مشاوره قبل از ازدواج
سلام خسته نباشيد
پسري هستم ٢٦ ساله يك سالي هست يا دختري ٢٣ ساله دوست هستم،اوايل فقط قصد دوستي داشتم و يك رابطه كوتاه ،ولي بعد از چند وقت كاملاً عاشقش شدم و در همه موارد زندگيم أو را دخالت دادم، داخل خانواده خود آوردمش و همه از أو راضي هستند،چند روزي هست كه رابطه را به هم زدم چون أو حرف ازدواج زد، تنها دليلم برأي به هم زدن رابطه اين بود كه أو باكره نبود و قبل از من رابطه داشته ، ما هم رابطه داشتيم با هم به طور مداوم ولي به دليل غيرتي بودن بيش از حدم نميدانم ميتوانم تحمل كنم كه قبل از من رابطه داشته يا نه،البته به خاطر سن و شرايطم من خودم هم رابطه هاي زيادي داشته ام با افراد مختلف،الان بر سر دوراهيه عقل و دل گير كرده ام ،ميترسم بعد از ازدواج نتوانم تحمل كنم،چون چندين بار حين رابطه اين به ذهنم آمده كه چه كسي جايه من بوده، چطور ، چگونه …
اين مسائل واقعاً اذيتم ميكنه ولي از طرفي هم واقعاً دوستش دارم،لطفاً راهنماييم كنيد ممنون
سلام برادر. یه نصیحت بهت بکنم. اگر واقعا دوستش داری.برو حتما دنبالش و ترکش نکن باکره بودن و نبودن دلیل نمیشه از عشقت دست بکشی. جامعه دیگه طوری شده نمیگم همه ولی بیشتر اونایی که باکره هستن هم رابطه داشتن. داشتن رابطه ی قبلی تو این سن دیگه یه چیز عادیه. خدا قوت
با سلام
دختری ۳۴ ساله و مجرد هستم که از کودکی به دلیل بدرفتاری خانوادۀ پدرم با مادرم از ازدواج میترسیدم و به همین دلیل با وجود خواستگاران فراوان ازدواج نکردم. از ۳۰ سالگی به بعد با فشارهای روحی از سمت اقوام و اطرافیان و بعضا خانواده روبرو شدم و خانواده روز به روز من را محدودتر میکنند تا وادار به ازدواج شوم. اکنون به دلیل شرایط غیرقابل تحمل زندگیم و همچنین تمایل به داشتن فرزند و احساس خطر به خاطر رسیدن به سن خطر برای زایمان و همچنین به دلیل تمایل به زندگی در غرب (که خانواده ام اجازه مهارجت مجردی نمیدهند) و همینطور به دلیل نیاز جنسی تصمیم به ازدواج گرفته ام. در حال حاضر ۴ پیشنهاد ازدواج دارم. اما چون همیشه خواستگارانم را دست به سر میکردم نمیدانم باید چه سوالاتی از آنها بپرسم و نمیدونم چگونه میتوانم آنها را بهتر بشناسم. میخواستم ازتون خواهش کنم بنده را راهنمایی بفرمایید.
ممنون
دوست عزیز در برخورد اول به موارد زیر توجه کنید
۱٫گذشته ممنوع
شما قرار است آینده را با خواستگارتان بسازید و به همین دلیل باید بیشتر درباره برنامههای آتی خود صحبت کنید؛اینکه چه اشتباهاتی کردهاید، چه خواستگارانی داشتهاید، چه بر سر زندگیتان آمده و… نباید در جلسه اول گفته شود زیرا جلسه اول آشنایی، وقت تاریخچه گفتن نیست. در جلسات بعدی میتوانید کمی به گذشته بروید و هم از گذشته خودتان حرف بزنید و هم از گذشته او باخبر شوید ولی فعلا باید بفهمید چقدر با برنامههای آیندهتان به هم میخورید.
۲٫تنها نباید گوینده باشید
زندگی زناشویی وقتی میتواند موفق باشد که دو طرف بتوانند به راحتی با هم حرف بزنند و حرف یکدیگر را بفهمند. وقتی در جلسه اول فقط بخواهید خودتان حرف بزنید این فکر را در طرف مقابل به وجود میآورید که شنونده خوبی نیستید؛ در همان جلسه اول اجازه بدهید طرفتان هم فرصت حرف زدن داشته باشد. باید بدانید که لازم نیست همه اطلاعات مربوط به زندگی، شغل، تحصیلات و خانوادهتان را پشتسر هم و یکنفس بیان کنید؛ کمی صبور باشید؛ اگر از یکدیگر خوشتان بیاید در جلسات بعدی فرصت این حرفها پیش میآید.
