سلام من دختری 23 ساله لیسانس معماری هستم جدیدا یکی از آشنایان برای خواستگاری امدن و دیپلمه هستن وشرایطش به اسرار خانوادم خوب بود و شرط چادر و کار نکردن گذاشتن من هم تا حدودی قبول کردم و دو جلسه با هم حرف زدیم قرار بود ما جواب مثبت بدهیم که خانواده ایشون داماد ما که فامیل انها هم میشه رو صدا زده گفته دختره گفته با حرفایی که تو جلسه دوم زدن مثل خرید کردن و…که اصلا منظوره منو یه جور دیگه فهمیدن مثلا من گفتم فصلی خرید میکنم اونا الان میگن من گفتم ماهی یک بار خرید میکنم یا من اصلا اسمی از سینمانبردم بعد اونا گفنم دختره شما گفته میره سینما با دوستاش من پرسیدم بیماری خاص دارن یا نه مثل اینکه بهشون بر خورده چرا من این سوالو پرسیدمواین اقا جلسه دوم موقع رفتن گفتن هیچ مشکلی وجود نداره فقط نباید کار کنم بعدا رفتن با خانواده یا همون مادر مشورت کردن حرفاشون عوض شده منم نمیدونم واقعا مشکل از منه؟؟؟در حالی که من چادر نبودم قبول کردم چادر بپوشم کار هم میخواستم راه بیام فقط میخوام بدونم به نظر شما ایراد کار چیه؟؟؟مرسی