رفتارهسرم
سلام خسته نباشید.
خانمی۲۱ ساله هستم و حدود یک سالی هست با همسرم ازدواج کردیم.ایشون ۲۶سالشونه.والان در دوران عقد هستیم.خیلی خوب هستن و همه چی خوبه خداروشکر.خیلی دوستش دارم و دوست ندارم به هیچ عنوان ازش جداشم.هردو مون ازخانواده مذهبی هستیم.اما مشکلی که من دارم اینه:من درحال حاضر درشهردیگه ای درس میخونم.وایشون معتقدهستن که تا زمانی که ایشون نیستن لازم نیست من به مغازه ای برم که فروشنده اش اقا هست و چیزضروری لازم ندارم.من خیلی معقول و درکمال احترام با فروشنده صحبت میکنم.کل کل سرقیمت ندارم.چون دوست ندارم.چه اقا و چه خانم.من نمیتونم واستم تا ایشون بیاد و بریم خرید چیزای کوچک.مثلا انگشتربدل.حس بدی بهم دست میده.انگاراستقلال ندارم.وقتی هم تنها میخرم ناراحت میشه و میگه(تو به حرفای من توجه نداری و دیگه بهت کاری ندارم.هرکاردوست داری بکن.ازم نظر نپرس).خب من هم دوست دارم گاهی وقتاتنهایی خرید کنم.من دیوونه میشم وقتی این حرف و میرنه.فکرمیکنم زندگیم تموم شده و دوستم نداره.
چکارکنم؟لطفا راهنماییم کنین
امیدوارم مرد متعصب و شکاکی نباشه. چون زندگی با افراد شکاک سخت هست و قانون خاص خودشو داره و شما باید همیشه رعایت حریم و محدودیت های ایشون رو انجام بدید
مرزها را پررنگ كنيد
فكر ميكنيد صداقت و يكرنگي يعني برداشتن همه مرزها؟ همين اشتباه ممكن است زندگي آرام شما را خيلي زود به باد دهد. اگر همكار شما بياطلاع از اينكه متاهل هستيد از شما خواستگاري ميكند، هرگز حتي براي خنديدن اين موضوع را با شوهرتان در ميان نگذاريد. اگر حتي تصور ميكنيد در ايميل يا شبكههاي اجتماعيتان موضوع حساسيتبرانگيزي رد و بدل نميشود، هرگز رمز آنها را در اختيار همسرتان نگذاريد و البته خودتان هم حتي در صورت موافقت همسرتان هيچوقت چنين راههايي را امتحان نكنيد.
گذشته را شخم نزنيد
نه به گذشته همسرتان سرك بكشيد و نه اجازه دهيد او به گذشته شما وارد شود. زندگي مشترك شما درست از همان لحظهاي كه قبول كرديد در كنار هم باشيد شروع شده و نگذاريد ورق زدن برگهاي قبلي زندگيتان كه هيچ ارتباطي به زمان حال شما ندارد، بين شما فاصله انداخته يا همسرتان را در مورد شما به شك بيندازد. اگر قبلا سابقه نامزدي شكست خوردهاي را داشتهايد، كافي است آن را از همسرتان پنهان نكنيد و تيتروار چنين واقعيتي را به اطلاع شريك زندگيتان برسانيد اما دليلي براي ورود به جزئيات وجود ندارد.
رازهاي رابطه تمام شده، دليل ريز و درشت جدا شدنتان از هم و مسائلي از اين دست را با همسرتان در ميان نگذاريد. شنيدن اين موضوعات دردي از رابطه شما دوا نميكند و بايد به خاطر داشته باشيد گرچه همسرتان يكي از نزديكترين دوستان شماست اما در هر رابطه دوستي رازهايي هم بايد وجود داشته باشد. هرگز نگذاريد در مورد موضوعاتي كه مربوط به گذشته شماست بيش از حد سوال بپرسد. حق شماست كه رازهاي خودتان را داشته باشيد و در مكانهاي خصوصيتان احساس امنيت كنيد؛ پس او را به حوزههايي كه فقط و فقط متعلق به خودتان است وارد نكنيد و خودتان هم به چنين محدودههايي از زندگي او وارد نشويد.
