9
مشاوره
سلام من احمد 24سالمه و بعد 2سال نامزدی الان یک ماهه که با دختر عموم عقد کردیم ولی هنوز با من سرده و زیاد به من توجه نمیکنه منم بسیار احساسی هستم و خیلی اذیت میشم وقتی بهشم سوالی در این مورد میپرسم عصبانی میشه و میگه چیکار کنم من احساس ندارم دست خودم نیست حتی بابام که عاشقشم 1هفته نمیبینمش براش زنگ نمیزنم و میگه احساس دارم ولی نمیتوانم بروزش بدم . لطفا راهنمایی کنید ممنون
با سلام خدمت شما
شما در جواب به ایشان که احساس دارند ولی بروز نمی دهند و برای پدرشان هم دلشان تنگ می شود ولی بروز نمی دهند بگویید:« من پدرت نیستم و شوهرت هستم زندگی مشترک به تبادل روابط عاطفی نیاز دارد در غیر این صورت در دراز مدت و با توجه به مشکلاتی که در زندگی مشترک ممکن است پیش بیاید دچار ضعف در روابط احساسی بین دو طرف می شویم» لذا دلیل تراشی ایشان غیر قابل قبول است و ایشان باید ابراز احساسات به شوهر و تبادل عاطفی را یاد بگیرند . در اینجا نیاز است شما برای این یادگیری و تغییر از ایشان حمایت کنید . بهتر است شما همراه ایشان نزد مشاور رفته و مشکل را مطرح کنید تا آموزش تبادل عاطفی با توجه به موانع شخصیتی نامزدتان به او داده شود و ایشان آموزش ببینند . قبل از اینکه این رفتار ها به اندازه کافی موجب سرد شدن دو طرف شود. روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام من در فاصله سه ساعتی از خوانواده ام زندگی میکنم خونواده شوهرم هم در فاصله نیم ساعتی
شوهرم اوایل خیلی خوش اخلاق بود با عشق و علاقه هم ازدواج کردیم اما تازگی ها همش خونواده منو با خونواده خودش مقایسه میکنه مثلا هر هفته باید بریم خونه اونا ولی ماهی یک بار میریم خونه ما
من مشکلی ندارم ولی اون به همون ماهی یه بارم حسودی میکنه مثلا اگه خونه مامانم اینا ساعت ۶پاشدم که یه ساعت بیشتر کنار مامانم باشم میگه تو به خونواده من اهمیت نمیدی چرا وقتی میخاییم بریم خونه ما ساعت۶ صبح بیدار نمیشی هر چقدم میگم خونه شما نزدیکه ما هرهفته میبینیمشون هر دوسه روزی یه بار همه خواهربرادراتو میبینی ولی من ماهی یه بار میبینم میخام این یه روزم حداکثر استفاده رو ببرم گوش نمیکنه دیگه واقعا خسته شدم از این بهانه گیریاش
توروخدا زود جوابمو بدین ممنون
در این مورد حتما ” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
من هشت ماه عقدم خیلی ام شوهرمو دوست دارم ولی وقتی مادر شوهرم با شوهرم پنهانی صحبت میکنن شوهرم از این رو به اون رو میشه با خانواده ام شش ساعت فاصله دارم لطفا کمک کنید
بسیار طبیعی هست که مادرشوهر شما دوست داره همسر پسرش فردی باشه که بتونه انتظاراتی که ایشون داره رو برآورده کنه
پس به جای گله و شکایت شما سعی در جلب توجه ایشون داشته باشید و اعتمادش رو بدست بیارید … چون در این صورت ایشون خیالش از طرف شما آسوده شده و حتی این رفتاری که شما از شوهرتون و مادرش گفتید هم برعکس و به نفع شما خواهد شد …
دلبری و نظر مثبت مادرشوهر و پدرشوهر را به خود جلب کردن مثل تمام مهارت های زندگی نیازمند کسب مهارت و بینش است.
خانم ها زمانی که دختر کوچک خانه پدری هستند، دوست دارند، خودشان را در دل پدر و مادرشان جا کنند و به اصطلاح لوس کنند. وقتی که به سن ازدواج می رسند و راهی خانه بخت می شوند، برای دلبری کردن از همسرشان حاضرند تمام مهارت های لازم را فرا بگیرند. اما در کنار تمام این آموزش ها بدشان نمی آید که یک عروس به تمام معنا برای خانواده همسرشان باشند و به نوعی برای خانواده شوهر دلبری کنند. اما این دلبری و نظر مثبت مادرشوهر و پدرشوهر را به خود جلب کردن مثل تمام مهارت های زندگی نیازمند کسب مهارت و بینش است.
