راهنماییم کنید لطفا
سلام وقتتون بخیر
من پسری 24 ساله هستم نه ماه پیش تو شبکه های اجتماعی با ی دختر ک دو سال از خودم کوچیکتره اشنا شدم
اول اینو بگم ک من اون موقه با کسی رابطه ای نداشتم قبل اون دوس دختر داشتم ولی نه ماه پیش تصمیم گرفته بودم ک دیگه با کسی نباشم و موردی بود تا وقتی ک مناسب واسه ازدواج ندیدمش رابطه ای برقرار نکنم
من قبل این هم دوس دختر ک میگرفتم همیشه میخاستم ببینم مناسب من هست واس ازدواج یا نه یکی دو مورد هم بود ک فقط واس گذروندن وقت بود و من بهشون همون اول گفتم ک نیتم ازدواج نیست .بگذریم…
نه ماه پیش با این دختر اشنا شدم شرایط اجنماعیش خوبه یعنی واس ازدواج مناسبه ولی خوب ی سختی هایی هست از جمله اینکه اون ی شهر دیگس ک خیلی دوره دانشجوه . منم سربازی دارم و یعنی تا حداقل 3 یا چهار سال دیگه شرایط ازدواج پیدا نمیکنم ولی این شرایطش مناسبه و من نمیخام از دستش بدم راستش دوس دارم ک هر روز حسم بهش بیشتر شه میخام عاشقش شم .یعنی الانم دوسش دارم ها ازش خوشم میاد با اینکه فقط یه بار از نزدیک همو دیدیم ولی واقعا دختر خوبیه .فقط ی وقتایی سر هیچی دعوامون میشه و اون خیلی کشش میده و من مجبورم از دلش درارم حتی وقتایی هم ک مقصر نیستم و خودش اشتباه کرده چون ک من میخامش کوتاه میام و معذرت خاهی میکنم ولی اون فک نمیکنم بفهمه ک من ب خازر اینه ک کوتاه میام و شاید فک میکنه چون مقصرم کوتاه میام . هر بار بینمون دعوا میشه سر هیچی اونم اونقد کشش میده ک بهم بگه جدا شیم .اون اولا من اسرار کردم که نه ولی الان چن وقته میگم باشه اگه تو اینجور میخای باشه ولی بعدش خودش زنگ میزنه و گریه میکنه ولی باز نمیگه ک دوست دارم گریه میکنه و میگه دوست ندارم اذیتم میکنی. بهم میگه تو این نه ماه نود درصدش ناراحتی بوده واسه من . میگه خونوادم راضی ب این ازدواج نمیشن . تو این نه ماه حتی ی بارم کلمه دوست دارم رو نگفته نمیدونم چیکار کنم . چجور مهرشو تو دل خودم زیاد کنم و چجور اونو عاشق کنم . واقعا دلم میخاد باهم باشیم و ازدواج برسه ولی با این کاراش اتیشی ک تو دلم هست رو هی کم تر میکنه.چیکار کنیم ؟
دوست عزیز یا این روشی که شما دارید نباید انتظار داشته باشید زندگی به شما لبخند بزنه چون خودتون رو درگیر مسایل سطحی کردید که برای شروع زندگی مشترک بی فایده است … کلی عرض میکنم هر وقت استقلال مالی داشتید و تونستید تعهد یک زندگی رو بر عهده بگیرید وارد شناخت و خواستگاری و ازدواج بشید و گرنه با این رفتارها فقط خودتون و احساستون رو گمراه و سرگردان کردید
با این حساب شما میفرمایید ک این رابطه رو تموم کنم . من ازش خوشم میاد میفهمی اینو . نمیشه ی جوری شه ک منتظر هم بمونیم تا شرایط هردومون درس شه . ؟ ی مدته میگیم ارتباظنونو کم کنیم ک از این غصه دروی درایم ولی هر بار نمیشه ب شب نرسیده دوباره یا زنگ میزنه یا من میزنم .میشه کامل بگید چیکار کنیم ما
با این حساب شما میفرمایید ک این رابطه رو تموم کنم . من ازش خوشم میاد میفهمی اینو . نمیشه ی جوری شه ک منتظر هم بمونیم تا شرایط هردومون درس شه . ؟ ی مدته میگیم ارتباظنونو کم کنیم ک از این غصه دروی درایم ولی هر بار نمیشه ب شب نرسیده دوباره یا زنگ میزنه یا من میزنم .میشه کامل بگید چیکار کنیم ما