روي نقطه حساس دست نگذاريد
همه مردها چه حسود باشند و چه نه، چه شكاك باشند و چه نه در مورد يك موضوع واحد حساسيت دارند: «مردهاي ديگر!». همه مردها دوست دارند يكهتاز زندگيشان باشند و ورود هر مرد ديگري كه به اين يكهتازي خدشه وارد كند ميتواند از آنها فردي غيرقابل تحمل بسازد. اشتباه نكنيد، منظورمان ايجاد مثلث عشقي و رابطههاي خارج از چارچوب ازدواج نيست. آنها گاهي حتي تحمل شنيدن حرفهايي در مورد برادر و پدر شما را هم ندارند. اگر فكر ميكنيد او از كارهاي فني سر درنميآورد و به اندازه «پدر»تان حرفهاي نيست، اگر فكر ميكنيد مثل «برادر»تان در خانه به همسرش كمك نميكند يا اينكه اگر تصور ميكنيد به اندازه «شوهر همكار»تان منظم و قانونمند نيست و اين فكرها را در مقابل او به زبان ميآوريد، با دست خودتان طناب دار زندگي مشتركتان را ميسازيد.
مردها از مقايسه شدن بيزارند و از اينكه حتي در حد همين جملات پاي مرد ديگري به زندگيشان باز شود، كلافه ميشوند. پس هرگز بساط مقايسه را مهیا نکرده و تصور نكنيد شنيدن اين جملات يا تعريف كردن از مردهاي ديگر در مهمانيها ميتواند همسرتان را در موردي خاص فعالتر و باانگيزهتر كند.
تا آخر خط برويد
اگر با وجود همه اين تلاشها، چيزي از ترديدهاي همسرتان كم نشده، به او صادقانه و شفاف بگوييد حسادتش آزارتان ميدهد. شايد او بهخاطر تربيت نادرست تصور ميكند اين رفتارها به معناي ابراز علاقه و مراقبت از شماست اما اگر متوجه شود كه معنايي كه در ذهن اوست ۱۸۰ درجه با آنچه در ذهن شماست متفاوت است، ممكن است در رفتارش تغييري ايجاد كند.
اما اثرات كودكي دشوار و تربيت نادرست به همين جا محدود نميشود. ممكن است همسرتان واقعا گرفتار بحرانهاي رواني باشد كه بر همه ابعاد زندگياش تاثير ميگذارند و بيشتر از همه زندگي مشترك و عشقش را تهديد ميكنند.
با شوهر شکاک چه کنیم؟
اگر هيچ تلاشي براي كم كردن شك او فايده نكرد، با يك مشاور خانواده صحبت كنيد و در جلسات زوجدرماني شركت كنيد. نگذاريد خيلي دير شود. گاهي تاخير براي درمانهاي روانشناختي، مشكلات را مقاوم و حتي غيرقابل حل ميكند.
ممكن است مشاور با آموزش رفتار متقابل صحيح به حل شدن مشكلتان كمك كند يا اينكه تشخيص دهد همسرتان دچار مشكلات ريشهايتري است و به دارودرماني نياز دارد. در هر صورت تنها اعتماد به توصيههاي يك مشاور خبره است كه ميتواند بحرانهايي كه شك در رابطه شما ايجاد كرده را كمتر كند.
تكراري نشويد
خيلي وقتها مردها از تصور اينكه براي همسرشان تكراري شدهاند و نميتوانند اشتياق شريك زندگيشان را از اين رابطه ببينند كلافه ميشوند. اگر همسرتان احساس كند فراموش شده، ناديده گرفته ميشود يا به اندازه ديگران در شاد كردن شما توانمند نيست، ممكن است آسيب زيادي ببيند و حتي به مردي شكاك تبديل شود.
او بايد در همه لحظات زندگي مشتركتان بداند قلب شما را در اختيار دارد و جز او به كس ديگري فكر نميكنيد. براي رسيدن به اين هدف، كافي است از ابزار عشق به شريك زندگيتان نترسيد و مثل روزهاي اول محبت كلامي و رفتاريتان را به نمايش بگذاريد.
