سلام خانم عراقی عزیز خسته نباشید
سلام خانمی ۵۵ ساله هستم با آقایی که خانواده اش معرفی کردن که ۷ سال تفاوت سنی ما بود یعنی ایشان از من کوچکتر بود و خانواده ایشان گفتن برای ما مهم نیست اما این آقا هدفش فقط دوستی بود که من موافقت نکردم اما بعد از مدتی باز خود ایشان دست برنداشت و منهم بخاطر شرایطی که داشتم موافقت کردم تو اون فاصله ازدواج ناموفقی داشتم اما ایشان باز دست برنداشت و مرتب تماس میگرفت بعد اینکه رابطه ما شروع شد ایشان گرفتار بیماری هوچکین شدن اما بخاطر گذشته ای که داشت از خانواده دور شده بود و اجازه نداد به خانواده اطلاع بدم و در طول درمان خودم کنارش بودم تا اینکه درمان با موفقیت انجام شد و خودش خانواده خودش را در جریان گذاشت که آنها خوشحال شدن و به اصرار آنها عقد موقت کردیم و به اسرار ایشان من هم با ۲۸ سال بازنشست کردم خودم رو اما متوجه بدبینی های او نظیر اینکه فلان جا با فلانی قرار گذاشتی یا چطوری بهش نگاه کردی و نظیر اینا مرتب به من تهمت میزد و در منزل فقط کانالهای اخبار کانالی که خودش دوست داشت بود من حتما باید اخبار رو نگاه میکردم در منزل روی پرده ها مشمع زباله مشکی زد و ارتباط من رو با بیرون به تنهایی قطع کرده بود و خیلی زود هم قهر میکرد هر وقت قهر میکرد من میرفتم چون احساس میکردم دچار بیماری روحی هست اما بار آخر دیدم تمام گذشته رو فراموش کرده که توهیچوقت در کنارمن نمیخواستی بمونی و با بحثی که بین ما پیش آمد احساس کردم که او میخواهد کنار هم نباشیم با توجه به اینکه به او خیلی وابسته شدم اما با اینحال احساس کردم او اینطوری راحت هست اما خودم خیلی دلم تنگ میشه و کلافه هستم اگر راهی هست لطفا منو راهنمایی کنید