خب این که مشکلی نیست میتونید در این مورد از مادرتون کمک بگیرید …ایشون میتونه نقس همون واسطه قابل اطمینان رو بازی کنه تا شما بدونید آیا بهتون تمایلی داره یا خیر ؟ ساده ترین و مطمئن ترین راه
باسلام
یکی ازفامیلای خیلی نزدیک مون پدرش خیلی بده
حرفای خیلی نامناسب از دهنش بیرون میاد و به همسرش که میشه مادر خانواده میگه
گویا همسرشون قبلا سه تا خاستگار داشتندکه رد کردن شون
اما این آقا الان حرفای خیلی نامناسبی توی خونه میزنن وبه همسرشون میگن
اصلا هم به این فرزنداشون میشنون توجهی نمیکنن
فرزندشون الان نمیدونن چطور میتونن پدرشون رو از حرفای زشت آگاه کنن و حالیش کنن خیلی حرفاش زشته
مادرشون یه خانوم خیلی متین میباشن
لطفا راهنمایی کنین
هیچ کاری نمیتونید بجز صبوری بکنید … برخورد با چنین فردی فقط شامل دوری کردن از حساسیت ها و خطوط قرمز میشه که بیشتر تحریکش نکنه و اینکه در موقع ناراحتی شوهرش باید سکوت کنه و موقعیت رو ترک کنه ///
رفتار با شوهر بداخلاق، کار سادهای نیست. مردان بیشتر کلامی هستند و به همین خاطر باید اجازه دهید عصبانیت خود را بیرون بریزند. درحالی که زنان تمام خشم خود را درون خود نگه میدارند و با گریستن آن را نشان میدهند. درمورد یک زوج متأهل، تمام خشم مرد متوجه زن خواهد بود چون او نزدیکترین فرد به شوهرش میباشد.
خشمی که از طرف شوهرتان سر میزند، مستقیماً شما را هدف قرار نمیدهد. در این شرایط شما به اندازه کافی به احساساتی شدن گرایش دارید. اندیشیدن به شوهرتان که همیشه با خشم برخورد میکند، باعث میگردد احساس فرومایگی کنید و این امری کاملاً طبیعی است. شما باید یک قدم به عقب بردارید و عملاً به آنچه رخ داده است بیندیشید و دلیلی که در پس این رفتار وجود دارد را بیابید.
استرس، ناامیدی و ترس، مردان را عصبانی میکند. میتوانید به همسرتان بگویید که با اینکه میدانید او این روزها چه استرس فراوانی دارد و این مسئله او را عصبی کرده است، اما این موضوع باعث شده که رابطه زناشوییتان نیز تحت تأثیر قرار گیرد. با همسرتان شفاف و روشن گفتوگو کنید و او را بدون قید و شرط حمایت کنید.
۶ نکته برای آرام کردن شوهران خشمگین
۱ – نگذارید همسرتان درگیر خشم خود گردد. اگر دیدید عصبانی است، او را تنها بگذارید. اگر فکر میکنید که مسئله خاصی باعث عصبانیت همسرتان میشود، از طرح آن موضوعات اجتناب کنید.
۲ – عصبانیت به آسیبهای فیزیکی و عاطفی میانجامد. با شوهرتان لجبازی نکنید. در عوض سعی کنید راههایی برای درک و حمایت او بیابید.
۳ – شما باید درون خودتان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. باید به این فکر کنید که چرا همسرتان عصبانیت خود را برسر شما خالی کرد. غر نزنید، زیرا نتیجهای جز انفجار عصبانیت و بدتر شدن شرایط ندارد.
۴ – طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند. شما میتوانید انفجار خشم همسرتان را با برقراری ارتباطی درست با وی، خنثی کنید. گفتوگو با همسرتان به هیچ وجه او را ناراحت نخواهد کرد. پس از اینکه با او گفتوگو کردید، درخواهید یافت که همه چیز به حالت عادی بازگشته است. این زمان مناسبی است تا با شریک زندگی خود روبه رو شوید.
۵ – شوهرتان را درک کنید. درک شما از او طغیان خشمش را کمتر میکند. در ضمن شنونده خوبی باشید.
۶ – اگر متوجه شدهاید که شوهرتان بیش از اندازه عصبانی میشود، میتوانید از یک متخصص کمک بگیرید. از او بخواهید که خود را متعهد به انجام برنامههای مدیریت خشم نماید.