برخی بانوان جوان و نوعروس ها زمانی که پایشان را خانه شوهر می گذارند می بینند تازه فصل آغاز بحث و جنگ و جدل بین خانواده شوهر و عروس است. در این بین هر کس می خواهد حرف خود را به کرسی بنشاند. متأسفانه از همان دوران کودکی، بحث ها، حرف ها، تصویرهای ذهنی و مثل های غلطی از خانواده همسر و مخصوصا مادر شوهر در ذهن دختران و پسران ما جا خوش کرده است و همین پیش ذهنیت ها باعث ایجاد تصورات نادرستی از خانواده همسر در ذهن آن ها شده است. بنابراین بعید به نظر نمی رسد که نوعروس ها با ذهنی پر از پیش فرض های نادرست پا به خانه بخت بگذارد و شروع به قضاوت و داوری از مادر شوهر و خواهر شوهرش کند. نتیجه چنین تصوراتی چیزی جز شعله ور شدن فضای کینه و کدورت بین عروس و خانواده شوهر نخواهد بود. اما در این جا اگر تنها به چند نکته ساده توجه نشان دهید، خواهید دید دلبری هم زیاد سخت نیست. فقط کافی است ذهنمان را از تفسیرهای غلط پاک و برای یادگیری مهارت های جدید خود را آماده کنیم
اول نقاط ضعف شخصیت خودتان بعد دیگران
از نکته های مهم ایجاد یک رابطه دوستانه و گرم بین خود و خانواده همسرمان این است که تا حد امکان نقاط ضعف خود را شناسایی و در جهت برطرف کردن آن ها تلاش کنیم. دختر خانمی که در خانواده پدری خودفردی عصبی، پرخاشگر یا زود رنج بوده مسلما وقتی پا به خانه بخت می گذارد، این اخلاق نادرست خود را یدک می کشد. پس نمی توان انتظار داشت وی بدون اینکه کنترلی بر روی رفتار و اخلاق خود داشته باشد از مادر شوهر خود دلبری کند. چنین فردی با کوچکترین ناراحتی و مسئله ای که برخلاف میل و خواسته خود باشد سریع از کوره در رفته که نتیجه آن چیزی جز جنگ و جدل بین او و طرف مقابلش نخواهد بود. پس اولین قدم آن است که واقع بینانه شخصیت خود را ارزیابی کرده و آن رفتاری را که می تواند برای زندگی مان آسیب زننده باشد شناسایی و در جهت کنترل آن اقدام کنیم
قانون “آنچه برای خود می پسندی” دلخوری ها را می شوید
برخی از نوعروسان وقتی وارد جمع خانواده شوهر می شوند از این که همسرشان با خواهر و مادر و پدرش گرم می گیرد و بگو و بخند می کند، ناراحت می شوند. شاید با خود این گونه احساس کند که من فردی غریبه برای این جمع محسوب می شوم یا اینکه دوست ندارم شوهرم بیش از اندازه با مادرشوهرم گرم بگیرید. بنابراین وقتی به خانه بر می گردیم، تازه آغاز یک دعوای حسابی بین زن و شوهر است؛ این که تو اصلا مرا تحویل نمی گیری، نمی بینی مرا و فقط به فکر شادی خودت و خانواده ات هستی. اما اگر نوعروسان بپذیرند همانطور که ما دوست داریم با خانواده خود راحت باشیم و بگو بخند کنیم، همسرمان هم چنین تمایلی دارد در آن صورت بسیاری از آن دلخوری ها مرتفع خواهد شد.
وقتی خانواده ها دخالت می کنند چه کنیم؟
متأسفانه با تمام تأکید هایی که روانشناسان حوزه خانواده در رابطه با منع دخالت خانواده شوهر و زن در زندگی تازه عروس و داماد دارند اما باز هم شاهد دخالت ها ی نابجای آن ها در زندگی زوج جوان هستیم و همین امر باعث دلخوری و گاهی تنش های عمیق در ارتباط زوجین می شود. اما برخی نوعروسان خواستار آنند که مهارت های برخورد با این نوع دخالت ها را یاد گرفته تا بدون اصطحکاک های ذهنی و روانی، رابطه صمیمانه بین عروس و خانواده همسرش پا برجا باشد. در چنین شرایطی با خویشتنداری و بدون تحکم و داد و بیداد به آن ها بگویید که در رابطه با گفته های آن ها فکر خواهید کرد. در ادامه دیگر نیازی نیست چیزی به آن ها بگویید. چنانچه موضوع به همین جا ختم نشد و باز هم شاهد اظهار نظرات نابجای آن ها شدید یادآوری کنید که در موقعیت مناسب با همسرتان مشورت کرده و تصمیم می گیرید. به یاد داشته باشید اغلب خانواده ها واقعا می خواهند در حق فرزندان خود دلسوزی کنند اما گاهی شیوه مناسبی برای این کار انتخاب نمی کنند، پس به آن ها به چشم توطئه گرهای خبیث نگاه نکنید.
