زود ناراحت شدن
سلام.خانم ۲۸ساله هستم که ۲فرزنددارم.۲سوال داشتم.پسرای من ۵ساله و۱ساله هستن.لیسانس دارم.وازاول دوست داشتم که شاغل باشم.بالاخره بعدچندوقت درس خوندن تونستم ازمون بانک قبول شم.ولی الان استرس بچه هاروهم گرفتم.بااینکه خونم خیلی نزدیک خانه مادرم هست وایشون کمک بسیاربزرگی هستن برام.ازطرفی میگم اگه این فرصت روازدست بدم دیگه نمیتونم ازمون بدم وجای خوبی کارکنم.باوجودبیکاری تواین دوره واینکه میخوام بچه هام تورفاه بیشتری باشن.سوال دومم اینکه رفتاربرادرم خیلی اذیتم میکنه.هروقت توجمع میخوام حرفی بزنم باحالت تمسخرباهام رفتارمیکنه وحرصمودرمیاره.چندبارهم سراین موضوع باهاش بحثم شده.ولی ترک نمیکنه این اخلاقشو.هیچکس انقدرکه برادرم ناراحت میکنه عصبیم نمیکنه.به خیال خودش میخوادشوخی کنه ولی من اصلاازاین رفتارش که توجمع منوضایع میکنه خوشم نمیاد.همیشه هم به شوخی میگه دوست دارم عصبیت کنم.مادرم هم بهم میگه توزودرنجی.ولی دست خودم نیست این مدل شوخی روددوست ندارم.حالانمیدونم واقعازودرنجم یااینکه مشکل ازبرادرمه.لطفادرمورداین ۲سوال راهنماییم کنین.مرسی
زود ناراحت شدن:کدوست عزیز نظر شما با شاغل شدنه پس تمرکزتون رو روی این مورد بگذارید .در مورد زودرنجی که نیاز به مشاوره حضوری هست.
افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه می کنند و در زندگی شرایط مناسب تری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش می رود که کمبود اعتماد به نفس حتی می تواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.
پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهم ترین دلایلی است که می تواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد. به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایین تر از دیگران می دانند، نمی توانند حرف ها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان می دهند.
کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح می دهند تنها بمانند. گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد. در نتیجه طبیعی است این افراد کم کم از جمع دور شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله می گیرند، طرز فکر و نگرش منفی که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت می شود و در نتیجه نمی توانند با شرایط و موقعیت های جدید هماهنگ شوند.
بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم می گیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلات شان می شود.
اولین و یکی از بهترین کارهایی که می توان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس می کنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت می شوید یا از حرف ها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید. بلکه توصیه می شود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفس را تقویت کنید و پس از آن مهارت های ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطه ای چطور باید برخورد کرد. وی ادامه می دهد:افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج می برند و نمی توانند حرف ها و نظرات شان را بدرستی مطرح کنند. برای همین هم احساسات منفی شان بیشتر می شود و همین می تواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرف های دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرف ها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمی کند.
مقاله مرتبط:
https://sppm.ir/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D9%85-3/
سلام دختری۱۸ساله وتک فرزند هستم تقریبا۲ساله که خیلی حساس وزودرنج شدم خیلی زود همه چی بهم برمیخوره ناراحت میشم متاسفانه با رفتارم بقیه روهم ناراحت میکنم بعد خیلی پشیمون میشم میگم ایکاش مثلا این حرفو نمیگفتم یااون کارو نمیکردم چندبارم یکی بهم گفته اخلاقت خیلی گنده این منوخیلی ناراحت کرده.نمیدونم چیکارکنم خواهش میکنم راهنماییم کنین ممنون
زود ناراحت شدن:معمولا وقتی میرنجیم یا بهتر است بگویم وقتی دچار زودرنجی میشویم، آن مسئله و اتفاق آزاردهنده یا خیلی کوچک است یا آنقدرها هم بزرگ و مهم نیست و حتی اگر موضوع خیلی مهمی هم باشد هیچکس دوست ندارد تا چند روز یا حتی هفتهها از آن رنجیدهخاطر باشد و این حس ناخوشایند را برای مدت طولانی تجربه کند. پس وقتی از چیزی میرنجید، چند دقیقه تأمل کنید و به چیزهایی بیندیشید که از وجود آنها در زندگیتان سپاسگزار هستید. دوستانتان، خانواده، سلامتی و همهی چیزهای خوبی که دارید. سعی کنید چشمانداز عمیقتری از چیزی که ناراحتتان کرده و چیزهایی که خوشحالتان میکند و دوستشان دارید بهدست آورید. از مادرتان رنجیدهاید؟ هرکاری هم که کرده باشد وجودش از کاری که کرده یا حرفی که زده و شما را رنجانده باارزشتر است. اگر اینگونه عمل کنید، چیزی که شما را رنجانده است کماهمیتتر میشود و دیگر آنچنان به چشمتان نمیآید. البته این مستلزم آن است که بتوانید هنگام زودرنجی خودتان را کنترل کنید و آرام باشید. اگر فکر میکنید زمانی که دچار رنجش میشوید آنقدر بیقرار هستید که نمیتوانید افکارتان را نظم بدهید توصیه میکنم مورد بعدی را از دست ندهید.
