عدم اعتماد
با سلام من مصطفی 27 ساله با دوست 4 ساله خود حدودا 10 ماه قبل عقد کردم . هنوز عروسی نگرفته و دلیل اصلی این کارم عدم اطمینان ار آینده روشن از سوی زندگی با همسرم هست . ایشون خیلی به من بی اعتماد هستن و من جایی نمیتونم باشم که ایشون دوست ندارن . با دوستان خود نمیتونم تنها باشم حتی دوستان صمیمی و از سوی همسرم مورد اعتماد ، همین چند روز قبل باز هم من با همین دوست مذکور به فوتبال رفتم که نتیجه ی این عمل بحث و دعوای چند روزه بود . اگه جای جدیدی بخوام باشم باید از محیط اون مکان عکس بگیرم و نشونشون بدم . تا به امروز عاشقانه دوسش داشتم همسرم رو و از چیزی دریغ نکردم برای ایشان . من نمیتونم بدون هماهنگی و اجازه ی ایشون جایی برم یا کاری کنم ، با خانواده ی خودشون خیلی پرخاشگری میکنه و همون رفتار رو عینا با بنده هم داره . میخواستم یه راهی جلوی من بگذارید تمرکزم از کارم کم شده و همین امر سال گذشته باعث شد که متحمل هزینه های سنگینی بشم اگه دوران مجردی و دوستیمون بود و این مشکل پیش میومد من همچین ضرر هایی نمیکردم . لازم به ذکر است بنده اهل مطالعه کتاب های رفتاری و روانشناسی بوده (بخصوص کتاب های فروید) و هستم ولی نمیتونم قدم بعدی ایشون رو حتی تو موقعیت های مشابه حدس بزنم . ممنون میشه یه راه کار و سیاست خوب و کار ساز نشونم بدید .
با سپاس فراوان
آقا مصطفی گرامی به نظر بنده شما خودتون رو به خاطر همسرتون خیلی محدود کردید و از هدفی که در زندگی همه هست دارید دور میشید
هدف از زندگی حس آرامش و لذت است آیا شما از زندگی در این شرایط لذت می برید؟
در اسرع وقت با ایشون صحبت کنید و شرایط زندگیتون رو به سمت تعادل سوق بدید یا اگر موفق به اینکار نشدید به یک مشاور مراجعه کنید و تا مشکلتون قطعا حل نشده از زندگی زیر یک سقف جدا بپرهیزید چون مشکلات بیشتری رو به همراه خواهد داشت
خوشبخت و موفق باشید
دوست عزیز جدا” باید برای ادامه این رابطه تصمیم جدی بگیرید …با این خصیصه شک و تردیدی که در همسرتون هست ارامشی در زندگی نخواهید داشت … بهتره اول از همه با خودش صحبت کنید و برای تغییر دادن این اخلاق با مشاوری متعهد و مجرب مشاوره حضوری داشته باشید … در غیر این صورت باید تصمیمی جدی برای ادامه دادن به این زندگی بگیرید
خیلی ممنون و با سپاس از هم فکری شما دوستان عزیز قطعا همین کار رو میکنم به پیش مشاور میریم . سال خوبی رو براتون آرزو دارم