سلام.خسته نباشید خواهشا بهم پاسخ بدید.من حدود یک ماه پیش در لاین با یه اقا پسری اشنا شدم خودم ۱۹ سالمه و اعتقاداتم محکمه ولی یکم شیطنت کردم و لغزیدم.ارتباطم باهاش فقط تو لاین بود تا اینکه از طریق پیامی که بهش تو تلگرام دادم شمارمو فهمید و به خاطر اینکه این ارتباط گناه بود چندبار باهاش قطع رابطه کردم ولی بازم به خاطر پیامایی که میداد برگشتم از نظر عقلائی و نحوه تفکر و خیلی چیزا بهم میومدیم فقط ایشون از نظر مذهبی خیلی ازاد تر بودن.به من علاقه مند شدن ولی من از اونجایی که همچین ارتباطات و اشنایی هایی رو پایبند نمیدونم هیچ حسی نداشتم و ندارم ایشون خیلی از من خوشش اومده و به ازدواج فکر میکنه.خیلی ادم منطقیه و به گفته خودش تا بحال ارتباطی با دختری نداشته،خیلی بهم گفته دختر رویاهاشم حتی به دلیلم واسه عکس ندادن هم احترام گذاشته و میگه تو رو فقط واسه خودت میخوام حتی قیافه و هیچی براش مهم نیست و منم چند بار فقط به عنوان یه نوع بشر که ناراحت نشه بهش گفتم دوستت دارم ولی الان دیگه واقعا عزمم و جزم کردم این رابطه رو تموم کنم ولی متاسفانه همش عذاب وجدان دارم که اگر ترکش کنم به گفته خودش دیگه عاشق نشه یا زندگیشو نابود کنم و خدا همین بلا رو سر خودم بیاره…لطفا کمک کنین من ویژگیای همسر مورد علاقم و شغلش و خیلی چیزاش متفاوته با این اقا(گرچه ایشون از وضع مالی خیلی خوبی برخورداره و مدرک تحصیلی بالایی هم داره)ولی من نمیخوام بیشتر از این گناه این رابطه رو داشته باشم حتی گا۶ی فکر میکنم دارم به همسر ایندم خیانت میکنم.گیج شدم نمیدونم چیکار کنم خواهشا راهنماییم کنین اگه دیگه جواب اسها و تماساشو ندم…چیکار کنم؟؟؟؟واقعا درمانده شدم…سنم خیلی واسه این بازیای بی هدفی که شروع کردم کمه نمیخوام وارد این بازی شم……خیلی به کمکتون احتیاج دارم…ایا این کارم خیانت به همسر ایندمه(من واقعا عاشق ایشون نیستم)ایا ضربه ای به این فرد وارد کردم….به خاطر کنکورم گفتم تا بعد کنکور بهم پیام نده اونم رعایت میکنه فقط گاهی پیام میده دارم از کلافگی خسته میشم بدون تو سخته….من نمیخوام دیگه حتی بعد کنکور جوابشو بدم….
اگر واقعا” اینطور باشه که شما گفتید خیلی راحت شماره و ارتباط خودتون رو با ایشون قطع خواهید کرد
واقعا به کمک و راهنماییتون نیاز دارم
من دختری ۲۵ ساله هستم که درسن ۱۷ سالگی یک شکست عشقی بشدت بدرو تجربه کردم و بعداز اون افسرده شدم تااینکه یکسال بعدباپسری ساکن تهران آشنا شدم بنده ساکن خوزستان هستم و تاکنون که بنده ۲۵ سال وایشون ۳۰ ساله هستن به مدت ۷ سال از رابطمون گذشته بشدت بهم علاقه داریم من تحت هیچ شرایطی نمیتونم ازایشون بگذرم ولی متاسفانه سال گذشته من باخواهر ایشون صحبت کردم و گفتم که علی تمایل شدیدی به ازدواج داره ولی بخاطر شماست که ازدواجمون رو عقب میندازه چون علی باخواهرش زندگی میکنه و خواهرشونم مجرد بودن و علی علاقه ی شدیدی به خواهرش داره.بعدازاون روز نمیدونم خواهره چی به علی گفت که کلا رابطمون بهم خورد تا۹ ماه ازهم خبر نداشتیم من خیلی مریض شدم حالم خیلی بدبود تااینکه بعداز این مدت علی پیام دادکه بدون تو نمیتونم و فرضت دوباره بدیم بهم
منم ازخدا خواسته قبول کردم دوباره حالم خوب شد
ولی هرروز یه رنگه همش میگه واسه ازدواج نمیخوامت
یبار میگه سپردم بخدا هرچی خدا بخواد بخواهرشم گفته که بدون من نمیتونه و خیلی دوسم داره
