مشاوره قبل خواستگاري
با سلام دختر ٢٦ ساله فوق ليسانس و كارمند و متولدوساكن تهران هستم ٣ساله با پسري هستم كه ٣ ماه از من بزرگتره و ايشونم ليسانس و كارمندن.خانواده من مذهب سني دارن وتركمنن و به همين خاطر پدرم به هركسي كه تاالان اومد خواستگاريم كه اكثريت از محل كارم بوده و شيعه بودن جواب نداديا پدرم ميگه خودش جوابشونو بده بگو قصد ازدواج نداري.تاالان خيلي به حرفشون گوش دادم و بامادرمم سر همين مسائل و بيرون رفتنام مشكل پيدا كردم تقريبا ٣ ساله.حالا من اين پسررو دوست دارم وخب تصميم ديگه قطعيه حالا اينا ميخان بيان خواستگاري ولي بخاطره حركت بابام نميدونم و نميدونن چجوري بيان چون اينام بيان باز بابام ميگه نه بايد سني و تركمن باشه جز اين آبرومون ميره،حالا دنبال راه حلم چيكار كنم بتونم راضيشون كنم
باسلام اینجانب دختری مجرد ۴۲ ساله هستم خواستگاری دارم که حدود ۵۰ ساله هست و خانمش فوت شده است ازهمه لحاظ دارای شرایط مناسب هست ولی مشکلی که وجود دارد این هست که ایشون هشت تا فرزند دارند و همگی آنها ازدواج کرده اند سوالم این است که آیا یا جواب مثبت دادن به او مشکلی برایم پیش نمی آید . خواهش میکنم راهنمایی ام کنید.
دوست عزیز کسی از اینده و نوع رفتار دو طرف با خبر نیست ولی معمولا در چنین حالتی نباید مشکلی پیش بیاد … به همین خاطر بهتره مدتی رو تحت شرایط نامزدی طی کنید ..مراوده و معاشرت داشته باشید در این فاصله متوجه خواهید شد آیا پذیرش شمارو خواهند داشت یا خیر ؟
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
سلام.من حدود ۶ سال پیش با پسری آشنا شدم و بهم علاقه مند شدیم در اون زمان با مادرم و برادرم این موضوع رو در میون گذاشتم و ایشون هم به خانوادش گفت. مادرم با خواهر و مادرشون قرار ملاقات گذاشتن مادرم بهشون گفت که دختر من کوچیکه باید دانشگاه بره سنش کمه وقتی درسش تموم شد و سنش بیشتر شد اون موقع به ازدواج فکر میکنه و زیاد تو اون جلسه بر خوردشون باهم خوب نبود و باعث ناراحتی دو طرف شد. حالا ۶ سال گذشته من ۲۳ سالمه ترم تابستون دانشگاه تموم شه تقریبا درسم تموم شده. ما همدیگرو دوست داریم و با اینکه ۶ سال پیش مادر و بردارم منو از هرگونه رابطه بیرون از خونه و مدرسه محروم کردن باز هم رابطمونو حفظ کردیم. دوباره با مادرم این قضیه رو در میون گذاشتم اما بازهم بهونه میاره که سنت کمه. به کمک زن داداشم با داداشم صحبت کردم و با کسی که دوسش دارم قرار ملاقات گذاشتن و رابطش با برادرم تقریبا خوبه. حالا ایشون به من میگه که من دیگه صبر ندارم ۶ سال زمان زیادی بود یک ماه به من فرصت داده که بعد از امتحاناتم برای خواستگاری اقدام کنه.من به مادرم گفتم اما مادرم اول از شغلش ایراد گرفت چون کارش آزاده لباس از ترکیه و تایلند میاره میفروشه و تو کار خرید و فروش قطعات خودرو هست و ماشین و خونه هم داره به نامشه. اما مامان من میگه کارشو ثابت کنه استخدام بشه یا مغازه بزنه.من این قضیه رو باهاش درمیون گذاشتم و اون گفت که فعلا موقعیت اینو نداره که مغازه بزنه و پیشنهاد داد که نامزد کنیم بعد از نامزدی که وامش دراومد مغازه بزنه.مادرم سخت گیری میکنه از طرفی هم کسی که دوسش دارم به من یه ماه فرصت داده و قسم خورده که اگه تا اون موقع مادرم بازهم ایراد گرفت و گفت صبر کنید رابطه رو تموم میکنه . من دوسش دارم و نمیخوام از دستش بدم. خانوادش هم از نظر مالی از ما ضعیف تر هست و مامانم دائم میگه به باباش بگو کمکش کنه حتی خودش برای خرج عروسی پس انداز کرده و نمیخواد خرج عروسی هم از پدرش بگیره. میترسم از سخت گیری های خانوادم پدرم هم این موضوع رو اصلا و به هیچ وجه نمیدونه و اونم سخت گیره باید مادرم بهش بگه که اونم متاسفانه همش سنگ میندازه چی کار کنم لطفا راهنماییم کنید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
هیچ مخالفتی به معنی رد گزینه شما نیست و هیچ موافقتی هم به معنی تایید کامل آن نیست. پس اگر والدینتان با انتخاب شما مخالفت کردند، فکر نکنید فرد مورد نظرتان از هر حیث مردود است. یک بار دیگر به معیارهایتان نگاه کنید و فرد منتخبتان را با آنها بسنجید و بعد، از او در مقابل خانواده تان دفاع کنید. در واقع از انتخاب خودتان دفاع کنید.
