من دو سال پیش تو دانشگاه با ی پسری آشنا شدم بهم میگفت دوست دارم اما بعدها بهم گفت که چون تنها بوده الکی بهم میگفته دوست دارم اما من دیوانه وار عاشقش بودم پنج بار باهاش سکس مقعدی داشتم بار اول بزور بود و به خاطر همون زور و فشار خونریزی داشتم که بعدها فهمیدم اون اجبار باعث آسیب رساندن به مقعدم شده الان تکه زاعدی از مقعدم بیرون آمده بهش پیام دادم گفتم نگاه چی سرم اومده برام دعا کن بمیرم که جرات خودکشی ندارم گفت برو بمیر بمن چه الان ی سال تنهام همه روزم شده گریه و گشتن تو سایتای پزشکی خسته شدم از زندگی از ترسی که کسی بفهمه الان فکر میکنم ی چی کمتر از همه دخترا دارم حالم از خودم بهم میخوره غذا هم نمیتونم بخورم حقمه حقمه من خیلی بدم 23سالمه 160قدمه الان شدم 38کیلو ایقد تحت فشارم دلم میخاد میرم بیرون ی ماشین بهم بزنه بمیرم همه زندگیم شده ترس تورو خدا دخترا نکنید گول نخورید بعد میشید مثل من که ارزوتون بشه مرگ