4
مشاوره خانواده
زنم داخل خانه هستش با دخالت خانواده ایشون میخواد مهرش رو بگذاره اجرا و هیچ گونه تمکینی هم نمیکند لطفا راهنمایی بفرمایید
زنم داخل خانه هستش با دخالت خانواده ایشون میخواد مهرش رو بگذاره اجرا و هیچ گونه تمکینی هم نمیکند لطفا راهنمایی بفرمایید
سلام
من یک پسر ۱۵ ساله هستم.من یک خواهر و برادر کوچکتر از من دارد متأسفانه مادرم رو در کودکی از دست دادم و تقریبا پدرم بعداز دو سال یک زن گرفت و ماهم خیلی خوشحال بودیم الحمدلله پدرم هم کارمنده.اما بعداز مدتی پدرم یک موبایل هوشمند خریده اما متأسفانه ظرفیتشو نداشت حالا اگه منظورمو بگیرین….. ما هک سه تامون در خانواده موبایل هوشمند داریم و نت و شارژ می خواهیم کلا خیلی بی صرفه بود و خرج زیادی داشت و من هم پیشنهادی به آنها دادم که وای فای بهرند باصرفه تر خلاصه قبول کردند اما چطور پدرم ظرفیت موبایل را نداشت اینکه هرروز شب و ظهر اصلا نمی خوابه موبایلشو میگیره و سرگرم اون میشه نه ظهر و نه شب رو نمیخوابه فقط مشغول ای بوده که به موبایلش برسه خلاصه نمی دونم دوست دختر داره نمی دونم شاید خلاصه این داستان هرروز تکرار میشه دیدم که حتی وای فای هم صرفه نیست خلاصه ی شبی داده های موبایلش رو دیدم مقدار اینترنت صرفه شده بشیتر از حد معمول و طبیعی بود خیلی زیاد بود…. واقعا دارم میبینم که خانواده ام داره فروپاشی میشه نمیدونم چکار کنم
بهتره از همین الان فضولی و سرک کشیدن در کار دیگرانو ترک کنید …شما زندگی خوبی دارید ؟ پس دلیلی نمیشه بخوایت در کار پدرتون دخالت کنید
من به پدرومادرم تازگی ها شک کردم چیکار باید بکنم چیزی ازشون ندیدم مومن و نمازخون هستن ولی چندتا جمله ازشون شنیدم که خیلی فکرم رو متحرف کرد
تنها کاری که باید بکنید تمرین فضولی و کنجکاوی نکردن در کار دیگرانه …
فضولی موقوف». این جملهای است که شما پیش از آن که دیگران به رویتان بیاورند، باید به خودتان بگویید. شما«فضولید». درست است. میتوانید خودتان را کنجکاو بدانید، اما کدام آدم کنجکاوی به این که دوستش پای تلفن با چه کسی صحبت میکند، حساسیت نشان میدهد؟ چه کسی جز یک فضولباشی از ایمیل باز دوستش برای سر در آوردن از روابط او استفاده میکند و همه(InBox)اش را چک میکند؟ کدام آدم کنجکاوی تمام روز را فال گوش میایستد تا ببیند همکارانش درباره چه موضوعی پچپچ میکنند؟ اصلا فکرش را کردهاید که شاید دارند برای سورپرایز کردن شما در روز تولدتان برنامه میریزند؟ هیچ میدانید با این کارتان همه چیز را به هم میریزید؟ بیخود هم خودتان را گول نزنید. این کار اسمش کنجکاوی جوانانه نیست. اسمش فضولی است و سن و سال هم سرش نمیشود.
اسمش را کنجکاوی میگذاری؟
فضولی، جوانی و پیری نمیشناسد. اولین نشانههایش را در افراد از کودکی بروز میدهد. اگر فکر میکنید آدم کنجکاوی هستید و اسم کارهایتان به هیچ وجه فضولی نیست، بهتر است خودتان را امتحان کنید. فضول کسی است که کنجکاویاش درباره «زندگی شخصی دیگران» است. میخواهد بداند هر کسی در حال انجام چه کاری است و دائم سراغ این و آن را میگیرد. دلش میخواهد از کار دیگران سر دربیاورد و در این راه هیچ هدف و غایت مشخصی هم ندارد. بعضیها اصلا کار و شغلشان فضولی است. حالا یا برایش حقوق و امتیازی میگیرند یا این که فضول بیجیره و مواجب هستند.
