21
مشاوره قبل از طلاق
سلام
بادخترخالم ازدواج كردم كه يك سال ازم بزرگتره.دخترخوب وفهيميه.من بيست وهشت سالمه و اون بيست ونه ساله.نميدونم چرا نميتونم تفاوت سني كم رو هم هضم كنمدچار استرس و اضطراب شدم واسه همينم ميل جنسيم كم شده.همش در رؤياهام همسري با چهر پنج سال اختلاف سني رو در نظر داشتم.الان 4ماهه كه عقد كرديم.احساس ميكنم بهش علاقه ندارم اما دوس ندارم جدابشم.بسيار مستاصل هستم و نگران.اون از سردي من مطلع شده و ميخاد دادخواست طلاق توافقي بده.لطفا” راهنماييم كنين اصرار به ادامه زندگي داشته باشم بلكه اضطرابم از بين بره يا با طلاق توافقي موافقت كنم تا آينده اي مخرب تر نداشته باشيم.
اول از همه اختلاف سن به درک و تفاهم دو طرف مربوطه … ولی وقتی نمیتونید با این موضوع کنار بیایت و بیخودی خودتون رو درگیرش کردید فکر میکنم باید اول مشاوره ای جدی و حضوری داشته باشید و در نهایت تصمیم سختی رو در زندگی بگیرید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
شایدشیطان گولت میزنه وقتی باهم مشکل نداریدوتفاهم داریدازیکسری باورای غلط وخرافات دوری کن.
با سلام و خسته نباشید، بین من و هنسرم یکی سری مساءل پیش اومده که باعث دلسردی نه بی علاقگی نسبت به هم شده است بطوریکه من خیل تمایل دارم که برای مدتی از ایشان دور باشم .اما یک بچه ۳ ساله داریم که خیلی پدرشو دوست داره و بش وابسته است، از حضور شما راهنمایی می خواستم که ما چه باید بکنیم که به فرزندمان از لحاظروحی آسیبی وارد نشود؟
سلام و وقتتون بخیر
دختری هستم ۲۵ ساله دانشجوی ارشد که حدود ۹ ماه هست که با نامزدم عقد کردیم و ایشون ۳۳ سالشون هست و استاد دانشگاه هستند. بعد از جشن نامزدیمون رفتار ایشون به کلی عوض شد دیگه تمایلی به دیدن من ندارند و به خواهش من به خونمون میاند و هر وقت که بحث تهیه خونه یا عروسی میشه ایشون میگند که پول ندارند…
البته قبل از ازدواج ایشون یکسری حرفای زدند و گفتند سیگار رو ترک میکنند ولی نکردند و قبل از ازدواج به من گفتند درآمدشان ۲ نیم میلیون هست ولی الان متوجه شدم درآمد ایشون ۱۲۰۰ هست و راجب بی پولشون هم من بعدا متوجه شدم دروغ میگند و در یکی از حساباشون ۱۰ میلیون پول دارند که البته در جواب من گفتند این قرض و اگر به من میگفتند؛ تو میخواستم همه پول رو خرج کنی.
این اواخر هم که من راجب دروغشون و بی محبتیاشون صحبت میکردم بهم گفتند هنوز دیر نشده برگرد…و حتی بهم گفتند که حتی صدام حالشون رو بد میکنه??
با این حرفا مجموعا خیلی ناراحتم و چند وقتی با ایشون قهرم و جواب پیام هاشون رو نمیدم البته ایشونم فقط پیام میدن و توی این چند روز حدودا۱۷ روز یک بار هم به دیدنم نیومده و زنگ هم نزدن و توی پیام هاشون هم منو تهدید می کنند که به ضرر خودم هست.
من شدیدا از ایشون دلبریده شدم و حتی فکر طلاق هم به فکرم رسیده لطفا منو راهنمایی کنید.
ممنونم
در دوران طلایی شناخت نامزدی هستید پس خوب ببینید و خوب بشناسید تا بتونید خوب تصمیم گیری کنید و از احساسات در این دوران به دور باشید تا بتونید انتخاب مناسبی رو انجام بدید
ممنونم از راهنمایتون ولی ممکن دقیق تر توضیح بدید…
چیکار کنم …!
