با سلام.دختری هستم 25ساله و 5ماه هست عقد کردم.ازدواج با اصرار خانواده همسر که پسرمان با اخلاق و ایمان و شاغل در اتش نشانی ودانشجوی ارشد کامپیوتر است و تنها مشکل ان نداشتن منزل و پس انداز به دلیل شروع تازه کار است صورت گرفت.درصورتی که بعد از عقد ایشان از درس انصراف و شغل او هم نامطمئن و از کار بیرون امد.در واقع الان همسر بنده لیسانس بیکار بی پول و خودم دارای پس انداز دانشجوی ارشد هستم.مدام احساس فریب خوردگی و استرس شدید دارم.امید من به اخلاق و کار و تحصیلاتش بود.چرا بعد از عقد همه رو رها کرد.همیشه بهم میگفتن مردی نیست که همه چیز رو باهم داشته باشه.منم گفتم حداقل کار.تحصیلات و اخلاق رو داره.اما الان که می بینم کار و تحصیلشم رها کرد مدام در عذابم که خواستگارهای بهترم رو رها کردم و با کسی ازدواج کردم که بیکار و بی پول و بی سرمایه و تحصیلاتشم از من کمتره… افسوس… یعنی کار و تحصیل واسه فریب دادن من بود! اگر جدا بشم اسم مطلقه میوفته روی من و اگر بمونم با این حس فریب خوردگی و بیکاری و عدم تحصیلش چکار کنم…