2
دوست داشتن
با سلام
دوره لیسانس یکی از پسرای کلاسمونو خیلی دوست داشتم
ولی هیچ وقت نتونستم بهش بفهمونم که دوسش دارم
حتی هر وقت میدیدمش نمیتونستم نگاهش کنم چون هر وقت میدیدمش اشک تو چشام جمع میشد
الان از آخرین باری که دیدمش 4 سال میگذره توی این مدت نتونستم فراموشش کنم به همین خاطر نمیتونم ازدواج کنم چون میترسم نتونم شوهرمو دوست داشته باشم
الان از شما خواهشمندم به من بگویید با این دل زبان نفهم چیکار کنم
خب دوست عزیز این که مشکل بزرگی نیست شما باید برای اینکه از این تلقینات فکری بیرون بیایت با مشاوری در این مورد مشورت کنید در غیر اینصورت تصویری مبهم که برای خودتون ساختید روی روند زندگی شما اثر خواهد گذاشت …چون فکر کردن به خاطره ای که ۴سال از تاریخ مصرفش گذشته واقعا” کاری عاقلانه نیست
اگر میتونی پیداش کن و بهش همه چیز رو بگواگر اون علاقه ای بهت نداشت اونوقت همه چیز رو فراموش کن اینجوری خیالت راحته که همه کاری که از دستت برمیومده انجام دادی.