سردرگمی
سلام . من مدت 9 سال با پسری دوست هستم . اولش از طریق نت آشنا شدیم بعد از 2 سال همدیگر رو دیدیم . تو این 9 سال با وجود تفاوت هامون با هم ساختیم خیلی هم دعوا کردیم قهر کردیم ولی موندیم . مدت 4 ماه پیش ایشون به خانوادشون گفتن یکی از دوستاشون منو معرفی کردن بهشون برا ازدواج . اینم بگم چون خانواده به شدت مذهبی و سنتی هستن شدیدن مخالف رابطه دختر و پسر هستن . خانواده ایشون با من تماس گرفتند و من با خانوادشون ملاقات کردم ولی اونا به دلیل اینکه من شمالی هستم و اون ها ترک گفتن که فرهنگ ها بهم نمیخوره . بعد از این جریان ما با هم پیش مشاور رفتیم مشاور گفت جدا شید ولی من به عنوان یک دختر فکر نمیکنم بتونم با کس دیگه ای ازدواج کنم . خواستم از شما کمک بخوام که چه کاری باید انجام بدیم .
با سلام خدمت شما
اگر مشاوره پیش از ازدواج به شما گفته اند که بهتر است جدا شود احتمالا دلایل وجود دارد که قابل بررسی است . نباید تسلیم احساسات زود هنگام شوید.
سلام دختر۲۳ساله هستم ک از طریق گروه تلگرام با یه پسری آشنا شدم که خ باهم خوبیم و همدیگه رو دوست داریم انظرمذهبیم جوریم ایشون مشهدن من کرج حدود دوماه چت کردیم وسه بارم دیدیم همو.قراره تا چندروز دیگه به خانوادمون حقیقتو بگیم ایشون که میگه خانوادشو راضی میکنه اما مادر من سختگیره نمیذاره طرف یبار بیاد ببینتشش با اینکه همیشه میگفت پسر اگر باخدا باشه بقیه مسایل اونقدر مهم نیست.خیلی نگرانم بخاطر اینکه درسش دوسال مونده و اینجا شغل نداره یا بخاطر مشهدی بودنش و دوری راه نذارن بیاد خواستگاریم بنظرتون چکارکنم راهی وجود داره یا باید قیدشو بزنم؟
چطور انتظار دارید با چنین خواستگاری و ازدواجی به ارامش برسید و از زندگی لذت ببرید ؟
دوست عزیز افرادی که اینطوری فکر میکردن امروز ما شاهد هستیم در راهروهای دادگاه مشکلاتشون رو دارن حل میکنن /.
پس این رابطه شمارو به جایی نمیرسونه و یک وسوسه و هوس زودگذره …