بارانه
8 سال پیش
سلام. به تازگی وارد مدرسه ای جدید شدم برای سال نهم .هنوز با گذشت دوماه باهمکلاسی هایم صمیمی و دوست نشدم در صورتی که همکلاسی پارسالم که با هم از یک ندرسه امدیم خیلی خیلی با بچه صمیمی شده و حتی دوستان زیادی هم پیدا کرده تلاشم را میکنم ام نمیشود پارسالم دوستان زیادی نداشتم و با همکلاسی هایم صمیمی نبودم . میخواهم حد اکثر تا آخر آبان با بچه ها دوست شوم چه باید بکنم.باتشکر
در این قسمت ۶ اصل بنیادین برای جلب توجه دیگران نسبت به شما بیان می شود. با رعایت این ۶ نکته می توانید کاری کنید که سایرین شما را دوست داشته باشند:
۱- خالصانه جذب آنها شوید
همه ما افرادی را مشاهده کرده ایم که وانمود می کنند جذب ما شده اند، اما یک حس درونی به ما می گوید که این عمل آنها صادقانه نیست. ما در ذهن خود بر روی این قبیل افراد برچسب “حقه باز” می زنیم؛ اما به راستی چگونه می توان به صورت خالصانه به کسی علاقمند بود؟ با مطرح کردن پرسش های مختلف؛ ببینید از انجام دادن چه کارهایی لذت می برند، و اصولاً چه کارهایی در زندگی خود انجام می دهند. همه افراد دوست دارند که در مورد خودشان حرف بزنند، به آنها اجازه دهید که در مورد رویاهایشان با شما صحبت کنند!
۲- لبخند
در این قسمت چیز زیادی برای گفتن وجود ندارد. زمانیکه با یک لبخند وارد اتاق میشوید، مانند یک آهن ربا نظر سایرین را به خود جلب می کنید.
۳- آنها را با اسم کوچک صدا کنید
توجه داشته باشید که نام های شخصی افراد برای آنها شیرین ترین و مهم ترین اصواتی هستند که به گوششان می رسند. درست مانند فیلم های رمانتیک قدیم.
۴- شونده خوبی باشید
دیگران را تشویق کنید که در مورد خودشان صحبت کنند. زمانیکه این کار را با علاقه ای خالص و به طور جدی انجام دهید، هیچ احساسی جز ارزشمندی و قدرت به فرد مقابل دست نخواهد داد. این مورد یکی از خصوصیات اخلاقی برجسته در افرادی است که روابط اجتماعی موفقی دارند.
۵- در مورد علایق فرد مقابل صحبت کنید
این مورد هم بر روی این امر تاکید می کند که برای گوش دادن به حرف های دیگران وقت بگذارید. اجازه دهید تا موضوع اصلی بحث حول محور علایق شخصی آنها بچرخد با این کار به یک تفهیم دو جانبه می رسید که دوستی میان شما را تقویت می کند.
۶- کاری کنید که احساس مهم بودن کند – و این کار را کاملاً صادقانه انجام دهید
اگر این کار را با خلوص دل انجام ندهید، برای مدت زمان زیادی ادامه پیدا نخواهد کرد. دنبال خصوصیات مثبت اخلاقی دیگران باشید و به عقاید، شیوه زندگی و اعتقادات آنها احترام بگذارید. این کار را حتی در مورد افرادیکه علاقه ای به آنها ندارید نیز انجام دهید. این انعطاف پذیری بعدها ثمرات زیادی را برای شما به همراه خواهد داشت.
۳ نکته انتهایی، به صورت مستقیم با نکته اول در ارتباط هستند. این کتاب به ما آموزش می دهد که هر کاری را که از موضع دوستی و رفاقت انجام دهیم، تاثیر مثبتی در زندگی ما می گذارد. او با استفاده از حکایت زیر منظور خود را توجیه می کند:
یک روز خورشید و باد در حال بحث بودند که کدامیک قوی تر هستند. باد به یک مرد سالخورده اشاره کرد و گفت هر کس قوی تر است باید کاری کند که کت این مرد از تنش در بیاید، سپس زوزه کشان شروع به وزیدن کرد.
پیرمرد بیش از هر زمان به کتش چسبیده بود، باد هر چقدر بیشتر به وزش ادامه می داد او هم کتش را محکم تر بغل می گرفت، تا اینکه خسته شد و کنار رفت، خورشید به میان آسمان آمد، با درخشندگی تمام شروع به تابیدن کرد؛ خیلی زود مرد احساس گرما کرد، دستی به پیشانی اش کشید و کتش را در آورد.
شیرین
8 سال پیش
من خیلی درس میخونم نمیدونم چرا فردا صبح هیچی یادم نیست اونوقت معلما ک ازم درس میپرسن نمی تونم جواب بدم و فکر میکنن نخونده اومدم سرکلاس.من تو دوران راهنماییمعدلم ۱۹بود ولی ازاول تا دوم دبیرستان ک حالا هستم هی معدلم میشم ۱۴ ن کم میشم ن زیاد ..ب نظر شما من چی کار کنم?
