مشاوره قبل از ازدواج
با سلام و احترام
من دختر 28 ساله هستم، خواستگاری دارم که 32 سالشه، قرار شد برای آشنایی بیشتر همدیگر ببینیم و از هم سوال بپرسیم، خانواده من و ایشون در جریان هستند، دو سه باری دیدمش، اینجوری که صحبت میکنه از نظر اخلاقی خوبه، توقعش میگه اینه که همسرش به زندگی براش مهم باشه، نکته مثبتی که داره اینه که تونسته روی پای خودش باشه کار کنه و خونه کوچک و ماشین بخره و پدر و مادرش بهش کمک نکردن، اما من از شما راهنمایی میخواستم در چند مورد زیر:
1- من تحصیلات ارشد مهندسی عمران دانشگاه دولتیه و برای تحصیلم خیلی زحمت کشیدم و دوست دارم ادامه تحصیل بدم ولی اون بیشتر به کار توجه کرده الان ترم دوم ارشد حسابداری دانشگاه آزاد و رئیس حسابداری یک شرکته، این مشکلی ایجاد میکنه؟
2- قیافه معمولی داره ولی تیپش خوبه، یعنی برام خیلی جذاب نیست، این مشکلی ایجاد میکنه؟
3- مهمترین سوالم اینه که من واقعا نمی دونم دوستش دارم یا نه؟ باید از کجا بفهمم؟ میترسم به خاطر تنهایی که دارم قبول کردم که باهاش آشنا شم، من باید چی کار کنم؟
با تشکر
با سلام خدمت شما
در مورد سوال اول ، مشکلی به وجود نمی آید به شرط اینکه بحث به رخ کشیدن مطرح نشود دو سوال دیگر شما نیاز به بررسی بیشتر دارد آیا شما به خود فرصت لازم را داده اید ؟ چند مدت است ایشان را می شناسید؟ و… اگر زمان گذشته باشد و شما هنوز به ایشان علاقه پیدا نکرده اید قابل تامل است . سوال سوم پیچیده تر از بقیه سوالات است . پیشنهاد می کنم از مشاوره پیش از ازدواج کمک بگیرید .این جلسات با آموزنهای شخصیت و مصاحبه با هر دو نفر شما بسیاری مسائل را که می تواند در تصمیم گیری شما موثر باشد روشن می کند روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند یاریتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵
رابطه جنسی(البته نه کامل)در دوران نامزدی و شناخت مشکل داره یا نه؟چرا؟
سلام .دوسال و نیم پیش یکی از هم دانشگاهیام با من تماس گرفت و به من پیشنهاد ازدواج داد.قبل از اون هم من یه موردخواستگار داشتم که اول خانوادم بهشون جواب متبت دادن ٬بعد چند روز مخالف ازدواجمون شدن و اونا بعد کلی زور زدن رفتن پیکارشون.این آقای هم دانشگاهی هن از این مورد کاملااا با خبر بود تا اینکه بازور منو راضی کرد بیاد خواستگاری٬ قرار بود چندتا خانم بیان که نیوومدن.مادر خودش فوت کرده ٬گفت پدرم ناراضیه ٬گفت مشکل پیش اومده،هزاار دلیل آورد .بعد اون هرکاری میکردم دست از سررم برنمیداشت کار به جایی رسید که جواابشو نمیدادم کاربه فحش رسید این دست برنداستنش غیر عادی بود.بعد یکسال همچنان پیام میداد من گفتم حتما منو دوست داره که دست بردار نیست با هاس حرف زدم رابطه دوستی بر قرار کردم گفتم خانوادت کی میاد خواستگاری امروز فردا کرد گفت برادر کوچیکم نامزده .صبر کردم منم کلی خواستگار خوب جواب کردم خانوادمم منو تو فشار گذاشتن ٬بهش گفتم برو پیش پدرم با زور رفت ولی بعد دوساال از خانوادش خبری نشد ٬هر بار امروز فردا میکرد،تا اینکه بهم گفت ۲۲ بهمن ۹۴ میام باز هم نیومدن بعد گفت عید ۹۵ میایم باز هم نیومدن که دعوامون شد ٬حر یکی دوتا دختر دیگه که خانوادش پیشنهاد داده بودن زد ٬که من صبرم سر رفت گفتم خانوادت چرا خواستگاری نمیاد هرچی خواست بارم کرد و از خواستگاری اولم که بی نتیجه بود به رخم کشید ٬بعد دو روز بهم پیام داد مطمئنی خانوادت با تهران اومدنت موافقن٬منم گفتم برو پیکارت که خانوادم مخالف هستن.حتی تو پیامهایآخرش بهم گفت یه غلطهایی کرده بودی بباید تاوانشو پس میدادی ٬موی دماغم نشو الان دوسال و نیم خانوادش نیومدن خاستگاری همش منو میپیچوند .ظاهرا کاملاا عاشقم بود میمرد واسم ولی عصبانی مه میشد نیش میزد احساس میکردم انتقام اون فحشو میخواد بگیره٬الانم خواستگار اومده واسم و دیگه نمیخوام باهاش به دلیل اینکه از خواستگاری اولم همش به رخم میکشه .من چیکار کنم راهنماییم میکنید ؟؟؟
خب اگر قراره روزها و ماه های امسالتون رو هم بخاطر قولهای ایشون تلف کنید به خودتون مربوط میشه
ولی اگر قراره برنامه جدیدی در این مورد برای خودتون ترتیب بدید بهتره فکر کنید و خودتون رو از این وضعیت رها کنید و گرنه فرصت های زندگیتون رو از دست خواهید داد
امیدوارم فکر نکنید وقتی کسی به شما میگه دوستتون داره واقعا” چنین قصدی داره پس کمی آگاهتر رفتار کنید
سلام من جوانی ۱۸ساله هستم که میخواهم ازدواج کنم اما پدرم اسرار برای سر کار رفتن دارد
ی سوال دیگر ک دختر مقابل ۱نیم سال از من بزرگتر است آیا مشکلی ب پیش می آید
تا وقتی که شرایط ازدواج رو بدست نیاوردید از جمله یک کار و درآمد مناسب رو نباید به ازدواج فکر کنید