سلام دختری هستم 22ساله به مدت 5سال ازدواج کردم یه بچه 2ساله دارم
شوهرم درهمان ابتدای زندگی به مادرش زیادوابسته هست به طوری که دربیشترکارهابامادرش مشورت میکندوتصمیمات رادرزندگی مادرش میگیردویه جورای هم دخالت میکندلطفاراهنماییم کنید.یه مشکل دیگری که تازگی هابرام پیش امده اینکه 2ماه بعدازبارداریم شوهرم به زنداداشم اس میدادکه زنداداشم این مساله رابدون اینکه من متوجه بشم بامادرم درمیان گذاشت مادرم به شوهرم زنگ زدشوهرم باعذرخواهی به مادرم گفت این موضوع رابه زن وخانوادهام نگوگفت اشتباه کردم اگه دوباره تکرارشدبهشون بگوکه متاسفانه بعد2سال دوباره تکرارشدومادرم این موضوع رابهم گفت ومن هم این مساله رابه خانواده اش گفتم ولی شوهرم ازدست مادرم عصبانی شدوحتی به من اجازهرفتن به خونه مادرم وخانوادهام رانمیده به انهابی احترامی میکنه من هم دلم برای فرزند2 ساله ام میسوزدلطفاراهنماییم کنیدکهچیکارکنم