درسی که خونده میشه باید با مرور از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت بفرستید … نوشتن / برای خودتون کنفرانس دادن میتونه در یادگیری درس کمک کنه خصوصا درسهای حفظ کردنی
این رابطه در این سن از پایه و اساس مشکل داره و ارمغانش برای شما فقط استرس و ناراحتی خواهد بود … این سن برای شما سن روابط عاطفی نیست و دختر اولین و آخرین فردی خواهید بود که در این رابطه اسیب خواهد دید
علی۱۲۳۳۲۱
7 سال پیش
با سلام و تشکر خدمت تمامی عوامل این سایت بنده پسری ۱۶ ساله هستم که حدودا ۶ ساله که عاشق یه خانمی شدم که تقریبا دوریم ولی ملاقات هایی داریم و در طول این ۶ سال من هیچ حرکتی نکردم چون نمیخواستم بهشون یا اعتبار خانوادشون و خانوادم لطمه ای وارد بشه چون واقعا دوسش دارم از لحاظ درسی هم بنده دانش آموز مدارس تیزهوشان هستم و مشکلی ندارم ولی تو این تابستون واقعا علاقم نسبت بهش چند برابر شده و میدونم بخاطر سن بلوغه ولی تا الان من نسبت به ایشون فقط عشق پاکی داشتم و هیچ نظر بدی به ایشون نداشتم و ندارم و فقط قصدم ازدواجه اگه خدا بخواد حالا هم در تنگنا قرار گرفتم بخاطر مشکلی که براشون پیش اومده بود و براشون حلش کردم و مشکلم اینه که واقعا دوس دارم بفهمم که این علاقه دوطرفس یا نه و اگر هست دوست دارم شروع یه رابطه ی سالم باشه اگر جواب بنده رو هر چه زودتر بدید ممنون میشم
مسلما” ایشون فقط شمارو در حد یک پسر بچه دوست داره نه اینکه علاقه عاطفی به شما داشته باشه
و این یک واقعیته که باید بپذیرید … و درکش کنید
شما امروز باید تحصیل کنید و برای روابط عاطفی وقت دارید و بهتره هر چیزی رو سرجاش بیان کنید
چون ارمغان چنین رفتاری استرس و نگرانی برای شما خواهد بود
ناشناس
7 سال پیش
سلام من ۱۴ سالمه و عاشق پسری ۱۹ ۲۰ساله شدم اون توی مجلسای خانوا دگی هردوموتوهستیم چون اون فامیلای شوهر خواهرم هس…توی این مهمونی ها خیی نگام میکرد و من متانت خودمو حفظ میکردم من واقعا دوسش دارم اون علاوه بر نگاه سعی میکرد جلوی دید من باشه به نظر شما حسی نسبت به من داره؟
در این سن احساس شما شبیه شوخی می مونه و فقط و فقط برای یک رابطه دوستانه خواهد بود که در این بسیار زود هست شما وارد روابط عاطفی بشید
چون برای شما ارمغانی جز استرس و نگرانی نخواهد داشت
از عوارض عشق هاي دوران بلوغ، رد و بدل شدن قول و قرار ازدواج بين دختر و پسر است.برخي از نوجوانان تحت تاثير هيجانات روحي دوران بلوغ، نسبت به هم متعهد شده و قول ازدواج مي دهند; اما در اکثر موارد پس از چند سال و با تعديل هيجانات روحي، به اين نتيجه مي رسند که تصميم غلطي گرفته اند ; اما به دليل قولي که به هم داده اند ، قادر به جدايي نبوده و مجبور به ازدواج مي شوند. اين احساس تعهد در دختران بيشتر ديده مي شود. در اين حالت، آنها فکر مي کنند که در صورت پايان رابطه، اگر طرف مقابل دچار مشکلي شود ، مسئوليتش با آنهاست و دچار عذاب وجدان مي شوند.
روان شناسان معتقدند که “بي تجربگي و سادگي نوجوانان در روابط اجتماعي، مشکلاتي در زندگي آينده آنها ايجاد مي کند”. مدارک دوستي هاي دوران نوجواني، عکس، نوشته و هدايايي که بين دختر و پسر رد و بدل مي شود، به عنوان تهديدي براي زندگي آينده آنها مطرح است. برخي از نوجوانان با دوست خود عکس مي گيرند و عکس هاي خانوادگي رد و بدل مي کنند. اين عکس ها مورد سو» استفاده قرار گرفته و پس از جدايي، وسيله باج خواهي يکي از طرفين (معمولا پسران) مي شود. بسياري از پسران و دختراني که تجربه اين دوستي ها را دارند ، پس از ازدواج خود همواره دغدغه و نگراني فاش شدن روابط گذشته خود را دارند.
در اين دوره، نوجوان براي حفظ اين ارتباط تلاش مي کند و حاضر است هر هزينه اي براي ادامه رابطه بپردازد. آنها مصر به ادامه ارتباط و حتي ازدواج هستند. در اين حالت، قطع رابطه به افسردگي شديد منجر شده و نوجوان بي حوصله مي شود، ميل به زندگي ندارد و در مواردي نيز دست به خودکشي مي زند. بدبيني نسبت به همسر آينده و احساس خيانت، از ديگر عوارض دوستي هاي دوران نوجواني است. افرادي که در دوران نوجواني روابطي با جنس مخالف داشته اند، پس از ازدواج به همسر خود شک دارند. حتي اگر دختر و پسر پس از دوستي با هم ازدواج کنند ، نسبت به هم اطمينان لازم را ندارند و همواره ظن به خيانت دارند. آنها فکر مي کنند کسي که حاضر به دوستي با آنها شده ممکن است با ديگران نيز رابطه برقرار کند.
