سلام،خسته نباشين.
من حدود سه سالي هس كه با يه آقايي تودانشگا آشناشدم و يه رابطه عاشقانه اي رو باهم شروع كرديم،بعدهاديديم براي هم مناسبيم تصميم به نامزدي گرفتيم.الان يه سالي هس نامزد شديم.واقعا دوسش دارم و اونم ازهرنظري كه بگين خودشو بهم ثابت كرده و عاشقمه.
بخاطر ادامه تحصيل مجبورشديم ازهمديگه دوربشيم و توشهرايي دور از هم زندگي كنيم.من تو دانشگاه متاسفانه دلم لغزيد و دچار خطاشدم. يه آقايي خيلي دنبالم بودن و بهم ابراز علاقه ميكردن و از نظر ظاهري واقعا طوري نبودن كه نشه جذبشون نشد و اين ضعف من بود كه دچار هميچين خطايي شدم و با اين آقا حدود يه هفته تنها و تنها چت كردم. نه باهمديگه تلفني صحبت كرديم و نه بيرون قدم زديم و نه چيز ديگه فقط و فقط چت. با اين آقا صحبت كردم و ازشون خواستم كه اين رابطه ديگه تموم بشه و تمومم شد. ولي تنها چيزي كه الان منو ول نميكنه اين عذاب وجداني هست كه اين روزا اذيتم ميكنه. من تازه فهميدم كه واقعا عاشق نامزدمم و به هر نحوي حاضرم خطاي خودمو جبران كنم. نامزدم از قضيه خيانت من با خبر نيس،اطلاعي نداره،اما خودم پيش خدا احساس شرمندگي ميكنم.وقتي ابراز علاقه نامزدمو ميبينم احساس ميكنم كه بايد بميرم و مستحق بدترينام. تورو خدا كمكم كنين راهي نشونم بدين از اين عذاب وجدان خلاصي پيدا كنم. ميدونم خطاي بزرگي كردم.اما حاضرم به هرنحوي كه شده جبرانش كنم.
اينم بگم من براي اينكه بتونم بخشي از خطاهامو جبران كنم انتقالي گرفتم به دانشگاهي كه نامزدم تو اون داره درس ميخونه تا بعد اين هميشه كنارش باشم و ديگه اون آقا رو نبينم.
لطفا حين نظر دادن توهين نكنين،هيچكس معصوم نيس و ممكنه خطا كنه…