مثلا کلاس دانشگاهتان را درنظر بگیرید. فرض کنید سال اول هستید و حسابی هم شور و شوق برای شلوغکاری و از کلاس در رفتن و پرداختن به امور غیردرسی را دارید. به هر حال جوانید و باید انرژی زیادتان را یک جایی خرج کنید. حالا روزی را تصور کنید که همه خلافهای ریز و درشتتان را که به کسی هم آزاری نرسانده در حالی که جلوی رئیس دانشکده ایستادهاید، پیش رویتان ردیف کنند. چه حالی بهتان دست میدهد؟ دلتان میخواهد آن فضول بدجنس را هر جور شده گیر آورده و دمار از روزگارش دربیاورید؟ به این نوع فضولها، جاسوس و آدم فروش هم میگویند.
کنجکاوی همیشه با هدف «کشف» انجام میشود. البته فضولی هم به همین هدف است، اما در کنجکاوی شما از کشف و شهودتان به نتیجه مثبتی میرسید در حالی که از کشفیات فضولیتان جز به هم ریختن اعصاب و زندگی دیگران هیج نتیجه دیگری حاصل نمیشود.
کنجکاوی یک خصلت مثبت است. از همان بچگی هم شما را به خاطر داشتنش تشویق میکردهاند. جوانتر هم که شدید، کنجکاویهایتان در آزمایشگاه فیزیک مورد حمایت معلم و استادهایتان قرار میگرفته است. اصلا بدون کنجکاویهای دانشمندان، بسیاری از کشفهای علمی انجام نمیشد. کنجکاوی را جزو ذات بشر میدانند، اما اگر زیاده از حد باشد خودش را به فضولی نزدیک میکند. تفاوت میان کنجکاوی و فضولی، یک خط نازک است حتی شاید باریکتر از مو. اگر برای کنجکاویهایتان هیچ هدف مثبتی وجود ندارد، جز ارضای حسهای کوتهنظرانه، بهتر است خودتان را گول نزنید. شما آدم فضولی بیش نیستید. بروید خودتان را دوا درمان کنید آقاجان.
درمان فضولهای وسواسی
به هر حال خیلی هم نگران نباشید. بهتر است یکی از آن تستهای روانشنانسی را درباره خودتان انجام بدهید. کار چندان سختی هم نیست. شاید بعد از آن که نتیجه تست را دیدید خیلی هم از خودتان ناامید نباشید. شاید حتی به این نتیجه برسید که نهتنها فضول نیستید بلکه اسم همه این کارهایتان کنجکاوی است و تازه نهتنها برای خودتان مفید بلکه برای جامعه هم سودمند هستید.
مثلا پیش خودتان تصور کنید که صبح با صدای زنگ ساعت که برای پنجمین بار دارد به شما اخطار بیدار باش میدهد از جایتان میپرید و در حالی که حسابی دیرتان شده، صبحانه خورده نخورده از در خانه بیرون میزنید. از قضای روزگار صدای دعوای زن و شوهر واحد بغلیتان حسابی بلند است. آیا میایستید تا ببینید قضیه از چه قرار است یا این که بیتوجه به سر و صدا راهتان را میکشید و خودتان را در اولین تاکسی ولو میکنید؟
یا مثلا خودتان را در موقعیتی تصور کنید که وارد رستورانی میشوید. یکی از دوستان نهچندان صمیمی، اما نزدیکتان را میبینید که در انتهای رستوران با غریبهای که پشت به شماست نشسته و حتی به نظر میرسد میز انتهای سالن را هم برای این انتخاب کرده که بتواند خودش را از دید آشناها پنهان کند. آیا در تمام طول مدت غذا خوردن آنقدر به طرف میز او سرک میکشید و دزدانه نگاهشان میکنید که غذا را به آنها زهر کنید؟ یا این که مثل بچه آدم غذایتان را میخورید و از رستوران بیرون میروید؟
اینها نمونههایی از سوالات یک تست روانشناسی معتبر است که میزان فضول بودن افراد را به طور نسبتا خوبی مشخص میکند. با این که فضولی از نظر علم روانشناسی یک بیماری نیست، اما این مساله بسته به درجاتش میتواند تبدیل به یک بیماری شود. اگر فضولی به مرحلهای برسد که به آن «وسواس در فضولی» میگویند دیگر کاری از دست خودتان و گذشت زمان برنمیآید.