تصور نكنيد از شما گذشته يا اينكه بعد از اين همه سال حتما همسرتان ميداند چقدر دوستش داريد! باور كنيد همه زندگيها به تزريق هر روزه عشق نياز دارند و حتي اگر ۳۰ سال هم از ازدواجتان گذشته، نبايد بگذاريد شرم يا ترس از بيان احساسات ميان شما فاصله بيندازد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
با سلام خدمت شما
ابتدا لازم است در مورد افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید اطلاعاتی کسب کنید که در ادامه مقاله ای برایتان اورده می شود . دقت کنید که اکنون جواب سوال شما تمیز قائل شدن بین دو سوال است آیا ایشان مبتلا به نوعی اختلال شخصیت هستند ؟ نگذارید عواطف و احساساتتان بر واقعیت سر پوس بگذارد زندگی با فردی که دچار اختلال شخصیت است غیر ممکن است. و یا اینکه سوال دوم: ایشان مجموعه رفتارهای غلط در ارتباط با همسر خود دارند که باید آموزش ببینند ؟ شما نمی توانید این تمایز را قائل شوید بهتر است هر دو با هم نزد روانشناس رفته و احتمالا هر دو باید تست شخصیت بدهید و بررسی اولیه انجام شود در این زمینه روانشناسان کانون مشاوران ایران می توانند۸۸۴۲۲۴۹۵ کمکتان کنند اختلال شخصیت پارانویایی
( Paranoid Personality Disorder )
اختلال شخصیت پارانویایی یک وضعیت مزمن و فراگیر است که مشخصهاش الگوهای مخّرب فکری، رفتاری و کارکردی است. حدس زده میشود که این اختلال در یک تا دو درصد بالغین وجود داشته باشد. عوارض این اختلال غالباً مشابه اسکیزوفرنی هستند و برخی پژوهشها نشان میدهد که احتمال وجود پیوندی ژنتیکی بین این دو اختلال وجود دارد. افرادی که دچار این نوع اختلالات شخصیت هستند بیشتر در معرض خطر افسردگی و هراس از مکانهای باز قرار دارند.
عوارض
افرادی که دچار اختلال شخصیت پارانویایی هستند نوعاً شرایط زیر را دارند:
بیاعتمادی و شک مزمن و فراگیر به دیگران.
حس این که دیگران به آنها دروغ میگویند یا فریبشان میدهند.
اعتقاد به این که دوستان و خانواده بیصداقت و غیرقابل اعتماد هستند.
فوران خشم در پاسخ به وضعیتی که فکر میکنند فریب خوردهاند.
معمولاً سرد، حسود، تودار، مرموز و جدّی.
در جستجوی معانی پنهان در مکالمات و حرکات.
پارانویا : نابود كننده زندگی
افراد پارانویایی تا آنجایی که امکان داشته باشد خود را از سایر افراد جامعه جدا می کنند. زمانی که در یک جمع قرار می گیرند سعی می کنند در گوشه ای آرام بنشینند تا مبادا کسی متوجه حضور آنها شود. چهره های آنها معمولا سرد و بیروح است و هیچ نوع احساسی از خود نشان نمی دهند.نـگـرانی شـمـا را بیـمـار می کند، اضطراب شما را عصبی مـی کند، تـرس می تواند شما درست در همان جایی که قـرار داریــد فلج کند و این احساسات روی هم رفته چندان خـوشاینـد بـه نـظـر نمی رسند. اینطور نیست؟البته نکته جـالـب این جـاست که ایـن احـساسـات معـمـولا مـوقتــی هـستند و خـیـلی زود از هـم می پاشند. اگرچه شرایـطی وجــود دارد کـه در آن وجـود نــگــــرانـی، اضـطـراب و تـــرس همیشگی شده و بـاعـث بـروز نـوعـــی بـیـمـاری بــه نــام پارانویا می گـردد. قـرار گـرفتـن در چـنـین وضعیتی کشنده است.
بیش از اندازه بدگمان هستید
آیـا کسـی در گـذشتـه شـمــا را مخاطب عبارت “تو خیلی پارانویایی” هستی قرار داده است؟ در حال حاظر بسیاری از مـا دچـــار این بیماری هستیم اما در بعضی افراد پارانویا بـه صـورت یـک بیماری مزمن در می آید. اکثریت افراد برای مـدت زمـان بسـیـار کـوتـــاهی دچار کج خیالی و کژپنداری می شوند و بعد از چندی به موقعیت نرمال و آرام قبل باز می گردند.هرچند برای عده ای بیماری در سراسر زندگی وجود خواهد داشت. خوب، پارانویا دقیقا چیست؟ دایره المعارف الکترونیکی کلمبیا در چاپ ششم خود پارانویا را این چنین تعریف کرده است: “به وجود آمدن افکار و تصورات غلط محکم، تغییر ناپذیر، و تثبیت شده ای از آزار و اذیت و یا بزرگی و شکوه.”این مسئله معمولا در مورد اشخاصی معنا پیدا می کند که نسبت به افراد، اشیاء، و یا به طور کلی جامعه احساس بدگمانی پیدا می کنند. باید توجه داشت که سوء ظن به تنهایی باعث ایجاد پارانویا نمی شود به ویژه اگر بر اساس تجربیات شخصی و یا تجربیاتی که دیگران با شما در میان گذاشته اند باشد.
