عدم توانایی در فراموش کردن یک دختر
سلام
در ابتدا باید عرض کنم که این سوال مربوط به شخص خودم نیست و این ماجرا مربوط به برادر من هست.
برادری دارم 28 ساله که تقریبا 3 سال پیش با دختر خانمی آشنا شدند. زمان آشنایی ایشون با اون دختر خانم برادرم حال روحی مناسبی نداشت و با هیچ کدوم از اعضای خانواده هم حرف نمیزد. وقتی که با این خانم آشنا شد از لحاظ روحی بهتر شد اما باز هم رابطش با سایر اعضای خانواده خوب نبود و با همه به سردی رفتار می کرد.
کم کم مسئله ازدواجش رو با این خانم مطرح کرد، مسائلی پیش اومد که مدام به خواستگاری رفتن ما به تعویق افتاد و در این بین هم چندین بار این دو باهم دعواشون شد.
الان دختر خانم حاضر به ادامه رابطه و ازدواج با برادر من نیست. برادر من هم میگه بدون این دختر نمیتونم!!
من شناخت خیلی زیادی از این خانم ندارم اما تا جایی که متوجه شدم خصوصیات بد مشترکی با برادرم داره. مثلا هردو آستانه تحملشون پایینه و زود عصبانی میشن. هر دو زود رنج هستند. هر دو انسان های متوقعی هستند.
برادر من حاضر به فراموش کردن این خانم نیست. چند ساله که جو خونه ما با جهنم هیچ فرقی نداره!!!
خواهش می کنم راهنمایی کیند که باید چیکار کنیم، چطور میتونم به برادرم کمک کنم.
سپاس
با سلام خدمت شما
با توجه به مطالبی که نوشته اید برای برادرتان چند احتمال وجود دارد:۱- ایشان مهارت های اجتماعی ضعیفی دارند ۲- امکان افسردگی وجود دارد ۳- ممکن است پرخاشگر- منفعل رفتار کنند . بهتر است ایشان را نزد یک روانشناس برده ، احتمالا لازم است تست شخصیت نیز بدهند . اما بهتر است به ایشان بگویید که جهت یافتن راه حلی نزد روانشناس می رویم. در این زمینه روانشناسان کانون مشاوران ایران می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵
با سلام بنده نمیدونستم توی کدوم بخش باید سوال خودم رو مطرح کنم.
من پسری ۲۴ ساله هستم و دانشجو که در دانشگاه با دختری آشنا شدم و به هم بسدت وابسته شدیم (بیشتر اون وابسته و عاشق من هست!) با وجود اینکه خاستگاری هم رفتم و خانواده ی من بخاطر توقعات پدر دختر مخالف هستن اما من و اون بصورت یواشکی رلبطه ی خود را ادامه دادیم تا راه حلی پیدا کنیم که در طی این دت یک ساله اختلافات و تفاوت نوع تفکرمون مشهود بوده بطوری که تا لب مرز جدایی پیش رفتیم. حقیقتا من برام سخت نیست جدا بشم اما اول از همه نمیخوام به اون ظلم کرده باشم! و اصطلاحا استفاده ی خودمو برده باشم و بعد پرتش کنم دور! از طرفی هم میترسم مخالف و تفاوت نگرش خانواده ها و خودمون در آینده مشکلات بیشتری ایجاد کنه.
بین دو راهی جدایی و ادامه موندم.
سردرگمی در انتخاب:اگر میدونید این رابطه به ازدواج ختم نمیشه
پس هر چقدر در این رابطه باقی بمونید در واقع هم به خودتون و هم به ایشون ظلم کردید
قطع رابطه عاطفی واقعا سخت است چون شامل دادن یا گرفتن خبر بدی است که عمیق ترین نقطه ضعف آدم ها به حساب می آید:
ترس از اینکه دیگران نمی توانند دوستمان داشته باشند.
متاسفانه اکثر ما روش درست قطع رابطه را بلد نیستیم:
به همین خاطر نه فقط نمی تونیم ناراحتی قطع رابطه رو به حداقل برسانیم، بلکه با رفتارهای اشتباه، اوضاع را بر فرد مقابل سخت می کنیم
و خودمان هم وارد وضعیتی می شویم که نمی توانیم رفتارهایمان را نقد کنیم.
برخورد عاقلانه و اخلاقی با کسی که زمانی نگرانمان بوده و دوستمان داشته است، شجاعت می خواهد
اما شجاعت همه ماجرا نیست، ما باید بتونیم برای خودمان احترام قائل باشیم و کاری کنیم که دو طرف بعد از این شکست، بتوانند دوباره به زندگی برگردند.
از آنجا که قطع رابطه یک سناریوی بالقوه انفجاری هست سعی کنید پیش از انجام آن به تک تک توهین هایی که خواهید شنید
و تک تک فحش هایی که احتمالا خواهید داد فکر کنید.
اینجوری موقع دعوا معقول تر حرف می زنید. محترم شمردن طرف مقابل باعث می شود او هم با احترام بیشتری با شما حرف بزند.
اینکه بگویید «دیگر عاشقت نیستم» خوب است اما نباید از صداقت چماق بسازید یا همه چیز را فاش کنید.
اگر مثلا از نحوه حرف زدن طرف مقابل نفرت پیدا کردید و تا دهنش را باز می کند حالتان به هم می خورد بهتر است
این را در دلتعون نگه دارید. جان پورتمن، استاد دانشگاه ویرجینیا می گوید:
«مهمترین وظیفه شما این است که مراقب اعتماد به نفس مقابل باشید.
طوری بلا سرش نیاورید که نتواند هیچ رابطه موفق دیگری داشته باشد. نمک روی زخمش نپاشید. این شکنجه است.»
شما قصد دارید یک پیام را به طرف مقابل برسانید «تو آن کسی که من می خواهم نیستی».همین.
پس نباید او را به این نتیجه برسانید که مشکل بزرگی دارد و پر از کمبود است.
این جمله های تکراری و بی ربط فقط طرف مقابل را به این نتیجه می رساند که ذره ای احترام برایش قائل نیستید
و با دم دستی ترین تکه های فیلم ها و سریال ها با آن برخورد کرده اید.
شما به طرف مقابل یک توضیح درست (حتی مختصر) بدهکارید.
باید به او توضیح دهید که چرا اوضاع آنطور که می خواستید پیش نرفته است،
ضمنا نیاز نیست طرف مقابل را وادار کنید که دلایلتان را بپذیرد، به خصوص که چنین بحث هایی عموما به خشونت منجر می شود.