سرد شدن
با سلام و خسته نباشید.
حدود 2ماه پبش فردی 29ساله یه خواستگاری بنده اومد و تحت نظر خانواده ها برای شناخت بیشتر باهم در ارتباط بودیم.
همه چیز تقریبا خوب پیش میرقت تا 1هفته اخبر که رقتارشون ناگهانی تغییر کرد.تماساشون قطع شد و پیاماشون کم و بیشتر من جلو میرفتم برای برقراری ارتباط زمانی که علتشو جویا شدم گفتن حالم خوب نیس و بعدش گفتن دارم فک میکنم.ایشون گفتن احساس میکنم از نظر اعتقادی باهم خیلی فرق میکنیم تا 2 روز پیش که گفتن متلا مهدویت که شما قبول داری من ندارم.وهرچه اصرار کردم که بیشتر توضیح بدن منظورشون چیست نگفتن و بر اثر اصرار مکرر بنده گفنتن تلفنی در موردش صحبت مبکنبم . اما تا به امروز تماسی نگرفتن و پیامهای هر چند کمی هم که میدادند قطع شد.
ذهنم به شدت مشغول است و نمیدانم چه تصمیمی بگیرم آیا ادامه بدهم یا خیر؟
با توجه به اینکه دوست دارم من زودتر از ایشون جواب منفی بدهم ، چون خودم و خانوادم با مسیله ی بی اعتقادی نمیتونیم کنار بیایم.
با تشکر
با سلام خدمت شما
یک خواستگاری در مرحله اولیه انجام شده است، و بنا به دلایلی طرف مقابل به انگیزه لازم برای ادامه این رابطه نرسیده است.و یک مسئله را مطرح کرده اند و سپس ادامه نداده اند ، شما بهتر متوجه درک قضیه هستید . در حال حاضر نیاز به مهارت سازگاری دارید و برای اینده باید بتوانید نقد از خود را تحمل کنید ، و ظریفت خود را افزایش دهید.در ادامه مقاله ای برای راهنمایی شما آورده شده است که می تواند راهنمایی خوبی باشد. چنانچه نیاز به راهنمایی بیشتر داشتید می توانید از روانشناسان کانون مشاوران ایران کمک۸۸۴۲۲۴۹۵ بگیرید
سازگاری با محیط و دیگران را می توان نشانه هوش اجتماعی و استعداد فرد محسوب کرد و از سویی دیگر کم طاقتی در مقابل حالات و رفتار دشوار و ناهنجار دیگران نیز، ریشه در کم ظرفیتی دارد.
سازگاری با محیط و دیگران را می توان نشانه هوش اجتماعی و استعداد فرد محسوب کرد و از سویی دیگر کم طاقتی در مقابل حالات و رفتار دشوار و ناهنجار دیگران نیز، ریشه در کم ظرفیتی دارد. تلاش برای داشتن یک زندگی دور از تنش و پرخاش و مشکلات رفتاری، موجب آسایش روح و سلامت خانواده است. همه افراد در خصلتهای اخلاقی و شیوه رفتار، یکسان نیستند. این تفاوت در برخی از موارد بروز می کند و مایه اختلاف می شود، اختلافی که البته قابل اجتناب است.
بعضی با دیگران، چه در محیط خانه و محل کار، یا در محله و منطقه سکونت،با دیگران ناسازگار هستند. ناسازگاری با دیگران، نشانه نوعی غرور و خود خواهی و خودبرتربینی نسبت به مردم است و نتیجه آن هم تنها ماندن و انزواست.
