با سلام و وقت بخیر خدمت شما..
مدتی میگذشت و در دانشگاه علاقه مند به پسری که متصدی امور زیراکس بود شده بودم.البته مدیر اونجا بود.واقعا نجیب و مغرور به نظر میرسید و اونطور که میدیدم به کسی محل نمیذاشت و حس میکردم نوعه نگاهش به من در مقایسه با سایرین متفاوته.حتی یک روز سر صحبتو باز کرد ولی ازونجایی که یه جورایی خجالتی هستم سعی کردم دیگه مدتی به اونجا مراجعه نکنم..حدود 1ترم!!انمیدونم چرا روم نمیشد!!!اما بعد از یک ترم که مجددا برای کاری رفتم متوجه شدم حلقه دستشه و دیگه کار از کار گذشته…اونم دیگه توجهی به من نکرد..اواخر ترم چندبار برای تکثیر جزوات مراجعه کردم و دیدم دیگه حلقه ای دستش نیست و جالب اینکه مجددا به همون خاصی نگاهم میکرد..البته من دختر جذابی هستم و معمولا توی دانشگاه خیلیا هوامو داشتن ولی من عاشق این پسر بودم نه بقیه..خلاصه خوشحال شدم و سعی کردم بیشتر برمو بیام تا شاید اتفاقی بیفته! یه روز خیلی تصادفی جزواتمو داخل پلاستیک مغازش گذاشت و روی این پلاستیک دو شماره درج شده بود.جفتشونو سیو کردم و متوجه شدم یکی متعلق به دوستشه و دیگری خودش بود اما خودش هییییچ کدوم از رسانه های اجتماعی رو نداشت.از روی کنجکاوی وارد پروفایل لاین دوستش شدم و متوجه شدم یکی از دخترانی که برای دوستش لایک زده بود روی پروفایلش عکس خودش بود در کنار همون پسری که دوسش داشتم یعنی مهرداد.. نمیدونستم خواهرشه یا نامزدش ولی دائم خودمو گول میزدم و اییینقدر این موضوع عذابم میداد که تصمیم گرفتم به مهرداد اس ام اس بدم..اینکارو کردم و خلاصه روابط اس ام اسی شروع شد..اول همش مشکوک بود و میگفت بهش بگو خودش خره!فک کردم دوست دختر داره و خلاصه دو روزی به این ترتیب گذشت..تا اینکه یک روز شماره ی من رو گوشیه دوستش سیو کرد و بهم اس زد تویییی!!!تو مگه شوهر نداشتی!!!! گفتم نه..و خلاصه بعدش کم کم از خودش گفت..اینکه11 ماهه عقده و حالا دارن جدا میشن و 30 روزه که قهرنو همه چیز بینشون تموم شده..الان سه چهار روزیه که داریم پیام میدیم..هر دفعه بهش میگم عذاب وجدان دارمو میترسم اینکار خیانت باشه ولی اون دائم میگه به هم علاقه ندارن و کارشون تموم شدس.. امروز گفتم به حرفت اعتماد ندارم شاید دوباره همه چیز اوکی بشه..و گفتم بای اما میدونم که دوباره اس میده
کمکم کنید چیکار کنم درحالیکه دوسش دارم