9
دورى شوهرم از خانواده ام
با سلام
3 سال است که ازدواج کردم, خواهر دوقلوى من يکسال قبل از من ازدواج کرده
شوهرم از ابتدا از شوهرخواهرم خوشش نمي اومد و فشار ها و ناراحتى هاى او کم کم باعث شد که حتى من جرات سلام کردن به شوهر خواهرم را هم نداشته باشم
برعکس شوهرمن, شوهر خواهرم از اول از در دوستى وارد شده بود ولى به مرور با رفتارهاى سرد و تحقير آميز شوهر من او هم سرد شده طورى که اگر در يک مهمانى کنار هم باشند حتى يک کلمه هم با هم حرف نميزنند
جديدا شوهرم ميخواهد رابطه ى من با خواهرم را هم قطع کند
لطفا کمکم کنيد
(بهانه شوهرم براى دورى اين است که آنها قليان ميکشند و قبل از ازدواج دوست بودند)
سلام…اولا بهش ثابت کنید راه و رپش غلط زندکی هرکسی حتی خواهرت تاثیری در زندکی نشترکتون نخواهد داشت و شما براتون شوهر و زندگی خودتون مهمه اصلا اینو به همسرتون بگید….۲٫همونطور که رابطه ایشون با خانوادش ادامه داره پس رابطه شما باخواهرتونم باید به جهت خانوادگی ادامه داشته باشه به شوهرتون بکید اگه انسانای خوبی هستیم باید راهنمای خوبیها بلشیم شاید اصلا شوهر خواهرتون با معاشرت مثبت با شوهرتون اصلاح شدن۳اصلا هرکس کارش و سبک زندگیش به خودش مربوطه چارش قطع رابطه نیس مخصوصا خواهرت ….
سلام خيلى ممنونم که پاسخم رو داديد
هم من و هم خانواده همسرم بارها بهش گفتيم که سبک زندگى هرکس مربوط به خودشه ولى همسرم همچنان لجبازى ميکنه و حاضر نيست آنها را ببيند
ضمنا من معتقد هستم که اگر آنها باهم دوست بودند حالا ازدواج کرده اند پس خطايى مرتکب نشده اند و قليان کشيدن هم فقط به سلامت خودشون آسيب ميزنه و نميتوان نتيجه گرفت آنها انسانهاى بدى هستند که ما بايد آنها را اصلاح کنيم
درحال حاضر من فقط گاهى که تنهايى به خانه ى مادرم ميرم ميتوانم دور از چشم شوهرم, خواهرم را ببينم
و ديگر به شوهرم براى رفتن به خانه ى خواهرم اصرار نميکنم
و حل اين مشکل را به گذشت زمان سپرده ام
به نظر شما کار درستى کرده ام يا بايد رفتارم رو اصلاح کنم
دوست عزیز مگر چاره ای دیگه ام داشتید … بهتره روی حساسیت های ایشون وارد نشید وقتی نسبت به خانواده شما حساسه شما خودتون تنهایی مراجعه کنید و بهشون سر بزنید
سلام من دختري هستم هجده ساله و عقد بسته ام
شوهرم دوست نداره با خانواده من رفت امد کنه
حتي ميگه سر زندگيمون هم که رفتيم ب هيچ عنوان نميذارم مامان بابات خواهر برادرات بيان خونمون من چکار کنم خيلي ناراحتم از دستش ممنونم اگه راهنماييم کنين
دوست عزیز وقتی امروز که عقد هستید چنین حرفی میزنه مطمئن باشید فردا هم در زندگی مشترک چنین رفتاری خواهد داشت … حالا به خودتون مربوط میشه زندگی با ایشون رو به خانواده ترجیح بدید یا اینکه تصمیم دیگه ای در زندگی خودتون بگیرید
من ١٨ سال با همسرم زندگي كردم اصولا از رفت و امد خوشش نمياد خصوصا با خانواده من خودش ميگه دست خودم نيست ولي با خانواده خودش خيلي هم خوب رفت و امد ميكنه .