مشکل زمانی به پارانویا تبدیل می شود که شک و تردیدها بی پایه و اساس می شوند. بیماری در مراحل اولیه خود تاثیر ناچیزی بر زندگی افراد می گذارد و حتی می توان گفت که در ابتدا هیچ نوع تاثیری ندارد، اما حالت شدید آن زندگی فرد را زجرآور می سازد و او قادر نیست که از شدت استرس دست به هیچ کاری بزند؛ در این شرایط احتمال اینکه بیماری های دیگری سلامت فرد را به مخاطره بیندازند زیاد است. برای مردهای مسن تر این مشکل می تواند کلیه جوانب زندگی آنها را تحت الشعاع قرار دهد، چراکه استرس بی حد و حصر آنها را به سمت سکته قلبی می کشاند.
تشخیص مشکل
▪ می توانید با اتکا به این نشانه ها تشخیص دهید که آیا خودتان و یا کسیکه دوستش می دارید از این بیماری رنج می برد و یا خیر:
اختلال هویتی
زمانی بروز می کند که شخص بدون وجود هیچ گونه دلیلی نسبت به زندگی اجتماعی، شغلی و خانوادگی خود سوء ظن پیدا می کند. باید مراقب این علائم باشید:
بدگمانی
چنین افرادی همیشه در حالت تدافعی به سر می برند و جهان برای آنها به منزله محیط خطرناکی است.آنها فقط شک و تردیدهای خاص خودشان را قبول دارند و به هیچ وجه با دلیل و منطق نمی توان آنها را راضی نمود و همیشه با عقل و منطق در ستیز هستند. این تئوری به نام “توطئه چینی” کلاسیک شناخته می شود.
زمانی که شخص به یک موفعیت تازه مثل شغل جدید رابطه ای جدید و .. وارد می شود در یک لاک دفاعی به سر می برد. این حالت تا زمانی وجود دارد که شخص بتواند خود را با شرایط موجود وفق دهد و پایه های ترس خود را از بین برد. افرادی که دچار پارانویا هستند به سختی می توانند از ترس های خود دست بکشند.
حساسیت بیش از اندازه
افرادی که به پارانویا مبتلا هستند معمولا بیش از اندازه به هشدارها و اخطارها توجه می کنند. آنها انتقاد را به سختی قبول می کنند، همیشه در حالت تدافعی به سر می برند، و افراد ستیزه جویی هستند.
آرام و کناره گیر هستند
افراد پارانویایی تا آنجایی که امکان داشته باشد خود را از سایر افراد جامعه جدا می کنند. زمانی که در یک جمع قرار می گیرند سعی می کنند در گوشه ای آرام بنشینند تا مبادا کسی متوجه حضور آنها شود. چهره های آنها معمولا سرد و بیروح است و هیچ نوع احساسی از خود نشان نمی دهند.
اختلال در افکار و تخیلات
این افراد به ندرت افکار درست را قبول می کنند، تصورات خود را با هیچ کس در میان نمی گذارند، به آسانی تغییر نمی کنند و قابل اصلاح نمی باشند. این نوع پارانویا از نوع قبلی حادتر است و شخص را ناتوان تر و ضعیف تر می کند. در این شرایط ۵ نوع از اوهام پوچ وجود دارد که آنها را رها نمی کند:
زجر و عذاب
افرادی که دارای اختلالات هویتی هستند تصور می کنند که هم قطارانشان آنها را به تمسخر می گیرند اما کسانی که دچار اختلات افکار و تخیلات هستند تصور می کنند که تمام دنیا برای آزار و اذیت آنها بسیج شده اند و قصد شکنجه دادنشان را دارند.
حسادت
باید اعتراف کرد این نوع از اوهام بیشتر در خانم ها بروز می کند تا آقایون، البته نمونه هایی نیز وجود دارد که در آن مردها دچار رشک و حسد می شوند و همگان را مورد اتهام قرار می دهند.