خواهرش دوماه پیش عقد کرد یعنی تنها مانع ازدواج ما برداشته شده ولی بااین حال علی ازمن فاصله میگیره و میگه کلا قصدازدواج ندارم
خواهر علی که ازدواج کنه علی تنها میشه چون پدرو مادر نداره
من باعلی رابطه ی جنسی داشتم
توروخدا بهم کمک کنین که علی رو بدست بیارم
چیکار کنم راضی به ازدواج بشه اون میگه دوست دارم ولی قصدازدواج ندارم اگه روزیم بخوام زن بگیرم فقط تورو میخوام
شرایطم خیلی بده جوریکه قرص اعصاب مصرف میکنم از زندگی و درسم افتادم واقعا انگیزه ای ندارم خیلی وقتا به خودکشی فکر میکنم همه ی خواستگارامم رد میکنم فقط علی رو میخوام خیلی مغروره ولی شکی ندارم که دوسم داره
توروخدا بگید چطوری بدستش بیارم
باید چطوری باهاش برخورد آدم بشدت احساسی ولی مغرور
سخت از اشتباهات میگذره و کینه به دل میگیره
کمکم
شما یک بار شکست خوردید و بهتره اینقدر احساسی برخورد نکنید چون دقیقا” اشتباه گذشته رو میتونید تکرار کنید و یک شکست دیگه
دوری راه و عدم شناخت شما و خانواده ها یکی از مهمترین نکات ضعف این رابطه است که میتونه اختلافات دیگه ای رو هم به بار بیاره
بهتره به جای فکر کردن به خودکشی یک اشتباه رو بارها و بارها تکرار نکنید ….
سلام من دختری ۱۸ ساله هستم که متاسفانه از روی نا آگاهی در دوران راهنمایی از طریق پیام و اس ام اس با پسر ها در ارتباط بودم اما اول دبیرستان دیگه همه چی رو گذاشتم کنار… در همون سال ها از پسر همسایه مون خوشم اومد ولی فقط واسم جذاب بود اما از دوم دبیرستان به بعد خیلی بیشتر از قبل دوسش داشتم ما حتی با هم حرف نزدیک اما از روی رفتارش حس میکنم که شاید اونم یه علاقه ایی به من داشته باشه. البته چه داره چه نه مهم اینه که فقط یه رابطه که چی بگم فقط یه احساس یک طرفه هست هرچند امسال به خاطر کنکور افسردگی گرفتم که وقتی به اون فکر میکنم احساس بد بختی بهم دست میده که چه قدر الکی منتظرش بودم. اونم انتظار برای چی برای اینکه فقط ببینمش و با همه این حرف ها باز هم وقتی میبینمش حسی که نسبت به اون دارم بهرهیچ کسی ندارم ا و از طرفی اصلا نمیتونم با کسی دیگه ایی باشم چون بعضی وقت ها از سر تنهایی دلم میخواست کسی کنارم باشه . میشه بگید چیکار کنم. واقعا احساس احمق بودن میکنم البته از طرفی واقعا خوش حالم که مثل بقیه درگیر رابطه های دیگه نشدم .امکان رفتن به مشاور برام تقریبا وجود نداره اگه میشه راهنمایی کنید تا از این بدتر نشدم ممنون . کاش مشاوره اینترنتی هم داشتید .
۱- به واقعیت وجودی او فکر کنید؛ به جای فکر کردن به خاطرات زیبایی که با هم داشتید و لحظات خوبی که با هم سپری کردید، به همه آن چیزهایی فکر کنید که در طی این مدت، شما را رنج می داد و مکدرتان می کرد. حالا دیگر وقت آن رسیده که خیالپردازی را کنار بگذارید و واقع بین باشید؛ پرده رؤیا را کنار بزنید و به چهره واقعی کسی نگاه کنید که شما را فریب داده است.
۲- بپذیرید و درک کنید که رابطه ای که بر اساس عشق حقیقی، صمیمیت، صداقت و تعهد بنا نشده باشد، رابطه سالمی نیست و دیر یا زود از هم می پاشد؛ بنابراین در برابر وسوسه برگشتن و از سر گرفتن رابطه، قاطعانه مقاومت کنید.
۳- فراموش کردن به این معنی نیست که طرف مقابل را در ذهن و خاطره و یادتان به ناگهان نابود کنید؛ فراموش کردن حقیقی به این معناست که باید به جای او، به فکر خودتان باشید.