من همه تلاشم رو كردم سعي كردم به او و خانواده ش نزديك تَر بشم شايد بفهمه اما متاسفانه روز به روز بدتر شد طوري كه هر بار كه گفتم برم خونه برادر يا مادرم با فحاشي و بد اهنيء روبن رو شدم
حالا تصميم گرفتم جدا بشم
هر چقد مي گم از مشاوره كمك بگيرم من رو مسخره مي كنه
لطفا بگيد چكار كنم ؟؟؟
زمانی که مرد از زن فاصله می گیرد و صحبت و تبادل احساسات میان آن دو رنگ می بازد مسلما عصبانیت جای خود را به تعامل سازنده زوجین می دهد. تبادل احساسات، زن و شوهرها را با هم صمیمی می کند و این صمیمیت به آنها جرات می دهد تا دلگیری ها و ترسها و مشکلات خود را که سرمنشا عصبانیت شان هستند بیان کنند. ما معمولا در آگاه شدن از آزردگی ها و ترسهای خود مشکل داریم. در جامعه ما، مردها در ابراز غم بیشتر مشکل دارند و لذا ناراحتی خود را با عصبانیت نشان می دهند پس عصبانیت معمولا علامت جریحه دار احساسات است.
بحث آزاد، برای زندگی زناشویی حیاتی است. این که دو انسان با سوابق متفاوت، جنسیت متفاوت و جهان بینی متفاوت با هم اختلاف نظر پیدا کنند، عادی است. ادغام دو شخصیت در یک رابطه، سختی ها و مشکلاتی دارد. اگر بخواهیم این سختی ها و مشکلات را تحمل نکنیم باید قید صمیمیت را که جوهر زناشویی اثر بخش است، بزنیم. پس بهتر است بپذیریم که اختلاف و بروز مشکل در زندگی مشترک اجتناب ناپذیر است و خودمان را آماده کنار آمدن با آن کنیم نه اینکه از تعامل سازنده در زندگی زناشویی، اجتناب کنیم.
در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام و عرض ادب
من دختر ٢٣ساله اي هستم .تو يه خونواده ٥نفره زندگي ميكنم .داداشم ٢٥سالشه و داداش كوچيكم ٩سالشه ،مامانم خانه داره و پدرم كارمند .پدرم رابطه اجتماعي ضعيفي داره و با سردي رابطش با مادرم با يه زن ديگه ازدواج كرده .اوضاع خونمون خوب نيست و هممون در كنار هم از تنهايي زجر ميكشيم .من به عنوان فرزند خونواده براي بهتر شدن اين ارنباط سرد چيكار كنم .هيچكدوم بهم توجه نميكنيم و با هم حرف نميزنيم .من از چه راهي باهاشون رابطه بگيرم ؟؟؟؟خواهش ميكنم كمكم كنيد
۱- مراقب نحوه حرف زدن خود باشید؛ نحوه حرف زدن روزانه والدین بخشی از فضای عاطفی را برای فرزندان ایجاد می کند. به فرزندان خود اجازه دهید احساسات خودشان را بدون هیچ واهمه ای بروز دهند. ما اغلب فراموش می کنیم که فرزندان ما انتقاد والدین را چندان پذیرا نیستند. روان شناسان معتقدند که تحقیر کردن دائم حس گناه، سرافکندگی و انزوای عاطفی را در فرزندان ایجاد می کند. به عنوان مثال به تفاوت این دو جمله توجه کنید: «فرزاد! تن لش این اتاق همیشه مانند یک زباله دانی است!» و «فرزاد! اتاق تو چه قدر به هم ریخته است، قبل از بازی اتاق خود را تمیز کن» جمله اول، به او می فهماند که هیچ موقع نمی تواند کارها را درست انجام دهد اما جمله دومی بدون تحقیر کردن به او راه حل را نشان می دهد تا بتواند دوباره رضایت مادر را به دست بیاورد. برای موثر بودن انتقادها باید علت ها را دقیق و واضح به زبان آورد تا او متوجه شود چه کاری انجام داده که باعث ناراحتی شما شده و چه کاری برای جبران آن باید انجام دهد.