۳٫پول را فراموش کنید
درست است که مسائل مالی نقش مهمی در زندگی زناشویی دارد ولی به طور حتم در درجه اول اولویت نیست. چیزهای بااهمیتتری وجود دارد که آنها را هنگام انتخاب همسر در اولویت قرار دهید؛ به همین دلیل در جلسه اول دیدار با خواستگارتان هم خیلی سراغ مادیات نروید، لازم نیست در همان جلسه اول شروع به خط و نشان کشیدن و بیان انتظارات مالیتان کنید. چون او را به این نتیجه میرسانید که خیلی فرد مادیای هستید و اولویت اول زندگیتان پول است؛ نگذارید او حس کند در حال چشموهمچشمی هستید. درباره مسائل مالی میتوانید با کمک بزرگترها به توافق برسید.
۴٫زیاد صمیمی نشوید
در جلسه اول آشنایی دو طرف فقط یکدیگر را ارزیابی میکنند تا ببینند آیا به هم میآیند که بخواهند رابطه را ادامه دهند یا نه؛ به همین دلیل توصیه میکنیم حتما حریمتان را حفظ کنید و حتی اگر در همان نگاه اول او را پسندیدید و احساس کردید همسر موفقی برای شما خواهد شد، ذوقزده رفتار نکنید. بگذارید رابطهتان روند طبیعی خود را طی کند و کمکم جلو برود تا رسمیت پیدا کند. در نزدیک کردن رابطه عجله نکنید.
۵٫خود را بیخیال نشان ندهید
بعضیها هستند که گمان میکنند باید در جلسه اول خود را بیخیال جلوه دهند تا عزت نفسشان را حفظ کنند. همه آدمها به طریقی از رد شدن میترسند. وقتی تظاهر میکنید اصلا درگیر نیستید، باعث میشود احساس امنیت کنید اما ممکن است از نظر طرف مقابل کنارهگیر و بیخیال باشید و همین او را دلسرد کند. اشکالی ندارد که بهترین شکل و شخصیت خودتان را به طرف مقابل نشان دهید و کمی محتاط باشید اما باید جرات داشته و خود واقعیتان را به طرف مقابل نشان دهید.
جلسه اول، فرصتی برای بیشتر آشنا شدن است؛ بنابراین از خودتان و چارچوبهای زندگیتان بگویید. نمیگوییم فخرفروشی کنید ولی تواضع بیش از اندازه هم به خرج ندهید زیرا او شما را نمیشناسد و نمیفهمد که این گفتهها ناشی از فروتنی شماست نه عدم موفقیتتان در زندگی
۶٫اول سۆال بعد جواب
وقتی یک نفر از شما خواستگاری میکند احتمالا از قبل درباره خانوادهتان کمی تحقیق کرده است. در واقع خواستگار شما و خانوادهاش، موقعیتتان را میدانند. اگر هم از قبل چیزی درباره شما ندانند، با ورود به خانهتان میتوانند نقاط قوت خانواده شما را درک کنند؛ بنابراین روی داراییهایتان، اصل و نسب و جایگاهتان بیش از حد تاکید نکنید. فقط در حد معرفی بگویید و بقیه موارد را به سۆال پرسیدن او واگذار کنید.
۷٫شکستهنفسی نکنید
جلسه اول، فرصتی برای بیشتر آشنا شدن است؛ بنابراین از خودتان و چارچوبهای زندگیتان بگویید. نمیگوییم فخرفروشی کنید ولی تواضع بیش از اندازه هم به خرج ندهید زیرا او شما را نمیشناسد و نمیفهمد که این گفتهها ناشی از فروتنی شماست نه عدم موفقیتتان در زندگی. به اندازه کافی از موفقیتها و برنامههای آیندهتان بگویید اما مختصر و کلی. وقت برای صحبت درباره جزئیات زیاد است؛ آن را به جلسات بعد موکول کنید.
۸٫عروس نشوید
همینطور که هستید باشید؛ یعنی به هیچ وجه بیش از اندازه آرایش نکنید و دنبال لباسهای خاص و عجیب هم نباشید. درست است كه دوست دارید زیبایی و برازندگی خود را نشان دهید اما قرار نیست مثل یک عروس آرایش کنید و لباس بپوشید! سادگی این حسن را دارد که واقعیت شما را نشان میدهد و علاوه بر اینها با سلیقه هیچکس هم ناسازگار نیست و خواستگارتان هر سلیقهای داشته باشد، به نظرش شما نامتناسب جلوه نخواهید کرد.
۹٫محل ملاقات را خانواده تعیین کند
اگر در جلسه خواستگاری قرار شد یکدیگر را خارج از خانه هم ملاقات کنید، ترجیحا تعیین محل ملاقات را به خانوادهها بسپارید. در غیر این صورت سعی کنید شما تعیینکننده باشید و تا حد ممکن محل این قرار در اطراف خانه شما، محل کار یا دانشگاهتان نباشد تا در صورت به هم خوردن نامزدی و آشنایی، نگران قضاوت اطرافیان نباشید.