قدم اول
اولین قدم در دفاع ما از فرد مورد نظر، این است که انتخاب ما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد. و این دفاع حمل بر درستی ملاک ها و بارم بندی ملاک ها و اولویت بندی آن هاست.
اگر از نظر عقلانی ما توانسته باشیم بدون هندی بازی و عاشق شدن قبل از تطبیق ملاک ها فرد مورد نظر را انتخاب کنیم و هم شانی مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، سنتی، تحصیلات، قیافه و … رعایت شده باشد می توان گفت فرد مورد نظر گزینه مناسبی برای ازدواج می باشد.
در چنین صورتی می توان از انتخاب خود دفاع کرد.
اما معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزند به دلیل عدم تطابق ملاک ها و هم شانی فرد با فرزند یا خانواده است. و معمولا زمانی که فرزند قبل از تعیین ملاک ها عاشق شده باشد چنین مشکلی خواهند داشت. البته درصد بسیار کمی از والدین هم از روی تعصب و بدون دلیل با انتخاب فرزند خود مخالفت می کنند اما مطمئنا در درصد بسیار پایینی قرار دارند.
قدم دوم
شما نیم نگاهی به ملاک های خودتان بیندازید.
آیا فرد مورد نظر را بر اساس ملاک های خود انتخاب کرده اید؟
آیا اول انتخاب کرده و بعد عاشق شده اید یا اول عاشق شده اید و بعد ملاک ها را بر اساس فرد مورد نظر تعدیل کرده اید؟
آیا صفت خاصی در محبوب نیست که به خاطر همان ویژگی خاص، شما حاضر شده اید با او ازدواج کنید و سایر داشته ها و نداشته ها را غافل نشده اید؟
اگر مطمئن شدید انتخاب شما کاملا معقول و منطقی و بر اساس ملاک بوده طبعا مخالفت والدین، غیر منطقی خواهد بود.
قدم سوم
شما باید در جو صمیمی و فرصت مناسب با والدین خود صحبت کنید. ملاک هایتان را برای او بازگو کنید. چرا و بر چه اساسی او را انتخاب کرده اید و محاسن او و ایده آل های شخصی تان که ممکن است با والدینتان داشته باشد با او صحبت کنید. البته اگر شخص امینی که هم والدینتان او را قبول کنند و هم با شما صمیمی باشد، قبلا با شما هماهنگ شده و در جلسه حاضر باشد تاثیر مثبتی در جلسه شما خواهد داشت. البته ممکن است پدر یا مادر شما هم دلایلی داشته باشند که از نظر شما بدون دلیل باشد اما از نظر ناظر بی طرف و امین شما حرف درستی باشد و شما باید ملاک های خود را تعدیل کنید.
همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج به نظر لطف والدینمان نیازداریم. حتی اگر والدین هیچ کمکی هم به شما نکنند سعی کنید خودو خانمتان رضایت آنان را به دست آورید. هم رضایت والدین شما و هم دختر خانم. اصلا به این گزینه فکر نکنید که بخواهید رابطه خود را با والدین تان قطع کنید
بیشتر بدانید
مطمئنا هیچ پدر و مادری مانع خوشبختی فرزندش نمی شود. حتی اگر با ازدواج او صد در صد مخالف باشد. والدین زیادی دیده ایم که با وجود مخالفت صد در صد با فرزندی که تا آخرین فرصت فکر می کرد انتخاب درستی داشته و حتی پدر او را تهدید به عدم حمایت و محرومیت از ارث کرده بوده اما بعداز ازدواج باز هم نظر حمایت خود را از فرزندش دریغ نکرده است.
همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج به نظر لطف والدینمان نیازداریم. حتی اگر والدین هیچ کمکی هم به شما نکنند سعی کنید خودو خانمتان رضایت آنان را به دست آورید. هم رضایت والدین شما و هم دختر خانم. اصلا به این گزینه فکر نکنید که بخواهید رابطه خود را با والدین تان قطع کنید. این مساله هم اکثرا اوقات امکان وقوعی ندارد و ماه های بعدی ازدواج و سردی عطش تصمیم عجولانه باز هم محبت والدین در وجود انسان روشن می شود. و هم این که والدین انسان به مانند ریشه او هستند و قطع رابطه با والدین انسان را تبدیل به موجودی بی ریشه می کند که مشکلات فراوانی فراروی خود و خانواده خود خواهد داشت. ضمن این که خداوند در قرآن شدیدا از قطع رابطه با والدین نهی می کند.
شما به جای این که از برخورد والدینتان با عروس خانم نگران باشید. بعد از اطمینان از انتخابتان بر اساس ملاک ها و اولویت های ذکر شده، از همسر آینده تان بخواهید با هم دنبال راه هایی باشید که نظر لطف والدین دو طرف همیشه بر زندگی مشترک شما سایه بیندازد.
سلام وقت بخیر
پسری هستم ۳۲ ساله مجرد کارمند ُ در دوران کودکی تا سن ۱۳ سالگی همسایه ای داشتیم و با دخترش بزرگشون و خانوادش دوست بودم و رفت و امد داشتیم بخاطر جابجایی محل زندگی دیگه ندیدمشون و دوست داشتم برم خواستگاریش تا اینکه متوجه شدم ازدواج کرده (از نظر عقاید و خانواده شبیه به هم هستیم )و حالا چون خانواده خوبی داره و از لحاظ ظاهری و اخلاقی شبیه به هم هستیم میخوام بدونم از نظر شما برم خواستگاری خواهرکوچکترش در آینده مشکلی پیش نمیاد؟؟
سلام بهش شما آقا حامد
اگر علاقه شما به این خانم هنوز ادامه دارد در این مسیر ازدواج با خواهر ایشان را به شما پیشنهاد نمی کنم چون این مسیر می تواند برای شما و همسرتان و حتی این خانم مشکلات زیادی را ایجاد کند.
شما دقت کنید که از شناخت و احساسات دوران نوجوانی صحبت می کنید اما در زمان فعلی شما یک آقای جوان هستید که می توانید در مورد ادواج در کنار احساسات به موارد دیگری هم توجه کنید و بعد تصمیم گیری داشته باشید .
سلام و عرض ادب
پسری ٢٩ ساله هستم می خواهم از دختر همسایمون خواستگاری کنم البته قبلا ی بار با واسته خواستگاری کردم ک عمه دختره بوده مادرم از عمه دختره خواست ک پا پیش بذاره برامون ک عمه دختره گفت جواب منفی دادن و قبول نکردن بعد چند ماه ک عید شد مادر دختره ب مادرم گفت شما دخترمو از عمش خواستگاری کردین عمه دختره ب ما نگفته بوده و خودش جواب منفی داده و اگ هنوزم می خواهیید با شوهرم مطرح کنید و بیایید خواستگاری ماهم متوجه شدیم ی خواستگار دیگه داره پا پیش نذاشتیم تا تکلیف اون خواستگاره معلوم بشه و ب اون خواستگاره جواب رد دادن نزدیک ب یک سال می شه باز ما می خواهیم پا پیش بذاریم یکم استرس دارم و دو دل هستم ک ایا قبول می کنن یا نه از جواب منفی شنیدن هم بیزارم هم می ترسم خواهشا کمکم کنید
سلام به شما آقا محمد
خب اینکه شما میخواهید در این مسیر اقدام کنید اصلا چیز بدی نیست اما خب در این مورد بهتر است که با خود خانواده این خانم صحبت کنید یعنی پدر و مادر و خب با توجه به صحبت های این خانم خب میتوان به این مسیر امیدوار بود که تا اینجا دیدگاه مثبتی در مورد شما وجود دارد و خب در این مسیر میتوانید با شناخت بهتر در این مسیر پیش بروید.
داشتن میزانی اضطراب در این مسیر کاملا طبیعی می باشد بهتر است که اگر شرایط ازدواج را دارید خب در این مسیر اقدام کنید چون به گفته شما یک سال از ماجرای خواستگار قبلی نیز می گذرد .