چشم پوشیدن هایی که آرامش روحی می آورد
با تمام مراقبت هایی که در جهت دلبری کردن از خانواده همسر به وجود می آوریم، باز هم شرایطی پیش می آید که ما در آن شرایط دچار مشکل می شویم. در این شرایط اول بهتر است مسئله را به روشنی برای خود باز کنیم. به شکل کاملا منطقی ببینیم که مشکل اصلی من با آن ها در چیست. سپس به جای اینکه مشکل را فقط از زاویه دید خود ببینیم از نگاه مادرشوهر یا خواهرشوهر به آن بیندیشیم. هم اکنون موضوع را دوباره بررسی می کنیم. ببینیم مسئله چقدر برایمان مهم است. گاهی اوقات نیاز است از برخی مشکلات و ناراحتی های عبور کرد. چشم پوشی از خطاهای دیگران، آرامش روحی و ذهنی زیادی را برای ما به ارمغان می آورد. اما اگر مشکل را واقعا جدی تلقی می کنید بهتر است آن را با همسرتان در میان گذاشته و راه حل های مختلفی را برای برطرف کردن آن در نظر بگیرید.
تا کجا با مادرشوهرم همراهی کنم؟
از مهم ترین رکن های رفتاری که لازم است هر دختر و پسر جوان به آن واقف باشد حفظ ادب و احترام نسبت به بزرگتر ها است. هرگز با الفاظ ناخوشایند و نازل و دور از شأن یک انسان باوقار با خانواده همسرتان صحبت نکنید. اگر مادر شوهرتان دوست دارد که گاهی او را برای خرید و آشپزی و نظافت همراهی اش کنید، حتما این کار را بکنید چرا که صمیمیت و مهر بین شما و او را دو چندان می کند. اما یادتان باشد این کار را به برنامه همیشگی و روزانه خود تبدیل نکنید چرا که به دنبال آن شاید شاهد انتظارات نامعقول باشید، البته شناخت ظرفیت ها به شما کمک می کند برنامه ریزی بهتری در این باره داشته باشید.
در جنگ های خانواده همسر چه موضعی بگیرم؟
شناخت حریم هر خانواده و احترام به آن یکی از نکات بسیار مهم برای داشتن یک زندگی توأم با آرامش است. خانواده همسر شما هم از این قاعده مستثنی نیستند، بنابراین در جدل های خانوادگی شرکت نکنید یا رفتار محتاطانه تری داشته باشید و از اظهار نظر کردن در برنامه های شخصی و خانوادگی آن ها بپرهیزید. در صورتی که بین شما و خانواده همسرتان اختلافی بوجود می آید قضاوت را برعهده همسرتان بگذارید، این کار حس اعتماد شما را به همسرتان نشان خواهد داد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام وقت بخیر، من دختر ۲۳ ساله هستم و متاهلم، سه ساله ازدواج کردم. دایی همسرم که اونم متأهله و حدود ۳۸ سالشه از وقتی که ما ازدواج کردیم و با دایی همسرم رفت و آمد داریم احساس میکنم دایی همسرم نگاه خاصی به من داره هر وقت جایی میبینمش سنگینیه نگاهشو حس میکنم. راستش من خودم بهش علاقه دارم اصلا دست خودم نیس هرجا میبینمش انگار یه جوری استرس میگیرم یا وقتی باهام صحبت میکنه هل میکنم زود سرخ و سفید میشم. وقتی توی یه جمعی هستیم خیلی با من شوخی میکنه همسرم ازین موضوع ناراحته اما تاحالا بهم چیزی نگفته، آخرین باری که دیدمش هرکاری میکنم از فکرم بیرون نمیره تمرکزم رو از دست دادم. حتی با همسرم هم نمیتونم رابطه داشته باشم. وقتی شوهرمو میبینم الکی هی باهاش دعوا میکنم خیلی بهونه گیر شدم!
یکی از اقوام هم متوجه نگاه های این آقا به من شده و متسقیم بهم تذکر داده.
زندایی شوهرم روی شوهرش خیلی حساسه و هروقت منو میبینه حواسش هست که شوهرش بامن حرف نزنه یا به من نگاه نکنه من کاملاً این موضوع رو حس میکنم هرچی هم میخوام فاصله امو حفظ کنم نمیشه
میشه کمکم کنید ازین افکار خلاص شم؟ زندگیم تحت الشعاع این موضوع قرار گرفته
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
ولي من نميتونم مستقيم با كسي راجع به اين موضوع صحبت كنم اگه ميتونستم تو اين صفحه پيام نميزاشتم
شماره های تماس در سایت موجوده میتونید برای مشاوره استفاده کنید و تاثیرش برای شما بیشتر خواهد بود