جنس مخالف گرایش پیدا می کنند. آنها چون نیاز به محبت پدرانه را در خانه دریافت نکرده اند، سعی می کنند چنین محبتی را بیرون از منزل به دست آورند. پسران نیز ممکن است الگوهای نادرستی را برای خود ملاک رفتار مردانه قرار داده و رفتارهای ناسازگارانه ای از خود بروز دهند. فردی که از کودکی مورد بی مهری والدین و اطرافیان قرار گیرد الگویی برای ابراز محبت به دیگران را نمی آموزد و نمی تواند عواطف و احساسات خود را به دیگران منتقل کند.
پدر و پسر
پدر یک نوجوان بودن بسیار سخت است. پدرها با حیرت و گاهی سردرگمی شاهد تغییر و تحولات فرزندانشان هستند. آیا تا کنون فکر کرده اید که نوجوانان دوست دارند پدرانشان درمورد آنها چه بدانند: مشکلات آنها، احساساتشان، زندگیشان؟ توجه کنید که این مسئله پیرامون بهوجود آوردن محیطی است که ایجاد مشکلات را کاهش میدهد، نه درباره دفاع کردن.
در ادامه این مقاله ما به شما پدران عزیز، این نکات را خاطر نشان می کنیم:
* “من دیگه بچه نیستم”. نوجوان ها بیشتر از هر چیز دیگری دوست دارند به آنها بعنوان یک فرد بزرگسال احترام بگذارند. اینکه دیگران همچنان مثل قبل با آنها مثل یک بچه رفتار کنند برایشان عذاب آور است. اما پدرها می فهمند که نوجوانان مراحل مختلف بلوغ را پشت سر می گذارند و خیلی مهم است که واکنش خودتان را با مرحله بلوغ فرزندتان هماهنگ کنید. در اوایل نوجوانی باید از وضعیت آنها آگاه باشید و کمی بیشتر از یک بچه با او رفتار کنید.
* “من طوری رفتار می کنم که آماده ام یک بزرگسال باشم اما از وارد شدن به این مرحله از زندگی وحشت دارم.” اینکه فرزند نوجوانتان آماده باشد که مثل یک بزرگسال با او رفتار شود یا نه، بسیار نگران مسئولیت ناشی از آن خواهد بود. باید بفهمید که با تمام تظاهری که به قوی بودن می کند، فرزند نوجوانتان از دنیای ناشناخته ای که پیش رویش است می ترسد. پدرهایی که می توانند کمی احترام را با کمی حساسیت برای این موقعیت ادغام کنند می توانند تکیه گاه خوبی برای نوجوانشان باشند.
نوجوان
* “دوستانم برایم اهمیت بیشتری پیدا کرده اند.” بخشی از این روند تغییر این است که در آن نوجوان از وابستگی به والدین به سمت استقلال پیش می رود. این فرآیندی است که شما بعنوان پدر بسیار نسبت به آن هیجان زده می شوید. از این گذشته، آرزوی قلبی شما این است که فرزندانتان افرادی مستقل و مسئولیت پذیر شوند. بخشی از این فرایند شامل جدا شدن تدریجی از والدین و دیگران حتی دوستان می شود. این کاملاً طبیعی، قابل انتظار و مناسب است. پس اگر دیدید که فرزند نوجوانتان به جای خانه ماندن و با خانواده بودن با دوستانش وقت می گذراند زیاد ناراحت نشوید.
* “الان خیلی چیزها که قبلاً برایم سوال نبود، سوال شده است.” بخش عمده ای از فرایند بلوغ این است که یاد بگیرید به فکر خودتان باشید. نوجوانانی که بچه های مطیع و فرمانبرداری بودند الان سوال می کنند که چرا باید کارهایی که با آنها می گویید انجام دهند. آنها قضاوت شما را هم زیر سوال می برند. آنها باورها و ارزش های پایه ای خانواده تان را زیر سوال می برند. این فرایند پرسش کاملاً طبیعی و سالم است. سعی کنید به آنها برای پیدا کردن پاسخ این سوالات کمک کنید.
* “اتفاقات خاصی برای هورمون هایم می افتد که نمی توانم برایتان توضیح دهم”. پسرها وقتی نوجوان می شوند، خیلی زود رنج و تندخو شده و سریع صدایشان را بالا می برند مخصوصاً وقتی تحت استرس زیادی باشند. کنار دوستان از جنس مخالفشان احساس ناراحتی به آنها دست می دهد حتی اگر سالها با هم دوست بوده باشند. دوست دارند پوسترهایی روی دیوار اتاقشان بزنند که شما دوست ندارید. اما در اکثر این موارد خودشان هم علت احساسشان را نمی دانند. باید بفهمید که هورمون ها ممکن است علت ایجاد برخی از این رفتارها باشند. باید به آنها یاد بدهید که بااینکه سخت است اما می توانند هورمون هایشان را کنترل کنند.در دوره نوجوانی احتیاج عاطفی به حضور پدر کاملاً مشهود می شود، واکنش دختران و پسران به عدم حضور پدر متفاوت است
* “من از آن نگاه متنفرم”. این نگاه همان نگاه معروف مادر و پدرهاست. یک چشم غره که باعث می شود نوجوان فکر کند که به مشکل افتاده است. با باز نگه داشتن دریچه ارتباط بین خودتان و فرزند نوجوانتان باید استفاده از این چشم غره را کمتر کنید باید راه های دیگری پیدا کنید که به آنها نشان دهید که از دستشان ناراحت شده اید.