از سوی دیگر، بی طاقتی در مقابل حالات و رفتار دشوار و ناهنجار دیگران نیز، ریشه در کم ظرفیتی دارد و به تشدید این تعارض و ناسازگاری می انجامد. اگر در دستورهای دینی ما به حسن خلق تاکید شده است یکی از مصداق های بارز آن مداراست. به قول حافظ آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است؛ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا. مدارا یک تکلیف اخلاقی در اسلام است. از رسول خدا(ص) روایت است؛ همان گونه که پروردگارم مرا به انجام واجبات فرمان داده است به مدارا با مردم دستور داده است. در حدیث دیگری چنین آمده که جبرئیل به محضر رسول خدا(ص) آمد و از سوی خدا چنین پیام آورد که ای محمد!پروردگارت سلام می رساند و به تو می گوید؛ با بندگان من مدارا کن. نیز در حدیث است از پیامبر(ص) که فرمود؛ نیمی از ایمان مدارای با مردم است و نیمی از زندگی رفق و ملاطفت با آنان است.
حتی خارج از قلمرو دین و آیین هم،آنان که خواستار یک زندگی دلنشین و پسندیده باشند، در سایه همزیستی مسالمت آمیز و رفق و نرمش با دیگران و رفتار شایسته،بهتر به این خواسته می رسند، تا در سایه خشونت و برخورد ناسازگارانه و بهانه جویانه و عیب گیرانه و خودپسندانه.سعه صدر و ظرفیت برای تحمل دیگران، لازمه دست یافتن به یک زندگی خوب است.
در مواردی که اختلاف سلیقه و دیدگاه، یا تفاوت در مشی و رفتار و روش وجود دارد، باز هم با وسعت نظر و مدارا می توان مانع بروز مشکلات شد. تعیین مرزهای دقیق در مباحث اخلاقی و مسائل فرهنگی مهم است.ما به همان اندازه که مدارا و حسن خلق و حلم و معاشرت شایسته ماموریم، به تولی و تبرّی و مرزبندی مکتبی در دوستی ها و دشمنی ها و صف آرایی در برابر دشمن و مقاومت بر سر مواضع و بی تفاوت نبودن در مقابل بدیها و بدان موظف هستیم و این دو مساله از هم جداست و هر کدام جای خاص خود را دارد.
درست است که در مسائل اعتقادی نباید کوتاه آمد و ارزش ها را نباید فروخت و با دشمنان فکری و مرامی نباید کنارآمد، اما معاشرت با مردم موضوع دیگری است. حتی در ارتباط با دشمن هم بحث مدارا تاکید شده است، چرا که گاهی سبب جذب آنان می شود، بی آنکه از مبانی و اصول خویش دست بر داریم.حضرت امیر(ع) می فرماید؛ با مردم آن گونه مخالطت و معاشرت داشته باشید که اگر مردید با رفتاری که داشته اید بر شما گریه کنند و اگر زیستید، بر شما دلسوزی و شفقت کنند.
این، نه به معنای بی تفاوتی در مقابل حق و باطل و صلاح و فساد، یا زیر پا نهادن ارزش های مکتبی و نادیده گرفتن اصول و مبانی است،بلکه سلوک شایسته و حسن خلق و اخلاق نیک و جاذبه رفتاری است که حتی بیگانه را هم جذب می کند.از امام صادق(ع) در تفسیرآیه و قولو للناس حسنا؛ مردم نیکو سخن بگویید، نقل شده که فرمود. رفتار با مومنان همراه با چهره گشاده باشد و با مخالفان بر اساس مدارا باشد، تا آنان را هم به ایمان و خط فکری خویش جذب کنید، چرا که خیلی با کمترین از اینها می توان شر آنان را از خود و از برادران ایمانی باز داشت
مهارت مدیریت و کنترل بحث وگفتگو
گاهی اوقات هنگام انتقاد، گفتگو به بحث وجدل کشیده می شود در اینجا است که باید گفتگو را قطع کنیم.
