9
مخالفت خانواده پسر
دختری هستم که حدودا یک سال و نیمه که با یکی از همکارام به پیشنهاد اون و به قصد ازدواج رابطه پیدا کردم و خونواده من هم در جریان بودن تا اینکه تصمیم جدی و جدی تر شد و اون با خونوادش مطرح کرد و با مخالفت خونوادش مواجه شدیم هیچ دلیل منطقی هم برای مخالفتشون ندارن فقط میگن شهرستانی هستم و شناختی از ما ندارن ولی پسرشون در مورد ارتباطمون چیزی به خونوادش نگفته گفته همکارم بوده و میخوامش.حتی با اصرار پسرشون خواستگاری هم اومدن ولی بهونه تراشی کردن و اجازه به سرگرفتن این وصلت نمیدن حالا پسره هم دیگه میگه کم آورده و خونوادش هیچ جوره راضی نمیشن من اون شدیدا هم رو دوس داریم ونمیخوایم همدیگه رو از دست بدیم بگین باید چکار باید کرد
اتفاقا” میتونید تمامش کنید اگر کورکورانه وابستگی به وجود نیارید و برای خودتون پیشگویی نکنید … امروز آتش احساسات شما شعله وره وگرنه باید بدونید چنین ازدواجی با عدم رضایت خانواده ها راه به جایی نخواهد برد و زودتر از اینکه طعم زندگی و آرامش رو بچشید وارد تنش و مشکلات خواهید شد
در این مورد بهترین راه کات کردن یا بهره بردن از وساطت بزرگان و افراد قابل اطمینان در فامیل هست ولی در زندگی خودتون هیچوقت تا از چیزی مطمئن نشدید نسبت بهش ابراز احساسات و وابستگی نکنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
سلام ممنونم از راهنماییتون ولی اوضاع من خیلی وخیم تر از این حرفاست اولش حرفی از مخالفت خونوادش نبود و ما شدیدا به هم علاقه مند شدیم اون برای من مردرویاهام و من برای اون زن رویاهاش هستم و با هم ارتباط برقرار کردیم من دختر کاملا مذهبی هستم واون هم کاملا مذهبیه و برای اولین بار هست که با کسی ارتباط برقرار کردیم ومتاسفانه ارتباط ما در حد صحبت و بعد عشق بازی و کم کم به رابطه مقعدی کشیده شد و من به هیچ عنوان نمیخواستم تماما اصرار اون بود حالا هم که حرف از تموم شدن شده من هیچ جوره نمیتونم قبول کنم چون هم با تمام وجودم دوسش دارم هم اینکه نمیخوام وارد زندگی مرد دیگه ای بشم با این اوضاعی که دارم چون صددرصد خیانته من حتی ثانیه ای نمیتونم از فکرش بیرون بیام تمام روز و شب کنارم حسش میکنم خواهش میکنم راهنما کمکم کنید
راهنما لطفا کمکم کنید من حتی به خودکشی هم فکر کردم و تمام راه هاشو هم بررسی کردم تنها دلیلی که تا حالا این کارو نکردم اول ترس از آبروی خونوادمه دوم امید به حل شدن مشکلم و موافقت خونوادش کمکم کنیدتوی بعد اوضاعیم افسردگی شدید گرفتم زندگیم روی روال نیست
در این موقع گوش شما و هیچ عاشقی بدهکار واقعیت های اطراف زندگیش نیست … اینکه بخوایت با خودکشی موضوعی رو حل کنید نتیجه ای جز حسرت در دنیا و آخرت برای شما نخواهد داشت … به هر حال کسی که چنین فکری میکنه برای ازدواج غیرقابل اعتماده پس اگر تصمیم به ازدواج دارید سعی کنید برای همسر آینده خودتون قابل اعتماد باشید
مورد بعد اشتباه بودن روابط جنسی شماست که بدون هیچ فکری واردش شدید …
توصیه اکید میکنم در این مورد حتما” مشاوره ای حضوری و یا تلفنی با متخصصین مرکز داشته باشید چون نیاز به راهنمایی و گفتگوی دو طرفه احساس میشه