افسردگي و خودکشي
افسردگي پس از جدايي و احتمال خودکشي، از ديگر عوارض چنين دوستي هايي است. پس از ايجاد دوستي، به دليل ارتباط مستمر، نوعي حالت وابستگي بين طرفين ايجاد مي شود. در اين دوره، نوجوان براي حفظ اين ارتباط تلاش مي کند و حاضر است هر هزينه اي براي ادامه رابطه بپردازد. آنها مصر به ادامه ارتباط و حتي ازدواج هستند. در اين حالت، قطع رابطه به افسردگي شديد منجر شده و نوجوان بي حوصله مي شود، ميل به زندگي ندارد و در مواردي نيز دست به خودکشي مي زند. در اين شرايط خانواده ها بايد نسبت به شرايط آگاه باشند و تعادل برقرار کنند. برخي از خانواده ها با ايجاد محدوديت بيش از حد و جداسازي فرزندان خود و برخي نيز با دادن آزادي هاي بي حساب و بي منطق به نوجوانان، دچار رفتارهاي افراطي مي شوند.
اما اگر نوجوان احساس کند که مي تواند براساس معيارها و ضوابط، رابطه اي منطقي با جنس مخالف برقرار کند، دچار عوارض شايع اين روابط نمي شود. گذشته از بي کفايتي و ناآگاهي والدين، شرايط محيطي، تناقضات اجتماعي، افراط و تفريط در مناسبات اجتماعي، به هم ريختگي اوضاع فرهنگي و عدم الگوسازي مناسب براي جوانان در کنار عوارض طبيعي دوران نوجواني، شرايط را براي ايجاد ناهنجاري هاي اجتماعي مهيا کرده و موجب ايجاد مشکلات عاطفي و رواني براي نوجوانان شده است. برخي مطبوعات با بزرگ نمايي حوادث و ناهنجاري هاي اجتماعي، باعث نگراني خانواده ها مي شوند و فضايي نامناسب و آلوده را در ذهن والدين شکل مي دهند.
در اين صورت والدين براي جلوگيري از انحراف فرزندان، اقدام به محدود سازي آنها کرده و به طور افراطي آنها را از جامعه جدا مي کنند. هميشه اين احتمال وجود دارد که نوجوانان عاشق شوند; اما صرف “دل ستاني” مشکل اين پديده نيست بلکه مشکل اصلي از ناآگاهي والدين و فرزندان از چگونگي ايجاد اين روابط و حد آن ناشي مي شود. در جامعه پيچيده امروز، نمي توان به طور سنتي جوانان را با هم آشنا کرد و بايد به نقش اجتماع در اين زمينه توجه شود. دانشگاه، محيط کار، مناسبات اجتماعي و رفت و آمدهاي خانوادگي، بسترهاي ايجاد ارتباط بين دو جنس مخالف را ايجاد مي کند.
با خلاقيت يابي و هدايت نوجوانان به مسير مناسب، مي توان زمينه شکوفايي استعدادها و ارضاي نيازهاي رواني آنها را ايجاد کرد. با توجه به اينکه نوجوانان در اين سنين، نياز به جلب محبت و ابراز وجود دارند، با خلاقيت يابي و هدايت نوجوانان به مسير مناسب، مي توان زمينه شکوفايي استعدادها و ارضاي نيازهاي رواني آنها را ايجاد کرد. انگيزه سازي، ايجاد خلاقيت و الگوسازي مناسب، نقش مهمي در سرگرم سازي نوجوانان و کاهش ميزان دوستي هاي افراطي در بين آنها دارد.
Sh
6 سال پیش
سلام
من یک سال و نیم هست که ازدواج کردم.وقتی همسرم قلیون میکشه به شدت عصبی میشم یا وقتی تنها بیرون میره خیلی ناراحت میشم.خیلی از دست خودم ناراحتم.که نمیتونم به تنهایی خوشحال باشم به تنهایی بهم خوش بگذره.نمیدونم چیکار کنم .چطور ارامشمو حفظ کنم و قلیون یا رفتار همسرم مهم نباشه و به فکر خوشی خودم باشم
sara-2000
5 سال پیش
سلام
خواهش میکنم پیام منو ثبت کنین
من ۱۹ سالمه …دو ساله که تقریبا از همه چی فرار میکنم ..از ادما از وظایفم مسئولیتمام ..بیشتر وقتا تو اتاقم تنهام ..خیلی میترسم .. از از دست دادن خونوادم و خیلی چیزای دیگه ..تو درسهام خیلی قوی و باهوش بودم اما در عرض یه مدت کوتاه به طرز وحشتناکی افت کردم و همین اعتماد به نفسمو پایین آورده ..امسال سال دومه که دارم برای کنکور میخونم اما .. ذهنم خیلی درگیر شده نمیتونم کنترلش کنم …همه چیه زندگیم به هم ریخته ..چیکار کنم که به آرامش برسم؟؟؟… خیلی وقتا دچار کمای فکری میشم … یه وقتایی میرم تو فکر بلند که میشم میبینم چند ساعته که گذشته و من متوجه نشدم خلاصه زندگیم به طرز احمقانه ولی غیر قابل کنترلی داره میگذره ..چیکار کنم؟..یه راهکاری که بتونه یه نقطه شروع باشه واسه حل همه ی اینا ..تروخدا کمکم کنید و جوابمو بدید ..تا اون حدی از زندگی زده شدم که خیلی راحت میتونم خودکشی کنم…