قران کریم می فرماید: فلاتنازعوا فتفشلواوتذهبوا ریحکم “بگومگوها را كنار بگذاريد تا سست و بياحترام نشويد” ۳۷
و از خدا و فرستادهِ او فرمان بريد و باهم نزاع و ستيزه مكنيد كه سست و بيمناك ميگرديد و تسلط و حكومتتان از ميان ميرود و نسيم پيروزي بر شما نميوزد؛ و شكيبايي كنيد كه همانا خدا با شكيبايان است
خداوند امر فرموده است تا همگي به ريسمان محكم او، كه در ميان بندگانش قرار داده و همان بندگي و عبوديت است، چنگ زنيم و متفرق نشويم و به گِردِ نعمت اسلام و برادري ايماني جمع شويم.
منازعات و اختلافات همواره زاييدهِ اخلاق بد و پست است؛ خودخواهي، انحصارطلبي، منفعتپرستي، خودبرتربيني، حرص، كينه، حسد ومانند اينها سرچشمهِ نزاع است و سرانجامِ آنها سستي بنيادهاي اجتماعي و عقبافتادگيِ اجتماعي و بيشخصيت شدن نزاعكننده است. قرآن با نهي از نزاع در حقيقت از ريشههاي آن نهي كرده است. انسان فطرتاً دوستدار آن است كه ديگران حريم او را حفظ و رعايت كنند. خداوند از اين گرايش ذاتي او براي اصلاحش بهره جسته و فرموده است: اگر خواهان عزت و قوت و شوكت و دولت خويشايد، منازعات و اختلافات را كنار بگذاريد. البته فلسفهِ بسياري از توصيههاي اخلاقي اسلام، مانند گشادهرويي و محبت و رحمت و خصوصاً نرمي و مدارا و حلم و بردباري و صبر و بدي را با نيكي پاسخ دادن، در واقع از ميان برداشتن اختلافها و ايجاد راءفت و دوستي و مهرباني و اتحاد است
احـاديـث متواترى از پيامبر گرامى (ص ) و ائمه اهل بيت (ع ) وارد شده كه مردم را به ترك جدال و كشمكش تشويق مى كند و نتايج بد وعواقب وخيم آن را كه موجب زيانهاى بزرگ و ايجاد كينه و دشمنى در دلهاست توضيح مى دهد.
پيامبر خدا(ص ) بر ما وارد شد در حالى كه ما بايكديگر در مـجـادله بوديم , آن حضرت در خشم شد و فرمود: جدال را كه خيرش اندك است رها سازيد و كـشـمـكـش را كـه سـودش نـاچيز است ترك كنيد چه آن دشمنى را درميان برادران و دوستان برمى انگيزد. نـيـز: بـا بـرادر (ديـنـى ) خـود مـجـادلـه و شـوخـى مـكـن و بـه او وعـده اى مـده كـه در آن تخلف كنى.
نيزفرمودند : جدال راترك كنيد چه حكمتى از آن فهميده نمى شود و از فتنه آن ايمنى نيست.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند : چون کسی را دوست می داری ، با او مجادله مکن و رقیبش مشو وبر او برتری مجوی و از کسی درباره اش چیزی مپرس ، زیرا بسا که از دشمنش بپرسی و او (به دروغ) چیزی بگوید که سزاوارش نیست و بدین سان میان شما جدایی اندازد . ۳۸
از خیر بگویید تا بهره مند شوید و از شر هیچ مگویید تا سالم مانید . ۳۹
خداوند مرا برنینگیخته است که خرده بگیرم و اشکال بتراشم ، بلکه مرا برانگیخته است که به مردمان دانش بیاموزم و آسان گیرم .۴۰
اامام علی (ع)و درود خدا بر او، فرمود: هر كس از آبروي خود بيمناك است، از جدال بپرهيزد. ۴۱
هيچ بنده اى حقيقت ايمانش را كامل نمى گرداند مگر آنگاه كه جدال را ترك كند هرچند بر حق باشد.
از جـدال و دشـمنى بپرهيزيد چه آن دلها را نسبت به دوستان بيمار مى كند و نفاق درآنها مى روياند.