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام راهنما منونم از راهنماییتون ولی بهتره بدونید که اوضاع من وخیم تر از این حرفاست یا بهتره یه خورده بیشتر توضیح بدم در مورد مشکلم من و این آقا پسر هردو کاملا مذهبی هستیم و برای اولین بار هست که در زندگیمون با جنس مخالف ارتباط برقرار کردیم و خدامیدونه که از اولم قصدمون ازدواج بوده و خانواده من هم در جریان بودن علاقه ما روز به روز بیشتر و بیشتر شد تا اینکه ارتباطمون به دیدن و عشق بازی و متاسفانه به رابطه مقعدی کشیده شد وحالا با وجود تمام این مشکلات خونوادش راضی نمیشن در صورتی که ما دوتا شدیدا همدیگه رو میخوایم و با هم آینده مون رو ساختیم و من به هیچ عنوان نمیتونم فکرشو بکنم که وارد زندگی کس دیگه ای بشم چون این رو خیانت میدونم و هیچ جوره هم نمیتونم از عشقم دل بکنم چون خیلی سعی کردم و نشد احساس گناه داره روانیم مینه خیلی استغفارکردم واز خدا خواستم منو ببخشه بار ها خواستم خودکشی کنم ولی از آبروی خونوادم ترسیدم و همش به خودم امید میدم که درست میشه راهنما خواهش مینم کمکم کن نابود شدن خودم رو روز به روز و ذره ذره دارم حس مینم
با سلام خدمت شما
مطالب شما را از ابتدا تا به اینجا خواندم ، به هر حال شما تا حدی توان اثرگذاری بر خانواده ایشان را دارید و اگر نتوانید این شرایط را به نفع خودتان تغییر دهید راه دوم سازگار کردن خودتان با این مسئله و برگرداندن خودتان به شرایط زندگی عادی است. شما به اندازه هر انسان دیگری حق خطا کردن و بخشیده شدن دارید ، حق توبه کردن دارید ، حق دارید اشتباه خودتان را بپذیرید و تکرار نکیند، برای کمک بهتر بایستی شما جلسه حضوری تشریف بیاورید و اگر بتوانید هر دو باهم . کانون مشاوران ایران در این زمنیه می توانند یاریتان کنند ۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام ممنونم از راهنماییهاتون متخصص خداباید منو میکشت که این حال و روز رو به خودم نبینم در آخرین تماسی که باهاش داشتم بهم گفت که دیگه نمیخواد ادامه بده همه چی تمومه خیلی فکرا میاد سراغم اول میگم نکنه از اولش با نقشه اومد توزندگیم و همه این عشق و علاقه فقط یه بازی بود دوباره فکرشو میکنم که نه همچین آدمی نبود واقعا اون به من فکرنمیکنه به اینکه چه بلایی سرمن آورده و زندگی و آینده منو تباه کرده مگه واقعا خونواده یه پسر چقدمیتونن بدباشن چقدر میتونن نسبت به خواسته عشق و علاقه و آینده پسرشون بی اهمیت باشن .من نمیدونم واقعا باید چکارکنم هیچ راهی برای جبران کارام ندارم خیلی پشیمونم از اشتباهاتی که کردم خواستگارای خیلی خوبی داشتم که همه رو بخاطرش رد کردم آخرش هم این شد .الان هم خواستگاردارم ولی دیگه نمیتونم به هیچ مردی اعتماد کنم واینکه خودمم دوس ندارم هیچ جوره وارد زندگی کس دیگه ای بشم که قبلش این همه اشتباه کردم و نخواسته در حقش خیانت کرده باشم.کم آوردم
ادرسو صفحه رو بذارید اگر پست مربوط به شما باشه حذف میشه
با سلام خدمت شما
حتما باید پیش مشاور برین وگرنه این افکار تا آخر عمر با شماست
اختیار هرکس دست خودشو رابطه های جنسی اینجوری هیچوقت یکطرفه نیست پس نمیتونید بگید که من نمیتونم اعتماد کنم به هیچ مردی بیشترین اشتباه از خودتون بوده
خانم عزیز توبه کنید و زندگی پاک تشکیل بدید هنوزموقت جبران هست.خودکشی؟؟ مگه رابطه بهاش جون انسانه؟جون آدم خیلی مهمتر از این اشتباهاته.ضمنا طبق روایات دینی این اشتباه خیانت درحد نفر بعدی نیست لطفا ندانسته جمله ای رو ترویج ندید.وقتی نفسی هست یعنی خدا فرصت اصلاح داده با قدرت یه زندگی درست و پاک تشکیل بدین