چه چیزی رو ببینم…!؟
بنظرتون رفتارها ایشون عجیب نیست…!؟
با سلام خدمت شما
در دوران نامزدی یا عقد هر دو فرد چندان شناختی از هم ندارند و مشکلات را بیشتر به جای بیان کردن درست با بد حرف زدن ، تحقیر با عمل …. نشان می دهند.پس زود قضاوت نکنید و تصمیم نگیرید . به ایشان پیشنهاد کنید برای حل مشکل نزد مشاور بروید شاید ایشان هم حرفهایی داشته باشند که نزده اند روانشناسان کانون مشاوره ایران در این زمینه می توانند یاریتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵
ممنونم از راهنمایتون
سلام،من ۳ ساله ازدواج کردم.الانم پشیمونم.همسرم با من بی تفاوته و در جواب اعتراض های من کاری نمیکنه که شرایط بهترشه.همیشه میگم اگر دختر دیگه ای بجای من بودحتما همسرم باهاش بهتربود.اما الانم دیگه دقیقا احساس شمارو دارم،نمیخوام طلاق بگیرم اما راه دیگه ای هم به ذهنم نمیرسه.اون واقعا بهم بی توجه.
سلام من ۵ساله که ازدواج کردم عاشق همسرم شدم و قبول کردم که باهاش تو یه شهرکوچیک و دورافتاده زندگی کنم درحالیکه خودم اهل یه کلانشهربودم شوهرم اعتیاد به کار داره واز صبح تا نیمه شب تنهام فرزند هم ندارم وقتی بعداز چندین ماه میرم دیدن خانوادم همیشه دعوا راه میندازه و بهانه جویی میکنه به مشاوراعتقادنداره و میگه سبک زندگی من اینجوریه چون یکبار حرف از جدایی زدم حالا میگه باید طلاق بگیری اما من ازجدایی میترم
بهتره در این مورد خودتون با مشاور مشورت کنید
شما در این شرایط نیازتون بیشتر … چون باید بتونید تصمیم قطعی و درستی بگیرید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام ۱۲ماهه ازدواج کردم همسرم هزار تومنی برام خرج میکنه پیش همه حتی دوستاش میگه که چی برام خریده حتی خصوصی ترین چیزا.هر درد دلی که باهاش کرده بودم رفته به اطرافیان گفته و فخاشه بخدا ۱۱ ماهه یک کلمه حرف بد یا چیزی که ناراحتیش کنه از زبانم بیرون نیامده دوستاش وقتی منو میبینند میگن خدا بهت نعمتی داده قدرشو بدون اما اون برمیگرده تهمت میزنه و میگه تو سر و سر داری خسته شدم از بس بی آبروم کرده وکیله خیر سرش.همزمان با عروسیمون سر کار رفته الان بقول خودش پولدار شده و میخواد زن پولدار بگیره .با منت و هزار تا فحش خرجیمو میده هر چند من باهاش خیلی تعارف دارم حتی اسم پول و بیارم اما بشدت پول دوسته و فحاشه چکار کنم.
واقعا نظراتتان رو خوندم خیلی حالم خوب شد
سلام،میخواستم بدونم ایا با داشتن وکالت نامه طلاق به زن باید بازهم مشاوره رفت یا نه?ممنون میشم توضیح بدین مررسی
به هر حال بستگی به رویه داره و ممکنه یکی دو جلسه رو بخوایت مراجعه کنید
به همین خاطر بهتر با وکیلی در این مورد مشورت کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام من ۲۵سالمه ۱ماه و نیم نامزدم همسرم در ابتدا بنظر پولدار میمومد با عکسایی ک از عروسی خواهرش نشون داد فک کردم وضع مالی خوبی دارن و هم اینکه مهندس معمار هس خوبه .من خودمم مامایی خوندم الانم سرکار میرم .خانواده ی ایشون برای من عقد نگرفنتن وگفتن وضع شما ب ما نمیخوره ما رو مون نمیشه شمارو ب فامیلمون نشون بدیم .یا سر شامی ک مامان برای عقد کنون از خودش داد ایراد گرفتن ک اون چج شامی بود چرا از رستوران نیاوردید.نامزد منم توو این مدت هیچ برام نخرید ن حتی خانوادش نیومدن واسه هیچکدوم از اعیاد یا مناسبتا .توو این مدت ما ی بار هم بیرون نرفتیم .الان میگن ما نمیخواییم عروسی بگیریم بیاییم توو ی روز هم جهازتو ببریم هم خودتو بهدا حالا عروسی میگیریم .منم میخوام طلاق بگیرم چون واقعا تحملش سخته
خوبه خودتون تاکید کردید در دوران نامزدی هستید .. دوست عزیز این دوران رو برای همین شناخت و تصمیم گیری گذاشتند و امروز شما بهتر از هر کسی میتونید در این مورد تصمیم گیری کنید
باسلام من شوهری دارم بسیارشکاک ازابتدای ازدواجمون دستع بزن داشت ومرامیزد ازش خواستم مشاوره بریم چندجلسع بیشترنرفت که گفت من احتیاج به مشاوره ندارم ومشاوره گفت شوهرتون بدبینی مریض گونه داره حالابعدازسه سال ازدواج که هردو ازدواج دومون هست یه بچه داریم وقتی عصبانی میشود من وحتی خانوادم ازارمیده وکتک میزنه همین چندوقت قبل دعوامون شداومدخونه پدرم باعصبانیت باماشین به پدرم زد ومادرم کتک زذچالاباوجودبچه داشتن بایدچیکارکنم
قبل از آنکه بخواهید مشکل را حل کنید، باید نشانه های آغاز شدنش را به خاطر بیاورید. اولین جرقههای شک همسرتان از کجا شروع شد و چطور شکاک بودنش را به شما نشان داد؟ شما به آن رفتارها چه واکنشی نشان دادید و در روزهای بعد، رابطهتان چطور پیش رفت؟ همه آنچه در این مدت بر هر دوی شما گذشته را یک دور مرور کنید تا پروندهای جامع از این شک، نشانهها و آثارش را در ذهنتان مجسم کنید تا برای کنترل این شرایط آمادهتر شوید.
