9
شک به همسر
سلام من یه حرکتی از شوهرم دیدم که نمیتونم آروم شم توی گوشیش شماره یکی از دوستام بود که چندین بار بهش زنگ زده بود من پاکش کردم ولی هنوز راجع به موضوع باهاش صحبت نکردم نمیدونم چی بگم درضمن قبلا هم همین حرکتو زده بود ولی اونبار از همکاراش بود واقعا کلافه شدم ازاینکاراش همش بمن میگه عاشقتم جز تو کسی تو زندگیم نیست ولی این حرکتارو ازش میبینم نمیدونم چکار کنم ازش بدم میاد دیگه ولی ما همش دوماهه عروسی کردیم جالبه که چقدر بخاطر اینکه بهمدیگه برسیم سختی کشیدیم باوجود مخالفتای خونواده الان راه برگشتی ندارم توروخدا راهنمایی کنید چکار کنم.
سلام…من تقریبا یه سال پیش به اس ام اس های پدرم شک کردم و وقتی قضیه رو دنبال کردم فهمیدم که بله پدرم با یه خانم دیگه رابطه داره.اما بخاطر اینکه میترسم اگه این موضوع رو با یکی از اعضای خانواده در میان بزارم خانوادمون از هم بپاشه مخصوصا مادرم که ناراحتی قلبی هم داره میترسم اگه بفهمه مشکل واسش پیش بیاد واسه همین به هیچکس نگفتم و فقط من از این موضوع خبر دارم پدرم هم چندان تغییری در رفتارش ایجاد نشده که خانواده بهش شک کنند.خواهش میکنم اگر راه حلی دارین بگین چون این موضوع خیلی منو درگیر کرده و اذیتم میکنه.خودم ۲۲ سالمه و دانشجو ام.ممنون
دوست عزیز اگر دراین مورد اشتباه کرده باشید شرایط سختی رو به وجود میارید … هر چند در این مورد میتونید با فردی معتمد از فامیل و یا خانواده صحبت کنید تا در این مورد به شما کمک کنه
ولی کار خاصی نمیتونید در این رابطه انجام بدید … همینکه ایشون فکر میکنه شما خبر ندارید خیلی خوبه در غیر اینصورت رابطه خودش رو ممکنه علنی کنه … ولی شما از طریق این فرد معتمد میتونید غیر مستقیم به ایشون موضوع رو گوشزد کنید
سلام من حدود دو ساله عروسی کردم اما بعد از مدتی شوهرم هر شب دیر میاد خونه شغلشم بنگاه املاک هست این موضوع منو ناراحت میکنه اوایل ده بعد یازده الان که دیگه دوازده و یک هم براش عادی شده
کمکم کنید
در این مورد باید در زمانی مناسب با ایشون صحبت کنید … به هر حال باید صحبت های ایشون رو بشنوید … ولی اگر تغییری ایجاد نشد باید موضوع رو با خانواده مطرح کنید … فعلا” در این مورد باید با صحبت کردن به نتیجه برسید
دوست عزیر سلام به هر حال باید یه جوری مطمئن بشی تایه راه حل مناسب پیداکنی
من ۲۸ سال و همسرم ۳۲ سالشون هست حدود ۱۰ ماه که ازدواج کردیم
مشکل من با همسرم این هست که همیشه به ایشون شک دارم به همه چیز البته چند باری متوجه شدم که بهم دروغ گفته مثلا می گفت سیگار نمی کشه ولی یه روز متوجه شدم که سیگار کشیده چون خیلی بو می داد و ایشون هم نتونستن انکار کنن
همیشه دلم میخواد گوشیش و نگاه کنم یا چک کنم ببینم راست می گه یا نه .
وقتی ازش می پرسم تو حسابت چقدر پول داری هیچ وقت راستش و نمی گه .
دیروز بعد از ظهر ۲ ساعت خوابید شب رفتیم کوه ۲ تا ایستگاه راه رفتیم بهد رفتیم شام اومدیم خونه ساعت نزدیک ۱ بود گفت من خوابم نمیاد و فیلم می بینم ساعت ۳ اومد تو تخت هر بار نگاش کردم گوشی دستش بود و تو سایت مختلف مطالعه می کرد
یک بار که بیدار شدم دیدم گوشی دستش نیست تا دید نگاش می کنم از جاش بلند شد و گفت دستشویی میره در صورتی که گوشی دستش بود و صفحه اش روشن . اون گذاشت رو میز ناهار خوری من بلند شدم رفتم گوشی نگاه کردم سایت مطالعه درباره فروش سازمانی باز بود و ساعت ۴:۴۵ صبح
نتونستم باور کنم که اون موقع صبح داشتن مطالعه می کردن
گفت خوابم نمیاد داشتم مطالعه می کردم چشمام خسته شه
ولی من فکر کردم که سریع می شه صفحه ای رو بست یا چیزی پاک کرد و باور نکردم.