۴- خودتان را باور داشته باشید. همه آدم های دنیا در یک نفر خلاصه نشه است؛ هر چند شما در عشق شکست خورده اید اما هنوز مردان افراد زیادی هستند که ممکن است در مسیر زندگی شما قرار بگیرند و خواهان ازدواج با شما باشند.
۵- خوشبین باشید و نیمه پر لیوان را ببینید و به جای اینکه فکر کنید «من عشقم را از دست داده ام»، فکر کنید «من الان مجردم» و به جای اینکه فکر کنید «کسی را که خیلی وقت بود می شناختم، از دست داده ام»، فکر کنید که «حالا باید با آدم های زیادی آشنا بشوم». خوشبین بودن به شما کمک می کند که زودتر فراموش کنید.
۶- اینکه طرف مقابل، شما را با وجود همه عشقی که به او داشتید رها کرد، به این معنی نیست که شما جذاب و دوست داشتنی نبوده اید؛ آنچه که اتفاق افتاده، فقط و فقط به این معنی است که به شما فرصت دوباره ای داده شده که همسری بیابید که درست به همان اندازه ای که شما دوستش دارید، شما را دوست داشته باشد و برایتان ارزش قائل شود.
۷- درگیر این فکر وسواس گونه نشوید که ای کاش او را ترک نکرده بودید. بپذیرید و باور کنید که هیچ انسانی مجاز نیست خود را اسیر کسی کند که مناسب او نیست.
۸- کسی که احساسات شما را می شنود و می بیند اما هیچ پاسخی به آن نمی دهد، کسی که نسبت به شما و رنج هایتان بی تفاوت و منفعل است، مردی که از آرزوهای شما باخبر است اما شما و نیازهایتان را نادیده می گیرد، قطعا به هیچ عنوان شایسته عشق ورزی نیست. هیچ دلیلی ندارد که ما خودمان را به کسی تحمیل کنیم که دوستمان ندارد، زیرا همانطور که پیش از این نیز گفتیم، عشق، احترام، علاقه، تعهد و صمیمیت، خصوصیاتی هستند که در یک رابطه باید متقابل باشند واگر رعایت نشوند، نتیجه ای جز احساس کسالت و پوچی و سرخوردگی ندارند.
۹- با خودتان به شکلی منطقی و سازنده مواجه شوید. لزومی ندارد وانمود کنید که غصه ای ندارید اما لازم است که برای فرار از شرایط پیش آمده، شرایط بهینه ای برای خود مهیا کنید. گاهی یک سفر تفریحی به منطقه ای خوش آب و هوا یا ثبت نام در یک کلاس هنری که با ذائقه و استعداد شما همخوانی دارد و یا معاشرت بیشتر با دوستانی که از وضعیت روحی شما باخبرند، می تواند تغییری بزرگ در روحیه تان ایجاد کند.
۱۰- زمان هایی را نیز به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونی تان شاد باشید. لازم است که یاد بگیرید به تنهایی و بدون وابستگی به دیگران شاد باشید وگرنه نمی توانید فردی را که بعدها قرار است به زندگی تان بیاید، شاد کنید.
۱۱ – همه یادگاری های رابطه قبلی را از خود دور کنید؛ فراموش کردن یک فرد، مستلزم این است که در آینده زندگی کنید؛ نه در گذشته! همه عکس ها، فیلم ها، هدیه ها و هر چیز دیگری که به او مربوط می شود را جمع کنید و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. شاید درابتدا کار ناراحت کننده ای باشد اما به تدریج روحیه تان را بهتر خواهد کرد.
۱۲- یک کاغذ بردارید و همه احساساتتان را روی آن بنویسید. با این روش وقتی توانستید به خوبی این شوک عاطفی تان را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشته ها خواهید فهمید که چقدر قوی بوده اید که توانسته اید آن را فراموش کنید.
۱۳- به جای تمرکز روی غم و غصه های فعلی تان به زمانی فکر کنید که هنوز درگیر این رابطه نشده بودید. حال به این فکر کنید که پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت و به این بیندیشید که آن موقع، غصه ها و رنج امروزتان برایتان چه مفهومی خواهد داشت.
۱۴- از جسمتان به خوبی مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید و اگر آنقدر غصه می خورید که تصور می کنید ممکن است به جسمتان آسیب بزند، حتما با یک مشاور مشورت کنید.