* “گاهی وقت ها دوست دارم فقط تنها باشم”. نوجوانان دوست دارند وقتی به خود و دنیای خودشان فکر می کنند تنها باشند. بااینکه با دوستانشان خیلی حرف می زنند اما وقتی به خانه می آیند معمولاً به اتاقشان رفته و در را می بندند. این کاملاً طبیعی است و هیچ زنگ خطری به شمار نمی رود. اما اگر این رفتار افراطی شد آنوقت باید کمی نگران شوید.
پدر یک نوجوان بودن سخته یا آسون؟
* “گاهی وقت ها دلم می خواهد به حرفهایم گوش کنید”. پدرها بیشتر وقت هایی که می خواهند مشکلی را حل کنند سریع شروع به نصیحت کردن می کنند. باید جلوی این کار را بگیرید و سعی کنید فقط به حرفهای فرزندتان گوش کنید. خیلی وقت ها گفتگوی بین والدین و نوجوان فرصتی است برای نوجوان تا خودشان بتوانند مشکلشان را حل کنند. باید این فرصت را به آنها بدهید تا بتوانند خودشان با مشکلات زندگی روبه رو شوند.
* “دوست دارم در کارهایتان ثبات قدم داشته باشید”. بااینکه نوجوانها معمولاً دربرابر اعمال قدرت والدین طغیان می کنند اما از آنها انتظار دارند که قوانینی برای خود داشته باشند و همیشه براساس یکسری قوانین یکسان با آنها رفتار کنند. نباید بطور مداوم قوانین خود را تغییر دهید. یک قانون داشته باشید و به آن متعهد باشید. این ثبات قدم باعث می شود نوجوانتان چیزی برای تکیه کردن به آن داشته باشد.
* “روی حرفتان بایستید”. نوجوانان از اینکه والدینشان یک روز یک چیزی بگویند و فردایش جور دیگری عمل کنند عصبانی می شوند. روی تعهدات خود بمانید. هیچ چیزی بدتر از شکستن قولتان نیست. اگر درمورد تماشای تلویزیون یا بازی های ویدئویی یک قانون خاص دارید، خود شما هم باید با همان قانون زندگی کنید. اگر به تعهدات خود وفادار بمانید فرزندتان هم احترام بیشتری برای شما قائل خواهد شد.
نتیجه گیری
نوجوانان در این دوران با احساسات و مشکلات تازه ای روبرو می شوند و از آن وابستگی که به والدینشان داشته جدا شده و کم کم افرادی مستقل می شوند. اگر پدرها بتوانند چند نکته ساده را در رفتارهایشان با آنها رعایت کنند، می توانند کمک بسیار خوبی به فرزند نوجوانشان نموده و به آنها برای انتقال از دوران بچگی به بزرگسالی یاری رسانند.
با سلام ، ضمن تشکر از راهنمائی هایتان ، باتوجه به اینکه این هفته مادرش اظهار میدارد که وقتی به خانه می آید لباس هایش بوی سیگار میدهد و نگران سیگار کشیدن پسرمان هستیم (متاسفانه آسم هم دارد)که باعث زاین به ریه هایش خواهد شد و خواهشمند است راهنمائی کنید چگونه بخواهیم که دوستانش را معرفی بکند و بتوانیم مدیریت کنیم که به بیراه نرود . لازم به یاد آوریست که ما در شهر تبریز زندگی میکنیم اگر همکار کارآزموده در گرایش نوجوانان می شناسید برایمان معرفی کنید تا حضور به روانشناس و مشاوربه انفاق هم (پدر و پسر) مراجعه کنیم تا بهتر راهنمای کنند. ممنون از توجه شما
سلام داداش من هیفده سالشه بعد ی کینه ای بزرگ از من ب دلش گرفته دوسال پیش من عقد کردم بعد توی جشن نمیدونم همچنین چیزی ک میگه واقعا اتفاق افتاده یا ی سو تفاهم بوده میگه موقع گرفتن عکس منبا همه گرفتم وقتی هودش خواسته بیاد با من بگیره بهش گفتن برو الان میخوایم دونفره عکس بگیرم واز اتاق رفته بخدا من یادم نیس بعد منو نامزدم باهم نساختیم و جدا شدیم الان ک میخوام واسه بار دوم عقد کنم راضی نیس بیاد و همیشه ب من میگه ادم فروشی تو همه رو یادت میره خلاصه بدجور کینه ب دلش گرفته و حتی وقتی در رابطه با اون ماجرا حرف میزنه چشماش پر اشک میشن وحتی میگه شما اصلا منو وارد مساعل کی با بقیه داداشا و پسرخاله ها و دختر خاله ها داشتین و جلسه میگرفتین قاطی نمیکردین و میگفتین بچه ای تو الان نمیدونم چطوری رفتار کنم ک از دلش دربیارم همش از سیگار ..میحرفه میخواد انگار خردشو با اینا بزرگ نشون بده نمیدونم چیکار کنم ب راه خلاف کشیده نشه امروز میگه بخاطر رفتارای تو منو سیگار میکشم ک فراموش کنم
من زهرام منتظر جواب هستم ممنون میشم کمکم کنید ک با داداشم چطوری رفتار کنم واستون توضیح داده بودم ک ازم کینه ی بزرگی ب دل گرفته ولی ایمیلمو یادم رفت بدم ممنون میشم کمک کنید
پس به سوال شما پاسخ داده شده
در ضمن پاسخ در همین سایت درج میشه و ارسال به ایمیل نداریم