مجرد موندن
با سلام و خسته نباشید سوال در مورد برادرم دارم 26سالش لیسانس داره در یک.شغل اداری در پتروشیمی مشغول کار هستن ایشون زمان دانشجویی به دختری علاقمند شدن خانوادم از همون اول آشنایی مخالفت کردن حتی به دختره زنگ زدن گفتن دست از پسر من بردار خودت الاف نکن اما دختر گوش نکرد چهار سال با برادرم بود کلی پول تو جیبی پول دانشگاه پول لباس از برادرم میگرفت دختره بعد چند سال عقد کرد سه مآه بود عقد کرده.بود برادرم خبر نداشت که تو این سه ماه مقداری پول باز گرفت که از دوستش شنید عقد کرده که کلا رابطه تموم کزد خطش عوض کرد مشکل این که الان افسردگی گرفت به ممادرم میگه برام مبخواستی زن بگیری الان بگیر یه اشنا دختر داشتیم که اپن زمان که ودانشگاه نرفته بود موافق بود الان که داره دکتری میخون مخالف میگه ازدواج نداره کسیم تو فامیل یا غریبه دیکه نمیشناسیم هر روز داد و هوآر که چرا دوستام نه کار دارن نه سربازی چطور گرفتن شما نمیتونید یا باز میزنه به سرش که نمیخوام نخواستم بگیرید فقط الکی میگفتید من و بدبخت کردید اون دختره برام نگرفتید همون که میخواستم دیگه عاصی شدیم از دستش. ببخشید طولانی شد
با سلام و احترام خدمت شما
برادرتان در زندگی بحران و شکستی داشته است اما هنوز ان را حل نکرده است . بهتر است فعلا برای ازدواج او اقدام نکنید او باید با خودش کنار بیاید و اتفاقی که افتاده بپذیرید و ملاک های ازدواجش را مجدد از نو پی ریزی کند . او را متقاعد کنید که نزد مشاور بیاید و باید جلسات درمانی خود را سپری کند تا با این شکست مواجه شود و بتواند مجددا معیاهای خود را معین کند و البته این بار شما باید پذیرا باشید که او آن قدر بزرگ شده است برای زندگیش تصمیم بگیرد و شما حق ندارید ابروی او را ببرید یا در زندگیش دخالت بی جا کنید اما امروز به جای دخالتی که در زندگیش کرده اید به او کمک کنید و تنهایش نگذارید از مشاور برای او کمک بگیرید. روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