با سلام و خسته نباشید همسرم خیلی بدم بی احساسیه خسیسه خسته شدم ازش اصلا قدر صبوریایی که در قبالش کردم رو نمیدونه قبلا یکبار ازدواج کرده با بدهیاش ساختم هنوزم داره مهریه زن سابق میده بعد 7 سال ازدواج ابتدای ازدواج متوجه ناتوانی جنسیش شدم که بعد از ازمایشی که با بدبختی و فلاکت داد فهمیدم نابارور هم هست حتی حاضر نبود یک قرص بخوره که یه وقت خفه نشه چون از قرص میترسه!!!!!!!!همه جوره ساختم باهاش تمام درمانهایی که اون باید میکرد و نکرد رو با شدت بیشتر در بدن من انجام دادن اما بی فایده تا اینکه حاضر به خرید اسپرم شدم و از اسپرم مرد دیگر باردار شدم و حالا صاحب یک پسر و دختر 3 ساله و خداروشکر سالمم!اما شوهرم انگار که نه انگااار!!!!!هیچکس از این اتفاق خبر نداره حتی خودشم فراموش کرده یکبار نشد که از بس خسیسه یک جفت جوراب از خودش برای من بگیره!!هییچ بارها بحث کردیم و بی فایدست از خونه فراریه میگه نپرس که کجا هستم دوست داره تو خونه نباشه نذاشت درسمو ادامه بدم دانشگاهمو ول کردم به خواستش چقدر وعده و وعید بهم داد هیچکدوم عملی نشد!!!!!!!!هیچ تفریح و سرگرمی ندارم شدم نگهبان خونه همش جام کنج خونست ازش خسته ام چیکار کنم؟اونم از من خسته