خب این که مشکلی نیست میتونید در این مورد از مادرتون کمک بگیرید …ایشون میتونه نقس همون واسطه قابل اطمینان رو بازی کنه تا شما بدونید آیا بهتون تمایلی داره یا خیر ؟ ساده ترین و مطمئن ترین راه
خودت اصلا جلو نرو به مامانت بگو به مامانش بگه حتما به عشق پاکت میرسی .خواهش میکنم در مورد من نطر بدید من خیلی تنهام
باسلام
یکی ازفامیلای خیلی نزدیک مون پدرش خیلی بده
حرفای خیلی نامناسب از دهنش بیرون میاد و به همسرش که میشه مادر خانواده میگه
گویا همسرشون قبلا سه تا خاستگار داشتندکه رد کردن شون
اما این آقا الان حرفای خیلی نامناسبی توی خونه میزنن وبه همسرشون میگن
اصلا هم به این فرزنداشون میشنون توجهی نمیکنن
فرزندشون الان نمیدونن چطور میتونن پدرشون رو از حرفای زشت آگاه کنن و حالیش کنن خیلی حرفاش زشته
مادرشون یه خانوم خیلی متین میباشن
لطفا راهنمایی کنین
هیچ کاری نمیتونید بجز صبوری بکنید … برخورد با چنین فردی فقط شامل دوری کردن از حساسیت ها و خطوط قرمز میشه که بیشتر تحریکش نکنه و اینکه در موقع ناراحتی شوهرش باید سکوت کنه و موقعیت رو ترک کنه ///
رفتار با شوهر بداخلاق، کار سادهای نیست. مردان بیشتر کلامی هستند و به همین خاطر باید اجازه دهید عصبانیت خود را بیرون بریزند. درحالی که زنان تمام خشم خود را درون خود نگه میدارند و با گریستن آن را نشان میدهند. درمورد یک زوج متأهل، تمام خشم مرد متوجه زن خواهد بود چون او نزدیکترین فرد به شوهرش میباشد.
خشمی که از طرف شوهرتان سر میزند، مستقیماً شما را هدف قرار نمیدهد. در این شرایط شما به اندازه کافی به احساساتی شدن گرایش دارید. اندیشیدن به شوهرتان که همیشه با خشم برخورد میکند، باعث میگردد احساس فرومایگی کنید و این امری کاملاً طبیعی است. شما باید یک قدم به عقب بردارید و عملاً به آنچه رخ داده است بیندیشید و دلیلی که در پس این رفتار وجود دارد را بیابید.
استرس، ناامیدی و ترس، مردان را عصبانی میکند. میتوانید به همسرتان بگویید که با اینکه میدانید او این روزها چه استرس فراوانی دارد و این مسئله او را عصبی کرده است، اما این موضوع باعث شده که رابطه زناشوییتان نیز تحت تأثیر قرار گیرد. با همسرتان شفاف و روشن گفتوگو کنید و او را بدون قید و شرط حمایت کنید.
۶ نکته برای آرام کردن شوهران خشمگین
۱ – نگذارید همسرتان درگیر خشم خود گردد. اگر دیدید عصبانی است، او را تنها بگذارید. اگر فکر میکنید که مسئله خاصی باعث عصبانیت همسرتان میشود، از طرح آن موضوعات اجتناب کنید.
۲ – عصبانیت به آسیبهای فیزیکی و عاطفی میانجامد. با شوهرتان لجبازی نکنید. در عوض سعی کنید راههایی برای درک و حمایت او بیابید.
۳ – شما باید درون خودتان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. باید به این فکر کنید که چرا همسرتان عصبانیت خود را برسر شما خالی کرد. غر نزنید، زیرا نتیجهای جز انفجار عصبانیت و بدتر شدن شرایط ندارد.
۴ – طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند. شما میتوانید انفجار خشم همسرتان را با برقراری ارتباطی درست با وی، خنثی کنید. گفتوگو با همسرتان به هیچ وجه او را ناراحت نخواهد کرد. پس از اینکه با او گفتوگو کردید، درخواهید یافت که همه چیز به حالت عادی بازگشته است. این زمان مناسبی است تا با شریک زندگی خود روبه رو شوید.
۵ – شوهرتان را درک کنید. درک شما از او طغیان خشمش را کمتر میکند. در ضمن شنونده خوبی باشید.
۶ – اگر متوجه شدهاید که شوهرتان بیش از اندازه عصبانی میشود، میتوانید از یک متخصص کمک بگیرید. از او بخواهید که خود را متعهد به انجام برنامههای مدیریت خشم نماید.