خودبزرگ بینی
خوب، شاید همه ما چنین احساسی را حداقل یک یا دوبار در طول زندگی خود تجربه کرده باشیم (پس شاید نام اختلال در وهم و خیال را نتوان بر روی آن گذاشت.) افرادی هستند که با جدیت تمام تصور می کنند که دارای قدرت های باورنکردنی هستند و بر روی افراد دیگر سلطه دارند (می توانند بیماران را شفا دهند، صلح ایجاد کنند، بر کشوری حکمفرمایی کننند و غیره..)
عادات زندگی شما، ذهن شما
بعضی از افراد بیش از سایرین در معرض ابتلا به پارانویا قرار دارند. افرادی که در محیط هایی با فشار و استرس بالا زندگی می کنند و یا مشغول به کار هستند بیش از دیگران دچار بدگمانی و سوء ظن می شوند. این فراد شامل مهاجرین، گروه های اقلیت، اسیران جنگی، سربازها، کارگاه های پلیس، سیاستمداران، وکلا و آموزگاران می باشد. البته باید توجه داشت که ممکن است پارانویا به دلیل عوامل وراثتی بروز کند و تشویش و استرس تنها به عنوان جرقه آن باشند.
درمان
برای درمان این مشکل دو نوع مداوای مختلف وجود دارد وبیماران را از یک عمر عذاب کشیدن می رهاند: یکی روان درمانی و دیگری معالجه از طریق مصرف دارو (مصرف آنتی سایکوتیک) می باشد..
آیا تصور می کنید که این بیماری تنها برای “دیگران” اتفاق می افتد. این بیماری ممکن است در هر زمانی برای هر کسی روی دهد. نکته مهم این است که بتوانید مشکل را پیش از اینکه غیر قابل بررسی گردد، تشخیص دهید. هیچ موقع برای کمک خواستن دیر نیست به ویژه از خانواده و دوستان. آنها در سخت ترین شرایط در کنار شما باقی می مانده و از شما حمایت می کنند.
اختلال شخصیت پارانویایی عموماً از طریق روان درمانی بهبود مییابد.
درمان شناختی-رفتاری غالباً در کمک به افراد در تنظیم الگوهای فکری تحریف شده و رفتارهای ناسازگارانه موثر است. رویکردهای درمانی دیگر شامل گروه درمانی و درمان روانپویشی میباشند.
در بعضی موارد از دارو درمانی نیز به همراه روان درمانی استفاده میشود. داروهایی که معمولاً در این مورد تجویز میگردند شامل داروهای ضد افسردگی، ضد روانپریشی و ضد اضطراب هستند. دارو درمانی به تنهایی برای درمان اختلالات شخصیتی توصیه نمیشود و بهتر است همراه با روان درمانی باشد.
با سلام به علت سختگیری همسرم واسه بیرون رفتن و رفتن به سرکار دچاردلسردی ازوی شدم تاحدی که حتی دلم میخوادازش جدابشم لطفا راهنمایی کنید ممنون
دوست عزیز ایشون طبق قانون میتونه از خارج شدن شما از خانه و به سرکار رفتن جلوگیری کنه
پس در این مورد اول از گفتگو کردن و بعد وساطت بزرگان فامیل همراه با مشاوره ای حضوری استفاده کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام وخسته نباشیدبه شما
خانومی۲۷ساله هستم که یک بچه۲ساله دارم ازوقتی که من باردارشدم شوهرم ازمن فاصله گرفت دیگه به من توجهی نمیکردهمش باگوشی بازی میکنه تاالان هم جداازهم میخوابیم البته مابامادرم زندگی میکنیم شوهرمم قبلانابودجه برای گرفتن خونه نداشت اماالان داره هرچقدربهش میگم خونمونوجداکنیم نمیکنه حتی همسرم بامادرمن هم مشکل دارواقعاموندم چیکارکنم لطفاراهنمایی کنید
در این موارد باید با شوهرتون صحبت کنید و در گفتگو مشخص میشه ایشون نظرش در این زندگی چیه ؟
شاید ایشون این رفتارو میکنه تا شما وارد صحبت و یا انجام کاری بشید … پس در زمانی مناسب با ایشون صحبت کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام باهاشون صحبت میکنم اماجوابی نمیده تازیگیادراین فضای مجازی فکرکنم باکسی آشناشده که به کل منو فرزندشوفراموش کرده بخداموندم چیکارکنم
سلام چراجوابمونمیدید
سلام خسته نباشید.من ۲۷سالمه وشوهرم ۳۴سالشونه.۲سال نامزدبودیم.والان ۱سال ونیمه که ازدواج کردم.توی عقدمتوجه شدم که ایشون سیگارمیکشن خیلی ازاین بابت ناراحت شدم پیش مشاوررفتم ایشونم گفتن بامحبت میشه این رفتارشونوتغییربدی.خیلی برام سخت بودولی تصمیم گرفتم که زندگی کنم ودرست بشه.شوهرم خیلی زودعصبی میشه.خیلیم رفیق باز.ولی چه میشه کرداخلاقشه.تازگی متوجه شدم قرص ترامادول میخوره نمیدونه که میدونم.حالاواقعاموندم چیکاکنم زندگیمم دوستت دارم.میخام درست بشه.خاهش میکنم راهنماییم کنین
دارویی ضد درد که با نامهای ترامادول، تدامول، بایومادول و… چند سالی است در فهرست داروهای ایران قرار گرفته، دارویی است که سال ۱۹۷۰ به وسیله یک شرکت آلمانی ساخته شده، دارویی که مدتی بعد حق تولید آن به شرکتهای تولیدکننده دارو در سراسر جهان واگذار شد. ترامادول از جمله داروهای مسکن با خواص مخدری است که معمولا برای کنترل دردهای متوسط تا شدید از قبیل دردهای مفصلی، جراحیها و بیماریهای زنان و زایمان تجویز میشود.