در گذشته شما اتفاقی افتاده که همسرتان از تکرار شدنش ميترسد یا اینکه شریک زندگیتان گذشته سختی داشته و به خاطر اینکه زندگی مشترکش به سرنوشت زن و شوهرهای شکست خورده دچار نشود به دنبال راهی برای اطمینان ميگردد؟ برای آنکه حساسیتهای همسر شکاکتان را مهار کنید، باید پاسخی برای این سؤالها پیدا کنید. شاید هم اشتباهات خود شما یا حتی واکنشهای اشتباه به اولین رفتارهای آلوده به شک همسرتان مشکل را بیشتر کرده باشد. حالا که ميتوانید همه آنها را به خاطر بیاورید، اشتباهاتتان را شناسایی كرده و از تکرار دوباره آنها پرهیز کنید.
قطعا زمانی که ازدواج کردهاید، از برخی حساسیتهای او باخبر بودهاید، پس خط قرمزهایی که پیش از شروع زندگی در موردشان توافق کردهاید را رعایت كرده و سعی کنید با دادن امتیازهایی که شما را آزار نميدهد و زندگی و ارتباطاتتان را فلج نميکند از حساسیتهای او کم کنید.
این امتیازها نباید زندگی روزمره شما را مختل کند. برای مثال همانطور که پیش از این گفتیم اگر عاشق کار کردن هستید، با گفتن اینکه «بهخاطر تو سر کار نميروم» تنها خود را به بحران تازهای وارد ميکنید و نه تنها به شک کردنهایش پایان نميدهید، بلکه دلیل دیگری برای ناراحتی و دلزده بودن از این رابطه را برای خود ایجاد ميکنید. یادتان نرود که امتیازدادن باید به معنای بیشتر کردن آرامش هر دوی شماباشد نه باجدادن به همسرتان و تحت فشار گذاشتن خود.
اگر از همسرتان رنجیدهاید، برای تلافی کردن موقعیتی را به وجود نیاورید که احساس شک بیشتری کند.
زندگی مشترک میدان جنگ و مقابله به مثل نیست و راهحل آرام کردن همسر شکاکتان، بیشتر کردن تردیدهایش نیست. مقابله به مثل یا متهم کردن همسر بدترین راهی است که ميتوانید برای آرام کردن زندگیتان انتخاب کنید. مدام انگشت اتهام را به سمت همسرتان نشانه نگیرید و با از بین بردن اعتماد به نفسش برای برنده شدن تلاش نکنید. گاهی به او بگویید که شاید در برخی موارد حق داشته و سوءتفاهمي میان شما چنین مشکلی را ایجاد کرده است. در تمام طول بحث به او بگویید که «برداشتهای اشتباه» در ایجاد این مشکل دخیل بوده و «هر دوی شما» باید برای از بین بردن سوءتفاهمها تلاش کنید.
اگر ميخواهید به این رابطه ادامه دهید، باید بتوانید مسیری که به همراه همسرتان در پیش دارید را هموارتر کنید. قرار نیست برای آوردن آرامش به خانه، بسوزید و بسازید، بلکه باید چهارچوبی را طراحی کنید که با پایبندی هر نفرتان به آن، مشکلات کمتر شود. شما باید بدانید که همسرتان در چه محدوده هایی حق ورود و اظهار نظر دارد و چه حوزههایی جای او نیست. تصور نکنید همین که او «همسر» شما باشد، حق تصمیمگیری در مورد آینده شما، شکل دادن به رفتارهایتان یا خط و نشان کشیدن برایتان را دارد. یادتان نرود که او شریک و همراه زندگی شماست نه والد و تصمیم گیرتان. پس برای شروع، محدوده حریم خصوصیتان را ترسیم کنید و اجازه ندهید به خط قرمزهایتان نزدیک شود.