بعد مشاجره ۵ دقیقه نشد خوابش برد و صدای خرو پفشم در اومد پس نمی شه گفت خوابش نمی برده
اون میگه تو شکاکی و باید بری دکتر ولی به نظر من هر کسی جای من بود شک می کرد هیچ کس تا ۵ صبح بیدار نمی مونه با گوشی کار کنه
چی کار کنم ایشون خیلی زرنگ وسیاستمداره نمی تونم باور کنم
دوست عزیز باید بدونید هر باغچه سرسبزی رو که شخم بزنید بلاخره یک دونه کرم خواهد داشت … پس در این مورد تجسس نکنید چون زندگی براساس اعتماد متقابل بنا شده … خدواند هم انسان رو از تجسس در کار همدیگه منع کرده … چون وقتی در کاری تجسس کردید برای طرف مقابل اول انکار و بعد باز کردن راه دروغ گفتن و مخفی کاری خواهد بود…
بهتره در این مورد حتما” شما مشاوره ای داشته باشید و با شوهرتون هم در زمانی مناسب گفتگو کنید … ایشون هم باید حساسیت های شمارو بشناسه و در موردش رعایت کنه تا چنین تفکری برای شما اتفاق نیفته …
و گرنه شک و تردید خیلی ساده میتونه زندگی شمارو از بین ببره و خوبی ها و لطف طرف مقابل رو نابود کنه
در این مورد میتونید با مشاوران کانون، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام.من ۳ سال هست که عقدم با نامزدم دوست بودیم وبا کلی عشق عقد کردیم اوایل دوستی نامزدم واسم تعریف کرد که قبلا با دختری دوست بوده که خیلی دوستش داشته اما اون بهش خیانت کرده وولش کرده و توی مدتی که دوست بودن از خیلی جهات ایشون رو اذیت کرده اما چون نامزد من دوستش داشته تحمل میکرده و بالاخره چندسال پای اون دختر میشینه و بعد فراموشش میکنه،بعد از دوستی ما من انقدر به نامزدم محبت کردم که میگفت معنی عشق رو تازه فهمیدم و بعد از ۴ ماه از من درخواست ازدواج کرد اما بعد از نامزدیمون توی این ۳سال هربار بحثمون میشه میگه تو میخوای منو خرد کنی تو میخوای منو تحت کنترل بگیری اما من واقعا اینجوری نیستم یه مدت پیش به ذهنم رسید که این تفکر غلطش بخاطر رابطه قبلش باشه که اون دختر قبلی باهاش اینجوری بوده،واسه همین یه خط دیگه گرفتم و به اسم اون دختر بهش پیام دادم اولش باور نمیکرد اما وقتی باور کرد که من اون دخترم میگفت چرا منو ول کردی من بعد ازرابطم با تو دیگه حالم خوب نشد من عقد کردم زنمم دوست دارم اما دیگه آدم قبل نشدم یه حرفایی که میخواستم به تو بزنم توی دلم مونده و از هر گاهی فشار میاره و باعث میشه من با زنم بداخلاق شم…بعد از اینکه نامزدم متوجه شد من بودم که پیام میدادم خیلی معذرت خواهی کرد گفت که الکی میگفته و همه زندگیش منم و از این حرفا…اما من خیلی ناراحتم چون همه جوره بهش محبت کردم ولی میگه حالش خوب نشده و الان فکر میکنم همه بحثاش با من از اون موقه منشا میگیره،نامزدم همش میگه بخدا الکی گفتم و با تموم وجود عاشق توام اما من نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم،لطفا کمکم کنید…
برای رهایی از این وضعیت باید با ایشون صحبت کنید و خواهشا” نباید متوجه بشه که شما جای نامزد قبلیش به ایشون پیام دادید و گرنه اعتمادش رو از دست خواهد داد
در این گفتگو ازش بخوایت واقعا” میخواد توی گذشته خودش بمونه یا میخواد زندگی جدیدی رو تجربه کنه ؟ چون تا ایشون در این مورد تمایلی نداشته باشه هیچ کاری از کسی ساخته نیست