امـيـرمـؤمـنـان (ع ) در وصـيت خود به كميل بن زياد نخعى فرموده است : اى كميل از مجادله و كشمكش بپرهيز چه تو با اين عمل بى خردان را بر خود مى شورانى.
امام علي (ع):نسبت به مردم، زياد خرده گيرى نكنيد، و قدر خود را با كناره گيرى از كارهاى پست بالا بريد
امام حسن (ع):معرفت و كمال ديانت مسلمان، تركِ كلام بىفايده و كم جدل كردن، و حلم و صبر و خوشخويى اوست
امام حسن (ع):از رياكارى بپرهيز كه عملت را از بين برد و از جدال بپرهيز كه هلاكت گرداند. و از خصومتها و دشمنيها بپرهيز كه تو را از خدا دور كند
امام حسين (ع ) فرموده است : با افراد بردبار و اشخاص بى خرد مجادله مكن چه بردبار باتو دشمن مى شود و بى خرد تو را نابود مى كند.
امـام صـادق (ع ) فـرموده است : با افراد بربار و اشخاص بى خرد جدال مكن چه بردبار با تودشمن مى شود و بى خرد به تو آزار مى رساند. بـه مؤمن طاق وصيت فرمود كه : اى پسر نعمان اگر مى خواهى دوستى تو با برادر دينيت صاف و پيوسته از تيرگى مصون باشد با او شوخى و جدال و مخاصمه و فخر فروشى مكن.
امـام هـادى (ع ) فـرمـوده اسـت : جـدال دوسـتـيـهـاى كهن را تباه مى كند, و پيوندهاى محكم رامـى گـسـلـد, و كـمـتـريـن چـيـزى كـه در آن اسـت غـلـبـه جـويى است و آن اساس از هم گسيختگى است
امام عسكرى (ع ) فرموده است : ستيز مكن تا وقار تو از ميان برود.
امام رضا نيز فرمودند:بحثهاي خصومتآميز دوستيهاي كهن را از ميان ميبرد و پيوندهاي محكم را ميگشايد و كمترين ضرر اين بحثها آن است كه هر يك از دو طرف ميخواهد بر ديگري غلبه كند و همين خود مايهِ اصلي جدايي و پراكندگي است.
اگر ميخواهيد ديگران همانطور كه شما دوست داريد فكر كنند و آن كاري را كه ميخواهيد انجام دهند، يادتان باشد، از طريق بحث كردن اين كار را نكنيد. زيرا در بحث برنده نميشويد.
از بحث فرار كنيد، همانطور كه از زلزله ومار زنگي فرار می كنيد.
يادتان باشد آدمي كه برخلاف ميلش متقاعد ميشود، همچنان بر عقيدة قبلي اش استوار است.
پيامبر اكرم (ص) ميفرمايند: نخستين چيزي كه پروردگارم مرا از آن نهي فرمود: منازعه كردن ( بحث بيهوده ) با مردم است.