۲- نظم و ثبات ایجاد کنید؛ یک روش مطمئن برای ایجاد آرامش در منزل ایجاد قوانین واضح و مشخص است. حال شما به این سوالات پاسخ دهید؟
آیا فرزندان با آرامش و خاطرجمع به مدرسه می روند و یا این که با ناراحتی؟ عصرها و به هنگام خواب چه؟ آیا در مورد مشق شب و زمان تماشای تلویزیون با آن ها درگیر می شوید؟ یک برنامه مشخص مانع اضطراب و ترس کودکان به هنگام خواب می شود و صبح با راحتی و اطمینان به دور از هرگونه تشویش و اضطراب به برنامه های روزانه خود رسیدگی می کنند.
۳- جلسات خانوادگی برگزار کنید: جلسات منظم باعث می شود تا همه اعضای خانواده بتوانند مسائل خوب و بدی که در طول هفته برایشان پیش آمده را با هم در میان بگذارند. علاوه بر آن با داشتن برنامه منظم و پیش بینی برنامه های آینده می توان از اضطراب و بی نظمی فکری جلوگیری کرد.
۴- فرزندانتان را به ابراز احساسات تشویق کنید. هر روز از زندگی پر از فرصت های مناسب برای ایجاد محبت و ارتباط برقرار کردن با فرزندان است. بررسی ها نشان می دهد، والدینی که از هر فرصتی برای بازی، شوخی و ابراز احساسات با فرزندانشان استفاده می کنند، فرزندان صمیمی، مهربان و دوست داشتنی به جامعه تحویل می دهند. بالاخره «محبت، محبت می آورد». چه راهی بهتر از محبت و عشق ورزیدن والدین به فرزند و گذراندن وقت فراغت با آن ها با هم تلویزیون تماشا کنید، تا فروشگاه با هم قدم بزنید، به هنگام حرف زدن طی مسافت های طولانی او متوجه می شود که تمام حواس شما هنگام حرف زدن متوجه اوست. برای آن ها درباره برخورد درست و با احترام و مهربانی با دیگران به ویژه خواهر و برادر تاکید کنید.
به عنوان مثال در یک خانواده در پایان هر روز، فرزندان کارهای خوبی را که فردی نسبت به آن ها انجام داده است روی کاغذی که در آشپزخانه نصب شده، می نویسند.
۵- در مراسم مذهبی دست جمعی شرکت کنید. زمان های معینی در طی روز و یا هفته برای جمع شدن دور هم برنامه ریزی کنید. به عنوان مثال نماز و دعا خواندن دست جمعی در منزل و یا مسجد باعث می شود کودکان این کار را ادامه دهند. بعضی از خانواده ها برای تشویق فرزندان در روزهای تعطیلی پس از انجام مراسم به تفریح گاه ها پناه می برند. خود این باعث می شود در طول هفته بچه ها مشتاقانه منتظر روز تعطیلی باشند.
۶- دلسوزانه برخورد کنید. در ایده آل ترین خانواده ها نیز دعوا، مشکلات مالی، ناراحتی روحی و عاطفی وجود دارد. گاه والدین از هم جدا می شوند و نامادری و یا ناپدری جایگزین یکی از والدین می شوند. این تغییرات مهربان ترین والدین را نیز زیر سوال می برد. مشکلات جزئی از زندگی است و خانواده های مهربان با همبستگی بیشتر یک فضای عاطفی ایجاد می کنند.
خوب است که مشکلات را برای فرزندان توضیح دهید به عنوان مثال، پس از جر و بحث های بین زن و شوهر که در منزل پیش می آید، برای فرزندان توضیح دهید که به علت اختلاف نظر دعوا بالا گرفت اما مشکل را حل کرده ایم و به خاطر ناراحتی ایجاد شده، متاسفیم.
۷- مشکلات را با همسرتان به دور از حضور فرزندان مطرح کنید. این والدین هستند که نقش مهمی در ایجاد فضای امن در منزل دارند عنوان کردن مشکلات مالی، کاری و اختلافات زناشویی فضای تهدیدآمیزی برای کودکان ایجاد می کند. برای حل کردن مشکلات به دور از حضور فرزندان وقت بیشتری بگذارید و مسائل را بررسی کنید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