سلام. به تازگی وارد مدرسه ای جدید شدم برای سال نهم .هنوز با گذشت دوماه باهمکلاسی هایم صمیمی و دوست نشدم در صورتی که همکلاسی پارسالم که با هم از یک ندرسه امدیم خیلی خیلی با بچه صمیمی شده و حتی دوستان زیادی هم پیدا کرده تلاشم را میکنم ام نمیشود پارسالم دوستان زیادی نداشتم و با همکلاسی هایم صمیمی نبودم . میخواهم حد اکثر تا آخر آبان با بچه ها دوست شوم چه باید بکنم.باتشکر
در این قسمت ۶ اصل بنیادین برای جلب توجه دیگران نسبت به شما بیان می شود. با رعایت این ۶ نکته می توانید کاری کنید که سایرین شما را دوست داشته باشند:
۱- خالصانه جذب آنها شوید
همه ما افرادی را مشاهده کرده ایم که وانمود می کنند جذب ما شده اند، اما یک حس درونی به ما می گوید که این عمل آنها صادقانه نیست. ما در ذهن خود بر روی این قبیل افراد برچسب “حقه باز” می زنیم؛ اما به راستی چگونه می توان به صورت خالصانه به کسی علاقمند بود؟ با مطرح کردن پرسش های مختلف؛ ببینید از انجام دادن چه کارهایی لذت می برند، و اصولاً چه کارهایی در زندگی خود انجام می دهند. همه افراد دوست دارند که در مورد خودشان حرف بزنند، به آنها اجازه دهید که در مورد رویاهایشان با شما صحبت کنند!
۲- لبخند
در این قسمت چیز زیادی برای گفتن وجود ندارد. زمانیکه با یک لبخند وارد اتاق میشوید، مانند یک آهن ربا نظر سایرین را به خود جلب می کنید.
۳- آنها را با اسم کوچک صدا کنید
توجه داشته باشید که نام های شخصی افراد برای آنها شیرین ترین و مهم ترین اصواتی هستند که به گوششان می رسند. درست مانند فیلم های رمانتیک قدیم.
۴- شونده خوبی باشید
دیگران را تشویق کنید که در مورد خودشان صحبت کنند. زمانیکه این کار را با علاقه ای خالص و به طور جدی انجام دهید، هیچ احساسی جز ارزشمندی و قدرت به فرد مقابل دست نخواهد داد. این مورد یکی از خصوصیات اخلاقی برجسته در افرادی است که روابط اجتماعی موفقی دارند.
۵- در مورد علایق فرد مقابل صحبت کنید
این مورد هم بر روی این امر تاکید می کند که برای گوش دادن به حرف های دیگران وقت بگذارید. اجازه دهید تا موضوع اصلی بحث حول محور علایق شخصی آنها بچرخد با این کار به یک تفهیم دو جانبه می رسید که دوستی میان شما را تقویت می کند.
۶- کاری کنید که احساس مهم بودن کند – و این کار را کاملاً صادقانه انجام دهید
اگر این کار را با خلوص دل انجام ندهید، برای مدت زمان زیادی ادامه پیدا نخواهد کرد. دنبال خصوصیات مثبت اخلاقی دیگران باشید و به عقاید، شیوه زندگی و اعتقادات آنها احترام بگذارید. این کار را حتی در مورد افرادیکه علاقه ای به آنها ندارید نیز انجام دهید. این انعطاف پذیری بعدها ثمرات زیادی را برای شما به همراه خواهد داشت.
۳ نکته انتهایی، به صورت مستقیم با نکته اول در ارتباط هستند. این کتاب به ما آموزش می دهد که هر کاری را که از موضع دوستی و رفاقت انجام دهیم، تاثیر مثبتی در زندگی ما می گذارد. او با استفاده از حکایت زیر منظور خود را توجیه می کند:
یک روز خورشید و باد در حال بحث بودند که کدامیک قوی تر هستند. باد به یک مرد سالخورده اشاره کرد و گفت هر کس قوی تر است باید کاری کند که کت این مرد از تنش در بیاید، سپس زوزه کشان شروع به وزیدن کرد.
پیرمرد بیش از هر زمان به کتش چسبیده بود، باد هر چقدر بیشتر به وزش ادامه می داد او هم کتش را محکم تر بغل می گرفت، تا اینکه خسته شد و کنار رفت، خورشید به میان آسمان آمد، با درخشندگی تمام شروع به تابیدن کرد؛ خیلی زود مرد احساس گرما کرد، دستی به پیشانی اش کشید و کتش را در آورد.
من خیلی درس میخونم نمیدونم چرا فردا صبح هیچی یادم نیست اونوقت معلما ک ازم درس میپرسن نمی تونم جواب بدم و فکر میکنن نخونده اومدم سرکلاس.من تو دوران راهنماییمعدلم ۱۹بود ولی ازاول تا دوم دبیرستان ک حالا هستم هی معدلم میشم ۱۴ ن کم میشم ن زیاد ..ب نظر شما من چی کار کنم?