اما چگونه می توان مانع از بروز بحث وجدل بیهوده شد؟
اول اینکه بايد بدانيد كه هيچ دو انساني وجود ندارند كه با هم اختلاف نظر و عقيده نداشته باشند. همين مساله ممكن است در آرام كردن شما نقش بسزايي داشته باشد. وقتي دو نفر با هم اختلاف نظر پيدا ميكنند تا حدي كه در زندگي هم دخيل هستند به بحث ميپردازند. خوب است بدانيد كه مشاجره و دعوا از اختلاف نظرها نيست بلكه از همين بحث كردن است كه به وجود ميآيد و به ميزان دخيل بودن همديگر در زندگي هم اين مشاجرهها شـدت مـيگـيـرد. بـراي مثال فرض كنيد در تاكسي نشستهايد و يكي مشغول صحبت درباره مبحثي است كه موضوع آن هر چيزي ميتواند باشد ولي شما از اساس با آن موضوع مخالفيد. دو حالت وجود دارد يا وارد بحث ميشويد و با آن فرد در مورد موضوعي كه با آن مخالفيد بحث ميكنيد و تنها در حد چند جمله نظر خود را ميگوييد و يا اصلا وارد بحث نميشويد و در ذهن خود مخالفيد. در هر دو حال امكان ندارد شما به خاطر اختلاف نظر با فردي كه ممكن است چند دقيقه در كنار او باشيد با او به مشاجره و دعوا بپردازيد. اما حالا فرض كنيد همسر یاپدر ومادر ، شما موضوعي را مطرح ميكند كه شما با آن مخالفيد آيا به راحتي از اين موضوع ميگذريد؟ مسلما نه. مسافر تاكسي در زندگي شما دخيل نيست اما همسر شما در زندگيتان دخيل است، به همين دليل هم حاضريد تن به بحث و گاهي مشاجره دهيد.
دوم اینکه بدانيد كه بحث نتيجة سوءتفاهم است. و سوءتفاهم را با بحث كردن نميتوان از بين برد. درمان سوءتفاهم تدبير، صداقت، آشتي و اشتياق براي درك ديدگاه طرف مقابل است.
سوم اینکه بحث منجر به نفرت ميشود. نفرت را با نفرت نميتوان از بين برد. بلكه درمان آن عشق و محبت است.
فضاي بحث فضاي التهاب و تشنج است.
در هر حال وقتي با كسي اختلاف نظر داريد و ميخواهيد اين اختلاف نظر را ابراز كنيد بايد يك سري قواعد كلي را رعايت كنيد كه به چند مورد آن اشاره ميكنيم.
۱٫ انتظارات خود را بطور واضح و روشن بيان كنيد : فرد مقابلتان معمولاً نمي تواند ذهـن شما را بـخواند بلـكه مي بايست خواست شما را از زبان شما بشنود .
۲٫ سعي نكنيد هميشه بحث را به نفع خودتان پيش بيريد . اين باعث مي شود تا هر دو نفر شما حالت تدافعي به خود بگيريد .
۳٫ وقتي مشكلي پيش مي آيد در اولين فرصت آن را مطرح كنيد و نگذاريد مسئله تشديد شود .
۴٫ در موقع حل مشكلات سعي كنيد بر زمان حال تأكيد نمائيد و به موضوعات قبلي ويا پي آمدهاي آتي مشكل نپردازيد .
۵٫ احساسات خود را بــطور مناسب بيان كنيد و مثلاً بجاي آنكه بگوئيد اين كارت مرا عصباني مي كند ، بگوئيد ‹‹ من وقتي تحت فشار قرار بگيرم ››
۶٫ تمرين كنيد كه بـا دقت و علاقه به صحبت هاي طرف مقابل گوش دهيد تا آنكه در حين صحبت وي در حال آماده كردن پاسخ باشيد.
يك يادآوري : از قدرت تماس بدني در موقع ابراز علاقه ، همدردي و اطمينان دادن غافل نمانيد ، دست طرف گفتگو را به گرمي بفشاريد .
۷- به مخالفت ومخالف خودخوش آمد بگوييد وخوش بین باشید ، ذهنيت خود را از اينكه مخالفت يعني دشمني تغيير دهيد. زيرا در بسياري از موارد مخالفت باعث پيشرفت و ترقي و جلوگيري از اشتباهاتي مي شود كه منجر به خسارت ميگردد. يادتان باشد هميشه بادبادك با جريان باد مخالف بالا ميرود. اگر ميخواهيد پيشرفت كنيد، به مخالف و مخالفان خود خوش آمد بگوييد واجازه بدهید باشما مخا لفت کنند
۸- در هيچ شرايطي به كسي كه با او بحث ميكنيد بياحترامي نکنید. اين بياحترامي ميتواند هر شكلي داشته باشد؛ از حرفهاي توهينآميز گرفته تا نگاهها و يا رفتار توهينآميز. بدانيد كسي كه در بحث بياحترامي ميكند ضعيف است و چه عقيدهاش درست باشد يا غلط اوست كه اشتباه كرده،
بياحترامي كردن آفت بحث است، و مانع از اين ميشود كه كسي به نقطهنظرات مثبت شما توجه كند و وقتي شما به كسي بياحترامي ميكنيد در واقع او را نسبت به خود بدبين و عصباني كردهايد.