وقتی در فضولی کردن دچار وسواسید یعنی این مساله به بخشی از زندگیتان تبدیل شده است. یعنی این که نمیتوانید بدون دانستن این که خواهرتان امروز چه غذایی برای شام آماده کرده، همکار جوانتان برای مراسم عقدش چه لباسی پوشیده و حقوق شوهرش چقدر است، اختلاف میان همکلاسیتان با صمیمیترین دوستش بر سر چه مسالهای است و… شب سر راحت بر بالین بگذارید. اینها نشانههای یک جور بیماری است که اگر متوجهش نباشید میتواند همیشه شما را اسیر خودش کند. نشانههایی مثل سردرد و تهوع ندارد که بخواهید با مراجعه به پزشک درمانش کنید، اما باید در اولین فرصت خودتان را به یک روانپزشک معرفی کنید. آنها میدانند به چه صورت باید درمانتان کنند.
ای فضول!
همچون زمین شورهی، بیکشت و بینمی
اولین کنجکاوی بشر را آدم و حوا انجام دادند. از آن کنجکاویهایی که به آن مرز باریک مو مانند، بسیار نزدیک است. آنها سیب ممنوعه را خوردند و کنجکاوی را برای همیشه به جان بشر انداختند.
با این که فضولی در میان زنها نمود بیشتری دارد و البته زنهای جوان هم بیشترین شهرت را در این زمینه دارند، اما واقعیت این است که از این نظر تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد. چراکه هنوز انگیزههای فرد فضول بدرستی مشخص نشدهاست. با این که فضولهای جوانتر توان آسیبرسانی و آسیبپذیریشان بالاتر است، اما این مساله در مورد سنین مختلف اتفاق میافتد.
مهم این است که اگر فضول هم هستید، از آن فضولهای آسیبرسان نباشید. گاهی تجسس در زندگی دیگران میتواند اساس و بنیان خانوادهای را به هم بریزد یا بر آینده تحصیلی و شغلی افراد تاثیر بگذارد. شاید بزرگترین هدف فضولها این است که روزی در پس این همه تجسس و تفحص به راز و سر مگویی دست پیدا کنند. کشف اسرار مگوی آنقدر برای نوع بشر جذاب هست که به هر ترتیبی بخواهد به آن دست پیدا کند، اما واقعا در زندگی زناشویی یک زوج جوان چه راز مگوی جذابی برای شما میتواند وجود داشته باشد؟ آنها را به حال خودشان رها کنید. ای بابا! دعوا کردن حق طبیعی یک زن و شوهر جوان است.
«فضولی» و «خالهزنکی» رابطه مستقیمی با هم دارند. اصلا بدون فضولی کردن نمیتوان حرفی برای گفتن در بحثهای خاله زنکی داشت. مثلا ادارهای را تصور کنید که در نتیجه سرک کشیدن دزدانه یکی از کارمندان قدیمی به اتاق رئیس و دید زدن فهرست پاداشها، یک بحث خاله زنکی طولانی میز به میز جلو رفته و دامنهاش به تمام اداره رسیده است. قرار است کارمند جوان تازه از راه رسیدهای، یک پاداش درست و حسابی دریافت کند. حتما در میان کارمندان آدمی هم هست که علاوه بر فضول و خالهزنک بودن، زیرآب زن هم باشد. نتیجه چنین فضولیای میتواند آینده آن جوان فلک زده و از همه جا بیخبر را با خاک یکسان کند. فکر کنید میخواسته آن پاداش را صرف عمل قلب باز همسر جوانش بکند. رحم داشته باشید خب.
ناصرخسرو در این باره بیتهای زیبایی دارد که میگوید: «پر فضول است سرت هیچ نخوابی شب و روز/ که نو این بستانی، کهن آن ندهی» یا «بیهیچ خیر و فضل همه سر پر از فضول/ همچون زمین شورهی بیکشت و بینمی».