تصویر ترامادول چیست و با ما چه میکند؟
این دارو به دو صورت خوراکی و تزریقی عرضه میشود که نوع خوراکی آن به صورت قرص و کپسول در دسترس است و نوع تزریقی آن که تا چندی پیش در داروخانهها موجود بود، بتازگی فقط در اورژانس بیمارستانها استفاده میشود.
ترامادول دارویی ضعیفتر از مورفین و قویتر از بروفن و استامینوفن است و هیچگاه مصرف بیشتر از دو هفته آن برای بیماران تجویز و توصیه نمیشود. مکانیسم اثر این دارو مانند همه مسکنهای مخدر است، از این رو میتوان نتیجه گرفت با مصرف مقادیر بیشتر از حد مجاز و توصیه شده، مسمومیتی شبیه مواد مخدر و همچنین با مصرف طولانی مدت آن اعتیاد به این دارو بروز میکند. در ابتدا تصور بر این بود که ترامادول مسکن معمولی، بیخطر و کم عارضه است، ولی امروزه با مراجعه به آمارهای موجود و بررسی اعتیاد در کشور متأسفانه به این نتیجه میرسیم که داروی ترامادول که باید برای تسکین درد مصرف و تجویز میشده، هماکنون به یکی از مواد اعتیادآور و با مصرف بالا از سوی معتادان تبدیل شده که معضلات فراوانی را نیز به همراه آورده است.
بیشترین دلایل سوءمصرف ترامادول به این شرح است:
۱ – افرادی که کارهای سنگین دارند و مجبور به شبکاری هستند برای رفع خستگی و سرحال بودن از این دارو استفاده میکنند.
۲ – کسانی که در روابط جنسی خود از عارضه زود انزالی رنج میبرند برای برطرف شدن این عارضه به ترامادول رو میآورند.
۳ – بیمارانی که به علت درد در ابتدا با تجویز پزشک و سپس خودسرانه شروع به مصرف مداوم این دارو میکنند.