از آنجا که زودرنجی تحریکپذیری فرد را افزایش میدهد، ناخودآگاه باعث میشود بخواهیم با همه چیز و همه کس بجنگیم و دعوا کنیم. احتمالا فاصله گرفتن از فضایی که باعث رنجش شده و رفتن به پیادهروی یا دویدن در این مواقع میتواند ایدهی خوبی باشد چون هیجانات را تخلیه میکند و عصبانیت را کاهش میدهد. اگر در شرایطی نیستید که بتوانید پیادهروی کنید یا بدوید، میتوانید مثلا با مشت زدن به چیزی یا فریاد زدن با صدای بلند، انرژی ناراحتکنندهی درونیتان را بیرون بریزید و مطمئن باشید که تخلیهی انرژی منفی حالتان را بهتر خواهد کرد. دوستان عزیزم تنفس هوای تازه هنگام پیادهروی و دویدن برای آرام شدن معجزه میکند. کسانی هم که ورزش نمیکنند میتوانند کارهایی انجام بدهند که برای ذهن نتایجی شبیه ورزش کردن داشته باشد.
یافتن محلی برای تنهایی و آرامش شما را از عوامل متشنج و شلوغ اطراف که تحریکپذیری شما را افزایش میدهد دور میکند. دوستان عزیزم در واقع اگر از زاویهای دیگر به موضوع نگاه کنیم، زودرنجی میتواند هشداری باشد مبنی بر اینکه ذهنتان به زنگ تفریح نیاز دارد. پس باید به فکرتان استراحت بدهید. موسیقی بشنوید، یوگا تمرین کنید و به مدیتیشن بپردازید. هزاران هزار راه دیگر وجود دارد که خودتان بهتر از هر کسی میدانید و میتوانید برای آرامش خودتان به آنها پناه ببرید، پس انجامشان بدهید. وقتی کاری را انجام دادید که آرامتان کرد یک نفس عمیق بکشید و برای برگشتن به محیط زندگیتان آماده شوید. مطمئن باشید اگر همیشه وقتی برای خودتان بگذارید و با خودتان خلوت کنید تا به آرامش برسید، دفعهی بعد که در شرایط ناراحتکنندهای قرار گرفتید دیگر دچار زودرنجی و تحریکپذیری نخواهید شد.
زودرنجی هم مانند بسیاری از تجربیات دیگر مثل طردشدن، شکست، تنهایی و از دست دادن قابل درمان است فقط باید اول مشکل را بپذیرید و بعد آنقدر روی ذهنتان کار کنید تا تغییر را به وضوح حس کنید و به نتیجهی مطلوب برسید.
اکثر ما فکر میکنیم باید از چیزهایی که ما را میرنجانند فاصله بگیریم. اما در واقعیت حتی اگر واقعا اتفاق بیفتند اصلا دلیلی ندارد این چیزها ما را ناراحت کنند. چون این مسائل آنقدر بیاهمیت هستند که نباید باعث رنجش ما بشوند. مثلا یک فرد اهل رقابت ممکن است در یک کلکل لفظی با دوستانش کم بیاورد، اما فقط یک شخص زودرنج ممکن است در چنین مواقعی عکسالعملهای عجیب و غریب از خود نشان بدهد وگرنه همه میدانند مسئله خیلی پیشپاافتادهتر از این است که چند دوست را به جان هم بیندازد. با خودتان دربارهی آنچه آزارتان میدهد صادق باشید. به سادگی میتوان فهمید بیشتر اوقات چیزهایی باعث ناراحتی و رنجش ما میشوند که به اندازهی کافی تحریککننده نیستند.