رابطه قبل از ازدواج ، انتخاب
سلام
من یه ساله با آقایی آشنا شدم اوایل فقط به قصد ی دوستی ساده بعد از طلاقم بود و شرایط روحیم بد بود و دنبال یه سرگرمی بودم برا آرامش،22 سالمه و بعد 6ماه جداشدم از همسرم،خلاصه بعد از طلاقم با این آقا آشنا شدم و رابطمون به احساس و علاقه کشید و قصد ازدواج بعد 3 ماه که ازش دور بودم برا تحصیلم حالا حس میکنم مث سابق دوسم نداره و دوری روش تاثیر گذاشته برعکس اوایل من بشدت بهش علاقه پیدا کردم اونم میگه که تغییر نکرده و دردسرای اماده کردن شرایط ازدواج و کسب رضایت مادرش باعث شده حواسش به من نباشه که بنظرم توجیهه میدونم واقعا دوسم داره اما اصلا تلاشی برا براوردن توقعاتم نکرد تا جایی که یه نفر دیگه تو زندگیم پیدا شد حالا موندم بین این دوتا برای انتخاب، یکی عاشق پیشه توانایی براوردن و ارضای احساساتمو داره ، یکی صادق ولی حواسپرت که همیشه باید حرص بخورم کنارش. چکار کنم؟
با سلام
باید برای ازدواج ملاک هایی را در نظر بگیرید.از مهمترین ملاک ها در انتخاب همسر که در اصول مشاوره ازدواج وجود داره میشه به موارد زیر اشاره کرد:
اولین ملاک برابریه، یعنی طرفین تقریبا از بسیاری از جهات باید با هم برابر باشند پس دنبال آدمهای خیلی متفاوت نباشید. از لحاظ سن نباید خیلی تفاوت وجود داشته باشد، از ۳یا۴ تا ۷ یاحداکثر ۸سال تفاوت و آن هم بزرگتر بودن مرد مناسبتره. از لحاظ وضعیت اقتصادی، از لحاظ ظاهر و زیبایی نباید خیلی تفاوت وجود داشته باشد. همچنین از لحاظ اعتقادی و باورهای مذهبی باید شباهت وجود داشته باشد. ترکیب خانواده ها باید شبیه هم باشد یعنی خیلی باهم متضاد نباشند چون ما انسانها ریشه در خانواده خود داریم.
در مورد نیازهای فیزیکی و روانی باید تفاهم وجود داشته باشد مطمئن شوید که می توانید بخشی از نیازهای همدیگر را برآورده سازید.
باید ببینید اولویتتان چه مواردی هست. باید در مورد خانواده های یکدیگر، اشتغال آینده،تحصیل، بچه دار شدن، راستگویی و صداقت و… صحبت بشه. از کلیات گذشته هم آگاه شوید و وارد جزئیات نشوید. مطمئن شوید که نسبت به هم صادقید.
موارد بالا را در نظر داشته باشید و به ملاک های درون خودتان هم مراجعه کنید و ببینید که چه مواردی هست و این ملاک ها با کدام فرد سازگاری بیشتی دارد.
و مورد آخر اینکه می توانید از مشاوره حضوری استفاده کنید.
موفق باشید
یکی عاشق یکی صادق؟ خب سخته.
بعدم یعنی اونیکه عاشقه صادق نیست؟؟
(سوال)
سلام . من ۲۱ سالمه. دانشجو سال اول.
چند ماهی با دختری ۱۵ ساله آشنا شدم و ارتباطمون زیادی به اوج احساس رسید.
تا یه روز بهم پیام داد بدرد همدیگه نمیخوریم. من علاقم بهت ازبین رفته. دیدم رو حرفش وایساده، رفتم به خونوادم گفتم فلان دختر میخوام. بعد به دختره پیام دادم که با خونوادم حرف زدم. اونم پیام داد ببینیم خدا چی میخواد. ولی بازم انگار سرد بود.
در این رابطه چی بنظرتون میرسه؟
خب جای خوشحالیه که دختری به این سن و سال تونسته باشه در نظرش تغییری ایجاد کنه چون در این سن بسیار احساسی رفتار میکنن … دوست عزیز در این مورد باید توجه داشته باشید که افراد در سنین ۲۱ تا ۲۵ سالگی به بلوغ فکری و عاطفی میرسند و در اون سالها نظراتشون با امروز بسیار تفاوت داره … اگر با خانواده برای ازدواج با این دختر به توافق رسیده باشید اقدام کنید شاید این رفتارو انجام داده تا شمارو ترغیب به خواستگاری و ازدواج کنه
به نطر منکه خودم یک دختر ۲۱ سالم و هنوز احساس بچگی میکنم این دختر خانم ۱۵ساله چجوری میگه هرچی خدا بخواد؟البته من نمیخوام همینجوری قضاوت کنم ولی خوب هنوز به سنی نرسیده که بفهمه ازدواج چیه…الان مشکل جوونا همینه که چون نیاز عاطفی و روحی دارن و هنوز به شرایط ازدواج نرسیدن میرن دنبال دوستی ..که اونم فایده نداره همش دلبستگی و تبادل احساس..نظره منو بخوای به ازدواج فکر نکن..
باسلام پسری هستم ۲۶ساله مدت ۷سال است با دختری دوست هستم ک ۲۲سالشه تو این مدت زیاد باهم بیرون رفتیم ودرکنارهمشاد هستیم فقط تنها چیزی ک منو تو ازدواج به تردید گذاشته اینه که چهره اش اونی ک مدنظرمه نیس ولی خیلی روزای خوبی باهاش دارم و دختر خیلی خوبیه ازهرنظر موندم چیکاکنم خواهشا بگید آیا ازدواج من با ایشان درسته؟
وقتی چهره و قیافه براتون اهمیت خاصی داره بهتره به جای داشتن روزهای خوب و ایجاد وابستگی بیشتر کمی فکر کنید تا اگر نمیتونید در این مورد به قطعیت برسید رابطه رو کات کنید … چون هیچ کس دوست نداره بعد از ازدواج شوهرش فکر و ذهنش این باشه که چرا همسرش اونی که خواسته نیست … پس کمی فکر کنید و منطقی باشید
من هم تقريباِ مشكلم همينه ٦ سال با پسرى دوست بودم و يك سال پيش نامزد كرديم. الان ٢٦ سالمه و تمام تداركات عروسى مهيا شده ولى من فكر ميكنم اين مرد اونى نيست كه ميخوام و با قيافه و ظاهرش مشكل دارم. و خيلي ناراحتم. خيلي دودِل شدم نسبت به ازدواجمون.
دوست عزیز وقتی دلتون با این آقا نیست پس دلیلی نداره که به این رابطه ادامه بدید چون پله اول در ازدواج اینه که به دل هم بشینید … دسته شرایط سختیه ولی موضوع یک عمر زندگیه و باید بدونید زندگی که با این شک و تردید به وجود بیاد محکوم به شکست خواهد بود … با خانواده صحبت کنید و ” نه ” مقدس رو بگید
چقدر هم این نه مقدسه واقعا که پس از این همه خرابی
اصلا کسی که دلش با دیگری نیست از اول اشتباه می کنه که میره سمتش دوست میشه خودش رو تو دلش جا میکنه
الان دیگه کثیف ترین کلمه همین” نه ” هست
اصلا چطور شد اول به دلت نشست و باهاش دوست شدی؟؟
البته اگر بگی نه فکر نمی کنم آینده روشنتری داشته باشی