۹ ــ خودتان را كنترل كنيد. يادتان نرود يك انسان را با ميزان چيزي كه عصباني اش ميكند ارزيابي ميكنند.
زود از كوره در نرويد و صبور باشيد. با عصبانيت هيچ مسالهاي حل نميشود. بلكه شرايط را متلاطمتر ميكند. اگر صبور باشيد ميتوانيد بيشتر فكر كنيد و اگر عصباني نشويد ميتوانيد بهتر بينديشيد. پس با عجله و عصبانيت تمركز خود را از بين نبريد. اول گوش كنيد. به مخالفان خود فرصت حرف زدن بدهيد. بگذاريد حرفشان تمام شود. مقاومت، دفاع يا دعوا نكنيد. اين كارها فقط باعث مخالفت بيشتري ميشود.
شما با تمرينات زيادي ميتوانيد صبر و كنترل احساساتتان را بياموزيد. اين تمرينات را از كتابهاي مختلف و مشاوران مجرب ياد بگيريد.
۱۰ــ هميشه نظر شما درست نيست. براي عقيده خود هميشه درصد خطا بگذاريد و فكر نكنيد كه شما درست ميگوييد و طرف مقابلتان نادرست. گاهي از مخلوط كردن نظرها با هم يك نظر كامل و مشترك به دست ميآيد. ممكن است شما آبي دوست داشته باشيد و از قرمز متنفر باشيد و طرف مقابلتان برعكس قرمز را دوست داشته باشد و از آبي متنفر باشد ولي هر دوي شما بنفش را دوست داشته باشيد. پس به هر دو نظر بدون در نظر گرفتن اينكه هر نظر براي كيست بنگريد تا بتوانيد نظر بهتر را بدون حواشي آن در نظر بگيريد.
۱۱ــ در بحث برنده و بازنده وجود ندارد و در نهايت اين دو طرف هستند كه تصميم ميگيرند. پس هيچگاه اگر نظرتان پذيرفته شد احساس قدرت نكنيد، چرا كه با تاييد طرف مقابلتان نظرتان پذيرفته شده و اگر هم نظرتان رد شد احساس بازنده بودن نكنيد چرا كه نظري بهتر از نظر خودتان به دست آوردهايد. ميدان بحث، ميدان جنگ يا مسابقه نيست كه به هر قيمتي بخواهيد در آن پيروز شويد. گاهي در يك بحث به فردي ثابت ميشود كه نظرش اشتباه است اما فقط براي اينكه غرورش نشكند و احساس نكند كه باخته است زير بار نميرود و به زور ميخواهد بگويد نظر من درست است. در اين شرايط است كه فرد براي اينكه ثابت كند نظر نادرستش درست است دست به كارهايي ميزند و كار به مشاجره ميكشد مثلا از اين شاخه به آن شاخه ميپرد، بحث را منحرف ميكند، اتفاقات گذشته را به ميان ميآورد و هزار ترفند ديگر تنها براي اينكه اشتباه خود را نپذيرد. اگر بدانيد كه اين برخوردها بيشتر به خودتان آسيب ميزند و كمي منطقي و عاقلانه بينديشيد ديگر جاي بحثي نميماند.