۱۰٫به موبایل جواب ندهید
در قرار اول یک تصویر کلی از شما در ذهن طرف مقابل خواهد نشست؛ تصویری که میتواند تعیینکننده باشد. وقتی او در حال صحبت است اگر شما به دلیل جواب دادن به گوشی همراهتان حرفهایش را قطع کنید.گمان میکند شما آدمی هستید که نمیتوانید بین مسائل مهم و خانوادگی و مسائل جزئی تمایز قائل شوید و در كل خیلی فرد منضبطی نیستید؛ پس حتی اگر جراح قلب هم هستید تلفنتان را در این جلسه مهم خاموش کنید.
قرار نیست در همان جلسه اول درباره تمام جزئیات زندگی او بدانید؛ خودتان را جای او بگذارید؛ اگر فرد ناآشنا ناگهان چنین سۆالهایی را از شما بپرسد، چه جوابی میدهید؟ پس اجازه دهید در جلسه اول او هم راحت باشد
۱۱٫کودک درونتان را مهار کنید
بعضی از دخترها هستند که با دوستانشان با لحنی کودکانه صحبت میکنند و در واقع این طرز حرف زدن برایشان نوعی شوخی است؛ توصیه میکنیم در اولین جلسه با خواستگارتان همانند یک خانم جوان کاملا باوقار صحبت کنید و واژهای كودكانه را به کار نبرید. لازم نیست در همان جلسه اول آنقدر با خواستگارتان خودمانی شوید که همانند جمعهای دوستانهتان رفتار کنید. البته این بدان معنا هم نیست که آنقدر رسمی صحبت کنید که طرف مقابل را بترسانید؛ به طوری كه دیگر نتواند حرفهایش را به راحتی با شما مطرح کند.
۱۲٫ مدام سۆال نپرسید
اشتباه دیگری که بسیاری از خانمها مرتکب میشوند، پرسیدن سۆال شخصی و البته بسیار زیاد است؛ سۆالاتی چون «شما تا به حال چند بار خواستگاری رفتهاید؟» یا «آیا تا به حال شکست عشقی خوردهاید؟» یا… درست است که شما میخواهید او را بیشتر بشناسید ولی قرار نیست در همان جلسه اول درباره تمام جزئیات زندگی او بدانید؛ خودتان را جای او بگذارید؛ اگر فرد ناآشنا ناگهان چنین سۆالهایی را از شما بپرسد، چه جوابی میدهید؟ پس اجازه دهید در جلسه اول او هم راحت باشد.
ممنون از پاسخ شما. من خواستگارانم را تا حدی میشناسم چون یا همکار بودیم یا همکلاسی. واسه همین بسیاری از موارد توصیه شده شامل من نمیشه. من میخوام بدونم چه سوالاتی بپرسم که بتونم ویژگیهای اخلاقی خاصی که ممکنه فرد پنهانش کنه رو بشناسم؟ یا چه سوالاتی که ضروریه و جوابش بعدا در زندگی تعیین کننده است. ممنون میشم راهنماییم کنید.
با سلام
مدت سه ماه هست با خانمي اشنا شدم و از اول هم ب نيت ازدواج بود… اما چون ايشون ب تازگي از نامزد قبلي خود جدا شدن گفتن خيلي سخته ب اين زودي خانواده خود رو در جريان بزارن براي من هم قابل درك بود تصميم گرفتيم منطقي خودمون رو بشناسيم همهچي خوب پيش رفت بعد كمي شناخت با موافقت هردو در حدي رابطه جنسي داشتيم و هم همچنان از ايشون ميخواستم كه با خانواده خود صحبت كنن تا مقدمات اشنايي خانواده ها بوجود بياد چون واقعا براي هم اوكي بوديم…. بعد گذشت سه ماه يهوو برگشتن گفتن احساس ميكنه حسش بهم كمتر شده و من تعجب كردم گفتم بعنوان ي دختر چنين توقعي ندارم ازت… من خودمو ب اين رابطه متعهد ميدونم و نميخام براحتي خراب شه اين رابطه…. نميدونم چيكار بايد بكنم…..!!!!؟؟؟؟؟
خب وقتی به شما علاقه ای نداره چطور انتظار دارید با عنوان تعهد مانع مخالفتش بشید ؟
اینکه پرسیدید چیکار کنم ؟ مربوط به شما نیست بلکه باید ایشون کاری انجام بده تا شرایط برای هر دوی شما مشخص بشه
بهتره در این مورد با ایشون صحبت کنید و تا زمان مشخصی بهش فرصت بدید فکر کنه و بعد مسیر خودتونو در زندگی مشخص کنید