درسی که خونده میشه باید با مرور از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت بفرستید … نوشتن / برای خودتون کنفرانس دادن میتونه در یادگیری درس کمک کنه خصوصا درسهای حفظ کردنی
خب استرس داری وباش کنارنبومدی.باید اعتناد به نفست رو ببری بالا همین
سلام من دختری ۱۳ ساله هستم عاشق پسری ۱۴ ساله شدم بهش گفتم دوست دارم اما بم محل نمیزاره لطفا بم کمک کنید
این رابطه در این سن از پایه و اساس مشکل داره و ارمغانش برای شما فقط استرس و ناراحتی خواهد بود … این سن برای شما سن روابط عاطفی نیست و دختر اولین و آخرین فردی خواهید بود که در این رابطه اسیب خواهد دید
با سلام و تشکر خدمت تمامی عوامل این سایت بنده پسری ۱۶ ساله هستم که حدودا ۶ ساله که عاشق یه خانمی شدم که تقریبا دوریم ولی ملاقات هایی داریم و در طول این ۶ سال من هیچ حرکتی نکردم چون نمیخواستم بهشون یا اعتبار خانوادشون و خانوادم لطمه ای وارد بشه چون واقعا دوسش دارم از لحاظ درسی هم بنده دانش آموز مدارس تیزهوشان هستم و مشکلی ندارم ولی تو این تابستون واقعا علاقم نسبت بهش چند برابر شده و میدونم بخاطر سن بلوغه ولی تا الان من نسبت به ایشون فقط عشق پاکی داشتم و هیچ نظر بدی به ایشون نداشتم و ندارم و فقط قصدم ازدواجه اگه خدا بخواد حالا هم در تنگنا قرار گرفتم بخاطر مشکلی که براشون پیش اومده بود و براشون حلش کردم و مشکلم اینه که واقعا دوس دارم بفهمم که این علاقه دوطرفس یا نه و اگر هست دوست دارم شروع یه رابطه ی سالم باشه اگر جواب بنده رو هر چه زودتر بدید ممنون میشم
مسلما” ایشون فقط شمارو در حد یک پسر بچه دوست داره نه اینکه علاقه عاطفی به شما داشته باشه
و این یک واقعیته که باید بپذیرید … و درکش کنید
شما امروز باید تحصیل کنید و برای روابط عاطفی وقت دارید و بهتره هر چیزی رو سرجاش بیان کنید
چون ارمغان چنین رفتاری استرس و نگرانی برای شما خواهد بود
سلام من ۱۴ سالمه و عاشق پسری ۱۹ ۲۰ساله شدم اون توی مجلسای خانوا دگی هردوموتوهستیم چون اون فامیلای شوهر خواهرم هس…توی این مهمونی ها خیی نگام میکرد و من متانت خودمو حفظ میکردم من واقعا دوسش دارم اون علاوه بر نگاه سعی میکرد جلوی دید من باشه به نظر شما حسی نسبت به من داره؟
در این سن احساس شما شبیه شوخی می مونه و فقط و فقط برای یک رابطه دوستانه خواهد بود که در این بسیار زود هست شما وارد روابط عاطفی بشید
چون برای شما ارمغانی جز استرس و نگرانی نخواهد داشت
از عوارض عشق هاي دوران بلوغ، رد و بدل شدن قول و قرار ازدواج بين دختر و پسر است.برخي از نوجوانان تحت تاثير هيجانات روحي دوران بلوغ، نسبت به هم متعهد شده و قول ازدواج مي دهند; اما در اکثر موارد پس از چند سال و با تعديل هيجانات روحي، به اين نتيجه مي رسند که تصميم غلطي گرفته اند ; اما به دليل قولي که به هم داده اند ، قادر به جدايي نبوده و مجبور به ازدواج مي شوند. اين احساس تعهد در دختران بيشتر ديده مي شود. در اين حالت، آنها فکر مي کنند که در صورت پايان رابطه، اگر طرف مقابل دچار مشکلي شود ، مسئوليتش با آنهاست و دچار عذاب وجدان مي شوند.
روان شناسان معتقدند که “بي تجربگي و سادگي نوجوانان در روابط اجتماعي، مشکلاتي در زندگي آينده آنها ايجاد مي کند”. مدارک دوستي هاي دوران نوجواني، عکس، نوشته و هدايايي که بين دختر و پسر رد و بدل مي شود، به عنوان تهديدي براي زندگي آينده آنها مطرح است. برخي از نوجوانان با دوست خود عکس مي گيرند و عکس هاي خانوادگي رد و بدل مي کنند. اين عکس ها مورد سو» استفاده قرار گرفته و پس از جدايي، وسيله باج خواهي يکي از طرفين (معمولا پسران) مي شود. بسياري از پسران و دختراني که تجربه اين دوستي ها را دارند ، پس از ازدواج خود همواره دغدغه و نگراني فاش شدن روابط گذشته خود را دارند.
در اين دوره، نوجوان براي حفظ اين ارتباط تلاش مي کند و حاضر است هر هزينه اي براي ادامه رابطه بپردازد. آنها مصر به ادامه ارتباط و حتي ازدواج هستند. در اين حالت، قطع رابطه به افسردگي شديد منجر شده و نوجوان بي حوصله مي شود، ميل به زندگي ندارد و در مواردي نيز دست به خودکشي مي زند. بدبيني نسبت به همسر آينده و احساس خيانت، از ديگر عوارض دوستي هاي دوران نوجواني است. افرادي که در دوران نوجواني روابطي با جنس مخالف داشته اند، پس از ازدواج به همسر خود شک دارند. حتي اگر دختر و پسر پس از دوستي با هم ازدواج کنند ، نسبت به هم اطمينان لازم را ندارند و همواره ظن به خيانت دارند. آنها فکر مي کنند کسي که حاضر به دوستي با آنها شده ممکن است با ديگران نيز رابطه برقرار کند.