۴ – معتادان به دیگر مواد افیونی که یا با هدف کاهش علائم ترک مواد یا برای جایگزین کردن ترامادول با ماده مورد مصرف خود استفاده از این دارو را آغاز میکنند که همه این چهار گروه با عوارض شدید ناشی از مصرف ترامادول دست به گریبان خواهند شد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
من وشوهرم بامشکلات زیاد ولی باعشق باهم ازداوجکردیم شوهرم سومصرف داشت ولی تحمل کردم بعد یک نیم سال بهم خیانت کرد بچم سه ساله شد ولی هنوز باهاش ارتباط داشت الان یک سالی هست میگه باشرابطه نداره منم شوهرم دوست دارم دست بزن داره کمکم نمیکنه شکم نسبت بش تموم کنم هروقت بحثمون بشه زود دعوا وبزن بزن میشه توهین میکنه هرچی تو گوشیش ببینم وقتی بش بگم دعواراه میندازه الانم سه روزه نیستش ازش خبرندارم نمیخام بش زنگ بزنم
خب ایشون همینی که امروز مشاهده میکنید هست و تغییری رو نباید انتظار داشته باشید
پس تصمیم گیری باشماست یا باید در زندگی راه صبر رو در پیش بگیرید یا تصمیم سختی رو در زندگی خودتون بگیرید
سلام من مسیح ۳۲ سال سن دارم ۶سال که ازدواج کردم اوایل خوب بود تا اینکه الان نزدیک ۳سال که بمشکل خوردم خانم من خیلی اخلاق بدی داره من وضع مالی خوبی ندارم ولی از کار کم نگذاشتم خیلی دوستش دارم ولی این دوست داشتن یکطرفه هستش توی جمع شخصیت منو خورد میکنه دائم سر چیزهای پیش پا افتاده گیر میده هر کاری من میکنم از نظر اون منفی بی احترامی خیلی میکنه هرروز شکایت از مادرم میکنه خلاصه من هرکاری که انجام میدم اون نظرش روی خلاف اون کار منم ضعفایی داشتم ولی فقط مالی بوده دیگه تحملش واسم سخته خیلی دلم میخواد زندگی شادی داشته باشم
از خودتان بپرسید چرا همسرتان با شما خشمگین می شود؟ رسیدن به انتها و عمق این سؤال، ممکن است به شما در یافتن یک راه حل کمک کند. اگر جوابی نیافتید، از همسر خود درباره ی علت رفتارش سؤال کنید، اما مطمئن باشید که در زمانی که هردوی شما آرام هستید با برخوردی مهربان و صمیمی این کار را انجام دهید. مکالمه ی خود را با کلمه ی “من” یا “ما” به جای “تو” انجام دهید. مثلاً به جای گفتن “تو اخیراً بی ادب و پرخاشجو بوده ای” به او بگویید ” ما اخیراً اختلافات زیادی باهم داشته ایم ” و یا ” من اخیراً از چیزی رنجیده ام و امیدوارم بتوانیم راه حلی بیابیم که برای هردوی ما خوب باشد.”.
ویژگی هایی که باعث علاقه ی شما به همسرتان است و یا روزهای خوب از رابطه تان را به یاد بیاورید. هرچند وقتی از همسرتان به خاطر چیزهای خوب در زندگی تشکر کرده و این تشکر را به او نشان دهید. هرگاه مکالمه ی شما با خشونت و بی ادبی همراه شد، شما می توانید به جای تمرکز بر ناراحتی ها، با یادآوری روزهای خوش لحن کلام را تغییر دهید. این را وظیفه ی خودتان بدانید که هرزمان که ممکن است یک واکنش خوب و سازنده داشته باشید.
از خودتان مراقبت کنید. اگر خشم و بی ادبی همسرتان مکرراً شما را اذیت می کند و او از تغییر رفتارش امتناع می کند، از شخص دیگری مثلاً یک مشاور ازدواج کمک بگیرید. اگر احساس می کنید که از نظر عاطفی کوچک شده اید و یا فکر می کنید که احتمال آسیب های جسمی هست، فوراً درخواست کمک کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
با عرض سلام و خسته نباشید.
خانمی۲۶ ساله و لیسانسم و با پسرعموم که ۲۸ساله و سیکله ازدواج کردم.
تحصیلاتش برام اهمیت نداشت و بیشتر معتقد به شعور و درک و فهم هستم.
متاسفانه از اول عقدمون خانوادشون با من مشکل داشتن چون ما قبل ازدواج همدیگه رو دوست داشتیم. همسرم از آغاز عقد تا حالا شاید بیش از بیست بار کارشو عوض کرد و هربار بهونه میاورد ولی درکل ادم مسئولیت پذیر و کاری نبود و نیست. شاید تو این ۶ سال ۳سال کار کرده باشه. بهم دروغ زیاد میگه و البته متاسفانه ایشون و خانوادشون به خالی بندی معروف هستند و معمولا کسی رو حرفشون حساب باز نمیکنه ولی من فکر میکردم ایشون فرق دارن. خواهر و برادرشون هم به خاطر این اخلاقاشون طلاق گرفته اند. هر وقت بحثی میشه حاضر نیستن با خونسردی و صحبت حلش کنیم به در و دیوار میکوبند داد و بیدا میکنند میزنند بیرون. بارها گفتم دوتا آدم عاقلیم، شما قدرت بیان و درک بالایی داری بشینیم حرف بزنیم اما سرچیزهای خیلی پیش پا افتاده دعوای بزرگ راه میندازه.
