سلام من 19 سالمه! خیلی افسردم فقط آهنگای غمگین گوش میدم و شبا تا گریه نکنم خواب نمیرم!به خودم میگن که خدایی هست و کمکمم میکنه ولی هیچ اثری واسم نداره! خانواده مذهبی نیستیم ولی هیچوقت اهل دوست پسر بازی نبودم اما به هیچ عنوانم با بابام یا مامانم راحت نبودم که غمامو یا حرفای دلمو بهشون بزنم! میدونم که میگن باید به فکر درست باشیو و رفتار بدی باهام میکنن! وقتی مامان یا باباهای بقیه میبینم چطور دخترشون دوست دارن واقعا دلم میگیره، البته از منم جوری نیستن ک بد باشن اتفاقا همیشه از لحاظ رفاهی تو رفاه بودم ولی نه اونطور که من بخوام و بتونم راحت باهاشون باشم یه جورایی شخصیتشون خشک و مغروره! درضمن من هیچوقت نه با دوستام اجازه دارم برم بیرون نه خوش بگذرونم با اینکه بهم اعتماد دارن!هیچوقت مثل بقیه جوونی نکردم شادی نکردم و همینا منو منزوی کرده! و بدتر از همه چهارسال پیش عاشق یه پسر شدم که خانواده با شخصیت و با فرهنگین و از لحاظ مالی عالی و همه میدونن که پسر خیلی خوبیه ولی اون پسر نمیدونه من عاشقشم اما از روی رفتاراض یکم میفهمم اونم حس منو داره.این پسر از آشناهای دورمونه که فقط سلام معمولی داریم! چندبار فکر خودکشی زده به سرم چوه واقعا تنهامو و هیچ امیدی ندارم حتی به این عشق! از طرفی هم مادر بزرگم که زیاد بهش وابسته بودم فوت شدن و من روز به روز بدتر! هیچ نشانه جوونی توی خودم نمیبینم و عاشقانه هم اون پسرو دوست دارم!شما کمکم کنین