افسردگي و خودکشي
افسردگي پس از جدايي و احتمال خودکشي، از ديگر عوارض چنين دوستي هايي است. پس از ايجاد دوستي، به دليل ارتباط مستمر، نوعي حالت وابستگي بين طرفين ايجاد مي شود. در اين دوره، نوجوان براي حفظ اين ارتباط تلاش مي کند و حاضر است هر هزينه اي براي ادامه رابطه بپردازد. آنها مصر به ادامه ارتباط و حتي ازدواج هستند. در اين حالت، قطع رابطه به افسردگي شديد منجر شده و نوجوان بي حوصله مي شود، ميل به زندگي ندارد و در مواردي نيز دست به خودکشي مي زند. در اين شرايط خانواده ها بايد نسبت به شرايط آگاه باشند و تعادل برقرار کنند. برخي از خانواده ها با ايجاد محدوديت بيش از حد و جداسازي فرزندان خود و برخي نيز با دادن آزادي هاي بي حساب و بي منطق به نوجوانان، دچار رفتارهاي افراطي مي شوند.
اما اگر نوجوان احساس کند که مي تواند براساس معيارها و ضوابط، رابطه اي منطقي با جنس مخالف برقرار کند، دچار عوارض شايع اين روابط نمي شود. گذشته از بي کفايتي و ناآگاهي والدين، شرايط محيطي، تناقضات اجتماعي، افراط و تفريط در مناسبات اجتماعي، به هم ريختگي اوضاع فرهنگي و عدم الگوسازي مناسب براي جوانان در کنار عوارض طبيعي دوران نوجواني، شرايط را براي ايجاد ناهنجاري هاي اجتماعي مهيا کرده و موجب ايجاد مشکلات عاطفي و رواني براي نوجوانان شده است. برخي مطبوعات با بزرگ نمايي حوادث و ناهنجاري هاي اجتماعي، باعث نگراني خانواده ها مي شوند و فضايي نامناسب و آلوده را در ذهن والدين شکل مي دهند.
در اين صورت والدين براي جلوگيري از انحراف فرزندان، اقدام به محدود سازي آنها کرده و به طور افراطي آنها را از جامعه جدا مي کنند. هميشه اين احتمال وجود دارد که نوجوانان عاشق شوند; اما صرف “دل ستاني” مشکل اين پديده نيست بلکه مشکل اصلي از ناآگاهي والدين و فرزندان از چگونگي ايجاد اين روابط و حد آن ناشي مي شود. در جامعه پيچيده امروز، نمي توان به طور سنتي جوانان را با هم آشنا کرد و بايد به نقش اجتماع در اين زمينه توجه شود. دانشگاه، محيط کار، مناسبات اجتماعي و رفت و آمدهاي خانوادگي، بسترهاي ايجاد ارتباط بين دو جنس مخالف را ايجاد مي کند.
با خلاقيت يابي و هدايت نوجوانان به مسير مناسب، مي توان زمينه شکوفايي استعدادها و ارضاي نيازهاي رواني آنها را ايجاد کرد. با توجه به اينکه نوجوانان در اين سنين، نياز به جلب محبت و ابراز وجود دارند، با خلاقيت يابي و هدايت نوجوانان به مسير مناسب، مي توان زمينه شکوفايي استعدادها و ارضاي نيازهاي رواني آنها را ايجاد کرد. انگيزه سازي، ايجاد خلاقيت و الگوسازي مناسب، نقش مهمي در سرگرم سازي نوجوانان و کاهش ميزان دوستي هاي افراطي در بين آنها دارد.
سلام
من یک سال و نیم هست که ازدواج کردم.وقتی همسرم قلیون میکشه به شدت عصبی میشم یا وقتی تنها بیرون میره خیلی ناراحت میشم.خیلی از دست خودم ناراحتم.که نمیتونم به تنهایی خوشحال باشم به تنهایی بهم خوش بگذره.نمیدونم چیکار کنم .چطور ارامشمو حفظ کنم و قلیون یا رفتار همسرم مهم نباشه و به فکر خوشی خودم باشم
سلام
خواهش میکنم پیام منو ثبت کنین
من ۱۹ سالمه …دو ساله که تقریبا از همه چی فرار میکنم ..از ادما از وظایفم مسئولیتمام ..بیشتر وقتا تو اتاقم تنهام ..خیلی میترسم .. از از دست دادن خونوادم و خیلی چیزای دیگه ..تو درسهام خیلی قوی و باهوش بودم اما در عرض یه مدت کوتاه به طرز وحشتناکی افت کردم و همین اعتماد به نفسمو پایین آورده ..امسال سال دومه که دارم برای کنکور میخونم اما .. ذهنم خیلی درگیر شده نمیتونم کنترلش کنم …همه چیه زندگیم به هم ریخته ..چیکار کنم که به آرامش برسم؟؟؟… خیلی وقتا دچار کمای فکری میشم … یه وقتایی میرم تو فکر بلند که میشم میبینم چند ساعته که گذشته و من متوجه نشدم خلاصه زندگیم به طرز احمقانه ولی غیر قابل کنترلی داره میگذره ..چیکار کنم؟..یه راهکاری که بتونه یه نقطه شروع باشه واسه حل همه ی اینا ..تروخدا کمکم کنید و جوابمو بدید ..تا اون حدی از زندگی زده شدم که خیلی راحت میتونم خودکشی کنم…