تو این مدت میگرن عصبی و زخم معده گفتم. با پدرشون صحبت کردم گفتم شما عموی منید نه پدرشوهرم، بعنوان بزرگتر بنظرتون باید چجوری رفتار کنم تا کمی تغییر کنند درجوابم گفتن به من ربطی نداره هر تصمیمی خودت گرفتی. خیلی دوسش داشتم و الان کمتر دارم. بین دعواها هم میگه ازین زندگی خسته شدم همش باید سختی بکشم این زندگی رو نمیخوام چرا نمیری راحتم کنی.حتی یکبار بین دعوا شدیدا حالم بد شد ایشون منو با همون حال ول کرد رفت بیرون زنگ زدم خانوادم اومدن بردنم دکتر. وقتی هم بحث کرده باشیم اگر پیش چشمشون من پرپرم بزنم نگاه نمیکنن. میترسم وقتی سنم بالا رفت و یوقت بیمار شدم یا حتی سکته کردم منو تا بیمارستان هم نرسونه و اهمیت نده. اما تنها حسنی ک بخاطرش تاحالا موندم اینه که میدونم جز من با زن دیگه در ارتباط نیست. خیانت نکردنش و اینکه بالاخره خوبیهایی هم داره، منو همینجوری ک هستم قبول داره و دوسم داره و بهم اعتماد بنفس میده گاهی ک بیحوصله ام صبوری میکنه.
حالا با این تفاسیر بنظرتون ادامه این زندگی که ۶ساله بهمین منواله و هرروزش دعواست، درسته یا اینکه جدا شم تا قبل اینکه پای بچه ای بیاد وسط؟ البته اینم بگم هرراهی بفکرم میرسید از دادن اعتماد بنفس و قدرت و اینکه مرد زندگی و محکمترین تکیه گاهی، از حرفها و نظراتت لذت میبرم و به خودم می بالم همچین مردی دارم گرفته تا اعتراض کردن رو امتحان کردم فایده ای نداشت.
و اینکه با اصرار من رفتیم پیش روانشناس و نیاز دیدن چند جلسه پیششون بریم اما همسرم دیگه قبول نکردن بیان. به تازگی هم سر حتی یک کلمه خیلی پیش پا افتاده، درحد اینکه به آرومی میپرسم چرا لحنت تنده ناراحتی؟ دعوای بزرگی راه میندازن که کل در و همسایه متوجه میشن و گلومو تا مرز خفگی فشار میدن یا روی کتف و بازومو محکم میزنن. نمیدونم ادامه بدم یا نه همش بدتر میشه. واقعا پوزش که خیلی طولانی شد
دوست عزیز شما بهترین کسی هستید که میتونه در مورد این زندگی نظر بده
شماچندین سال با ایشون زندگی کردید و بهتر میدونید تغییری در ایشون حاصل نشده پس در این مورد اول فکر کنید و با مشاوره ای حضوری برای ادامه راهتون تصمیم گیری کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام خسته نباشید من حدود یکسال و نیم که ازدواج کردم همسرم قبل از زندگی مشترک با من دوران مجردی خیلی شلوغی داشته که همه رو از خوب تا بد وضعیتهاشو به من گفته حتی مسافرتهایی که داشته و کارهایی که کرده اما من جدیدا خیلی حساس شدم و فکرهای خیلی بدی به سرم میزنه نمیدونم چرا راستش احساس پوچی میکنم نمیدونم چرا دیگه نمیتونم منطقی به مسایل فکر کنم راستش یدفعه که بحثی پیش میاد توی مهمونیا از تایلند و این چیزا حرف میزنه من واقعا ناراحت میشم راستش ناراحتی هام براش مهم نیست نمیدونم چرا می بینه ناراحت میشم ولی به روی خودش نمیبره البته از روابط خصوصی مسافرت چیزی نمیگه اما حرف زدن راجع به دیسکو و ….. این چیزا حالم و بد میکنه
همسر شما با صداقت مسمومی که به خرج داده زندگی مشترک رو به نوعی مسموم کرده و اعتماد شمارو از بین برده
اگر به ادامه این زندگی امید دارید و دوست دارید ادامه ای شیرین داشته باشه …حتما” نیازه در این مورد با هم صحبت کنید و مشاوره ای حضوری مراجعه کنید ..
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
متاسفانه همسرم نسبت به گریه های من ناراحتی هام هیچ عکس العملی نشون نمیده حتی میگه بسه اینقدر الکلی گریه نکن راستش این حرفا داغون میکنه