برای مثال:
• همسرتان حق ندارد به دليل سر در آوردن از کار شما، هر روز سرزده به محل کارتان بیاید.
• همسرتان حق ندارد به دليل آرام کردن خودش، شما را از حقوق طبیعی تان مثل کار کردن در محیطی شایسته یا معاشرت معقول و متعادل با آدمهای دیگر محروم کند.
• همسرتان حق ندارد به دليل رفتارهای معقول و مطابق عرفتان، شما را سرزنش کند و به شما بیاحتراميکند.
در زمانی که هر دوی شما در آرامش قرار دارید و هیچ اتفاق بیرونیاي ذهنتان را درگیر خود نکرده، پای میز مذاکره بنشینید. به همسرتان بگویید که ميخواهید سوءتفاهمها را برطرف كرده و مشکل را حل کنید. در جریان گفتوگو هم صورت مسئله را فراموش نکنید. شما برای «حل» مشکلاتتان در کنار هم نشستهاید، نه بیشتر کردنشان. پس اجازه ندهید این گفتوگو به بحثی پر تنش تبدیل شود. همدیگر را متهم نکنید و تند نروید. کمک گرفتن از یک مشاور خانواده به شما در این مورد دید روشنتری ميدهد.
با همسرتان صحبت کنید و بگویید که این کنترل شدنها آزارتان ميدهد. بعد از آنکه مصداق رفتارهای آزار دهنده را برایش روشن کردید، سعی کنید برای ادامه راه به توافق برسید. مثلا اگر او انتظار دارد چند بار در روز از خودتان به او خبر بدهید و در مقابل حساسیتش را کم ميکند، این کار را برایش انجام دهید اما اگر خط و نشان بیشتری برایتان ميکشد، بگویید که این رفتارها شما را مضطرب ميکند و اگر ميخواهد در این مورد به نتیجه برسد، باید خواستههایش را تعدیل کند.
از مدام دعوا کردن در مورد این موضوع پرهیز کنید. ميتوانید حتی بدون حضور او با یک مشاور خانواده صحبت کنید و از راهکارهایی که او به شما آموزش ميدهد برای کم کردن حساسیت همسرتان یا رسیدن خودتان به آرامش استفاده کنید. یادتان نرود که مشکل رابطه شما تنها شک کردنهای او نیست بلکه عواقب بحث و کشمکش در این مورد، بر ابعاد دیگر رابطه شما هم تاثیر ميگذارد.
شاید همسرتان در مورد رابطه شما با افراد دیگر و به ویژه جنس مخالف حساسیت به خرج دهد اما نباید فراموش کنید که رفتارهای اجتماعی شما تنها دلیل ایجاد شک در او نبوده است. برای آنکه اعتماد بیشتری ایجاد کنید، باید در زمینههای دیگر هم قابل اتکا باشید، پس به او وعدهای ندهید که از پس انجام دادنش بر نميآیید یا در مورد موضوعاتي که حتی از نظرتان کوچک و بیاهمیت است به او دروغ نگویید. شما باید در همه زمینهها قابل اعتماد باشید تا بتوانید با این تردیدها مبارزه کنید.
سلام خسته نباشیدمن ۷ساله ازدواج کردم قبل از عروسی یعنی تو دوران نامزدی از طریق یکی از اقوام شوهرم فهمیدم ک اعتیاد داشته وقصد کردم جدا شم چون بادروغ جلو اومده بود.ولی با مشاوره دینی حرف زدم گف صبر کن الان ک اعتیاد نداره.منم کوتاه اومدم ،بعد از عروسی اخلاق افتضاحش هم رو شد، بد دهنی وبیمسئولیتی، من باز هم کوتاه اومدم چون باردار شدم وبچه داشتم الان پسرم پنج سالشه شوهرم دوباره معتاد شد وخودم فرستادمش کمپ بخاطر بچم وخدا نمییگم غیر قابل تحمله ولی من اصلا دیگه نمیتونم بهش اعتماد داشته باشم از وقتیم ترک کرده زد تو خط رفیقو مشروب حالا هم دلم میخاد جدا شم هم میترسم از طلاق، برای عواقب لعنتیش، بخاطر بچم، و هیچکسو ندارم ک درکم کنه بنظر شما چکار کنم
دوست عزیز شما موقعی که باید تصمیم گیری میکردید چنین کاریو انجام ندادید پس مجبورید صبر کنید …و گرنه بحث طلاق و جدایی کاملا مشخصه و اگر اعتیاد و عدم صلاحیت ایشون محرز شود میتونید حضانت فرزندتون و هم داشته باشید …چون طلاق مزایا و معایبی داره که بستگی به خود شما خواهد داشت
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