۱۲ ــ در بحث كسي را تحقير نكنيد و خود را عقل كل ندانيد. مهم نيست طرف مقابل شما كيست، مهم نظري است كه ميدهد. گاهي ممكن است يك كودك نظري مناسبتر از شما در مساله خاصي بدهد و يا شخصي كه از نظر منصب يا تحصيلات و… از شما پايينتر باشد در آن بحث نظرش درست تر باشد. پس وقتي اختلاف نظري پيش ميآيد به اين فكر نكنيد كه طرفتان از شما پائينتر و يا بياطلاعتر است، تنها به نظرش بدون پيشداوري گوش دهيد. گاهي يك جمله كليدي ميتواند در كاري مهم به شما كمك كند پس مهم اين نيست كه اين حرف از دهان چه كسي خارج ميشود بلكه مهم خود جمله است. اگر از دست كسي ناراحت هستيد دليل ندارد به نظراتش هم بياعتنايي كنيد. اگر كسي اشتباهي مرتكب ميشود دليل بر اين نيست كه در همه موارد اشتباه ميكند. مگر شما هيچ وقت اشتباه نميكنيد؟
۱۳- بـعـد از اينكه بحث شما به پايان رسيد و تصميمگيري كرديد نبايد نتيجهگيري منفي كنيد. گاهي افراد با يك بحث كوچك تا مدتها نسبت به هم كينه دارند و موضع ميگيرند. چه نظرتان پذيرفته شد و چه نشد نبايد در فكر كوبيدن طرف مقابلتان بيفتيد. چرا كه ممكن است در اختلاف نظر بعدي شما در جايگاه او قرار بگيريد. پس در پايان بحث نتيجهگيريهاي منفي را كنار بگذاريد و به حل مشكلتان بپردازيد و هر كسي كه با نظرتان مخالفت كرد را دشمن خود ندانيد، چرا كه گاهي يك موافقت بيجا خود يك دشمني است.
۱۴- دنبال زمينه هاي توافق بگرديد.موضوع را از جایی که اتفاق نظر دارید شروع کنید .واز طرف مقابلتان تایید بگیرید
۱۵- صادق باشيد و اگر اشتباه كرديد عذرخواهي كنيد. امام رضا (ع ) می فرمایند :آن گاه كه حق بر شما آشكار گردد ، خشمگين مشويد.
۱۶- قول بدهيد كه درباره نظر و عقيده مخالفان خود فكر و مطالعه ميكنيد و اين كار را واقعاً بكنيد. زيرا ممكن است حق با مخالف شما باشد.
۱۷- از مخالفان خود براي توجهشان صميمانه تشكر كنيد. برای مثال بگویید از اینکه به فکر من هستید متشکرم
۱۸- در گفتگو, كنايه نزنيد، صريح باشيد و خواسته هاي واقعي تان را به طور واضح در قالب جملات متين ابراز بداريد . مثلا مي توانيد با گفتن : دوست دارم فلان كار را برايم انجام دهي
۱۹- قضاوت، تصميم و عمل كردن را به تأخير بياندازيد. حالت بحث حالت عصبانیت است ودر عصبانیت قضاوت ،تصمیم واقدام نکنید
امام حسن (ع):هر يك از دو نفرى كه ميان آنها نزاعى واقع شود و يكى از آن دو رضايت ديگرى را بجويد، سبقت گيرنده، اهل بهشت خواهد بود
سلام.یکی از موارد مهم و میتونیم بگیم اولین موضوع مهم در اشنایی،اعتقادات و عقاید طرفینه.اگه میبینید حتی سر یک موضع کوچک بحث دارید و مخالفید اگر بر طرف نمیشه از ازدواج با ایشون خودداری کنید.چون همین میتونه ارامشتون رو در زندگی متزلزل کنه و باعث جرو بحث و اختلاف بشه….تحقیق کنید و نزد یک مشاور بروید و عوامل قبل از ازدواج ،خواستگاری بعد از خواشتگاری و.. رو بپرسید و کامل تحقیق کنید یا علی