راستش ما حدود سه چهار ماهه که باهم رابطمونو با هدف ازدواج و شناخت بیشتر شروع کردیم،قبل از اون حدود 8ماه رابطه ی تلفنی داشتیم و همو ندیده بودیم و رابطه ای نبود و ایشون مشکلات زبان منو رفع میکردن و خارج از محدوده ی زبان هیچ صحبت و رابطه ای نبود تا کم کم به دوستی رسید و بعد جدی شد و تبدیل به رابطه ی حضوری.
من 25سال(و ارشد معماری) و ایشون 27 سال داره(و لیسانس برق ) که برای ارشد از کانادا پذیرش گرفته.
در حال حاضر خانواده ها تا حدودی در جریانن
سطح خانواده هامون ب هم میخوره
و خودمون هم خیلی باهم تفاهم داریم و همو دوس داریم و هم هدف هستیم و در حال مهاجرت
الان مشکل اصلی رفتن ایشون هست که یکسال زودتر از من اتفاق می افته که این مساله مارو نگران کرده که تو این وضعیت چکار باید کرد ،و ما فقط حدود سه هفته وقت داریم تا رفتن ایشون
-در حالیکه من خیلی وابسته شدم و فکر میکنم با رفتن اون من افسردگی بگیرم و حتی به بقیه ی کارها و اهدافم که منجر به پذیرش گرفتن و رفتن من هم میشه نرسم. این روزا هم اصلا تمرکز ندارم و فکر میکنم این رفتن باعث جدایی همیشگیمون میشه ،اون هم تصمیمو به عهده من گذاشته و میگه هر کار و راه حلی تو بگی همون کارو میکنیم.میشه منو راهنمایی کنید که چکار باید بکنیم تو این شرایط؟