سلام من با پسر عموم چهار سال رابطه دارم به خواسته ايشون رابطه مقعدي ولي اول گفت مثله دوس منم گفتم تغيير ميكنه و به هر حال بهم حسي پيدا ميكنه اما بعد از چهارسال هنوز ميگه دوس بهش ميگم با خانوادت صحبت كن الان ديگه كار داري و ميتوني ميگه بابام ميگه اصلا حرف فاميل نزن بيا واست غريبه فلاني و انتخاب كردم وولي اسم منو نياره احساس ميكنم خودش دوسم نداره و اصلا با عموم حرفي نزده البته من با مامانش يه بار دعوام شد و خونشون رفت و امد ندارم ولي الان مامانش مياد خونمون ولي رابطه انچناني مثل قبل نداريم و خيلي كم ميان از ماني كه بهش گفتم تكليف معلوم كن ميگه بيا رابطه تمام كنيم و مثل دختر و عمو پسر عمو باشيم چطوري ميتونم به ازدواج بكشونم رابطمونو و با حرف زدن قانش كنم نميخوام از دستش بدم و اسش وقت گذاشتم و عمرم باش گذاشتم و دوسشم دارم دو سالم ازش بزرگ ترم و سي ساله هستم چطوري ميتوني نگش دارم و بدونم دوسم داره و برنامه رو به سمته ازدواج ببرم ؟!البته من با اينكه رابطه داريم خيلي تهديش ميكنم كه به همه ميگم با من بودي الان فقط ميگه دس از سرم بردار و ولم كن ديونم كردي