۱۵- به هیچ عنوان برای فراموش کردن فرد قبلی به فرد جدیدی متوسل نشوید. برای آنکه دوباره بتوانید با شیوه ای صحیح و منطقی به کسی دل ببندید، به گذشت زمان نیاز دارید. دل بستن به یک فرد جدید برای فرار از دلبستگی قبلی، کار منصفانه ای نیست. بگذارید به مرور زمان آدم هایی در زندگی تان پیدا شود که اگر به آنها فرصت بدهید، برایتان احترام و ارزش زیادی قائل می شوند.
۱۶- از اشتباهاتتان درس بگیرید و وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی، یک دلشکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیرات خودتان را در رابطه قبلی بپذیرید و سعی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام این پاسخ برای من بود؟ مرسی که جواب دادید. اما من اصلا با این فرد رابطه ایی ندارم و نداشتم. شاید الان احمقانه به نظر بیاد حرفم ولی ترجیح میدم واقعا وارد هیچ رابطه دیگه ایی نشم . اما خوب حیف که واقعیت با رویاو تخیلات من کاملا مخالف و متفاوته. بازم ممنون از راهنماییتون اما با اینکه میدونم هرچقدر هم منتظر اون باشم نمیاد اما باز هم دوست دارم منتظر باشم … با اینکه خیلی احمقانه و مسخره هست . حتی واقعا نمیدونم اصلا دوستش دارم یا نه .
سلام.من دختری۱۷ساله هستم.۱سال پیش به طور اتفاقی با یه پسری اشنا شدم که در واقع دوست پسر دوستم بود ولی هم جدا شده بودن.این اقا پسر به من علاقه پیدا کرده بود.با کلی اسرار از طرف ایشون من قبول کردم که باهم باشیم.بعد از دوست من با یه دختر ۱۳ساله دوست بود که اونم بش خیانت کردو رفت.واقعا پسر خوبی بود.ماه های اول هیچ مشکلی نداشتیم تا این که سرو کله همون دختره پیدا. شدو شروع کردن به اذیت کردن من.در این حد که منی که طرف مقابلمو خیلی دوست داشتم تسلیم شدم گفتم اصلا جداشیم.اذیت ها خیلی زیاد بپد ولی ما با چنگ و دندون رابطمونو حفظ میکردیم.هردومون هیچ مشکلی نداشتیم.ولی هیچوقت نفهمیدم چی شد که ۲روز مونده به ۱ساله شدن رابطمون اون رفت.هیچوقت هم دلیلشو نگفت.الان ۸ماه گذشته ولی توی این ۸ماه بازدهی رفتار دوستاش و بقیه جوریه که انگار من مقصرم.هر از گاهی زنگ میزنه ولی من بعد از جداییمون خیلی غرورمو شکوندمو اصرار به برگشت کردم.الان جوری شده که اعتماد به نفسم پایین اومده چون اون برگشت با همون دختره.احساس میکنم اون یه چیزی داره که من نداشتم.یا من کم گذاشتم.توی این مدت روحیم به شدت خراب بود جوری که فقط جلوی بقیه خوشحال و شیطونم و در تنهایی خودم گریه میکنم.از طرفی همه میگن این که برگشته با اون دختره زیاد جدی نیس.رابطشون عاشقانه نیس خیلی معمولیه.ولی بعضی اوقات یه کارایی میکنه که من فک میکنم هنوز بعد از گذشت۸ماه واقعا منو دوست داره ولی اکثر مواقع با سردیش منو میرنجونه.الان واقعا توی دو راهی موندم.فقط خودمو درگیر درس کردم اما واقعا اذیتم.نه اقدامی میکنه نه هیچ کاره دیگه ای.هنه میگن غرورتو نشکون برمیگرده.ما بطمون خیلی عاشقانه بود.سنمون کم بود ولی خیلی اینده نگر بودیم.خیلی دوستاشو دوستام توی رابطمون زیاد بودن و احساس میکنم دوستاش بودن که باعث شد ما از هم جداشیم.الان به من کمک کنین بگین باز هم وظیفه منه که غرورم رو خورد کنم؟؟اصلا این شخص که علاقشو نشون نمیده ولی بقیه میگن منو دوست داره احتمال برگشتش هست؟؟؟من نمیتونم فراموشش کنم.شما کمکم کنین…!!!
بهترین کار برای شما کات کردن این روابط هست تا به سنی بالاتر برسید و گرنه این روابط در این سنین جز چنین نتیجه هایی چیز دیگه ای نخواهد داشت
پس اگر اینده نگر هستید نباید بیان کنید نمیتونید فراموشش کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