مشاوره
باسلام
من 24سال سن دارم و 1سال و هشت ماه هست که نامزد کرده ام و چون هر دو دانشجو هستیم من در استان دیگری مشغول به تحصیلم و تقریبا ماهی یکبار یا دو ماهی یکبار یکدیگر را میبینیم و در بقیه مواقع از طریق تماس تلفنی یا شبکه های اجتماعی با هم در ارتباطیم ،من و نامزدم بسیار به هم علاقه مندیم وبا هم مشکل خاصی نداریم ،تنها مساله ای که در این مدت حل نشده و ما را آزار میدهد چنین است:
من بسیار به ابراز علاقه نامزدم حساسیت دارم و حتی با گذشت یک سال و 8 ماه اگر مواردی پیش آید که دو یا سه روز به هر دلیلی نتواند با من درست تلفنی صحبت کند و من همچنان انتظار بکشم بعد از آن که فرصتی پیش آید بد خلق میشوم و دیگر نمیتوانم درست صحبت کنم ،نامزدم سعی میکند با شوخی و خنده آن را حل کند و من عصبی تر میشوم خصوصا زمانی که میبینم فرصتی برای صحبت کردن داشته است ولی به کار دیگری پرداخته و تماس نگرفته و وقتی به او می گویم اشتباهش را نمیپذیرد
تا به حال نامزدم چیزی نمیگفت ولی به تازگی عنوان کرد که : \”من در مواقعی که مثلا به دلیل سفر 3روزه یا مثلا مراسم ختم یا کاری در صحبت کردنمان وقفه می افتاد چون میدانستم هر موقع که تماس بگیرم با ناراحتی و بدخاقی و جواب پس دادن تو مواجه خواهم شد از قضیه فرار میکردم و حتی در مواقعی که میتوانستم تماس بگیرم آن را عقب می انداختم تا مجبور شوم\”
اینجانب (MARY )بسیار از واکنش خودم در آزارم و راه حل آن را نمیدانم،گاهی بقدری تحت فشار قرار میگیرم و انتظار میکشم که تمرکز هیچ کاری را ندارم تا نامزدم فرصت صحبت کردن برایش فراهم شود و با اینکه مطمئنم نامزدم با تمام وجود مرا دوست دارد و در هیچ موردی برای من کوتاهی نمیکند ولی احساس خلا میکنم تا زمانی که به طور طولانی صحبت کنیم و ابراز علاقه کند و آرام بگیرم
خواهشا کمکم کنید از این احساس دیوانه کننده خلاص شوم
تا به حال نامزدم چیزی نمیگفت ولی به تازگی عنوان کرد که : \”من در مواقعی که مثلا به دلیل سفر ۳روزه یا مثلا مراسم ختم یا کاری در صحبت کردنمان وقفه می افتاد چون میدانستم هر موقع که تماس بگیرم با ناراحتی و بدخاقی و جواب پس دادن تو مواجه خواهم شد از قضیه فرار میکردم و حتی در مواقعی که میتوانستم تماس بگیرم آن را عقب می انداختم تا مجبور شوم\”
دوست عزیز اگر نوشته خودتون رو بخونید میدونید مشکل از کجاست و شما باید از این میزان حساسیت کم کنید و گرنه خیلی راحت باعث فراری دادن ایشون خواهید شد … در گذشته و یا در همین شرایط خیلی از افراد از خانواده دور میشن و فقط به امید خانواده قدم برمیدارن اگر قرار باشه با برخورد بداخلاق همسرشون مواجه بشن خیلی روشن صریح خدمتون میگم آرامش رو در آغوش دیگری جستجو خواهند کرد پس از همین امروز خودتون رو تغییر بدید
افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه می کنند و در زندگی شرایط مناسب تری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش می رود که به گفته دکتر ناظمی کمبود اعتماد به نفس حتی می تواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.
پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهم ترین دلایلی است که می تواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد. به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایین تر از دیگران می دانند، نمی توانند حرف ها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان می دهند.
حساس ها مراقب باشند
دوست ندارد این طور باشد، اما کاری هم از دستش برنمی آید. حساس است و خیلی زود از حرف های دیگران ناراحت می شود. تصمیم می گیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعی اش را حذف می کند و در خانه می ماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند. غافل از این که این کناره گیری کردن فقط شرایطش را بدتر می کند و موجب تشدید حساسیت هایش می شود. البته خیلی وقت ها هم دست به کار می شود و سعی می کند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان می شود و دوباره به همان روال قبل برمی گردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.
آن طور که این روان شناس توصیه می کند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و هر کاری از دست شان برمی آید ـ مانند خود گویی های مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند. همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوت شان پیدا کنند.
از جمع فرار نکنید
کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح می دهند تنها بمانند. گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد. در نتیجه طبیعی است این افراد کم کم از جمع دور شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله می گیرند، طرز فکر و نگرش منفی که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت می شود و در نتیجه نمی توانند با شرایط و موقعیت های جدید هماهنگ شوند.
بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم می گیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلات شان می شود.
اولین و یکی از بهترین کارهایی که می توان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس می کنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت می شوید یا از حرف ها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید. بلکه توصیه می شود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفس تان را تقویت کنید و پس از آن مهارت های ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطه ای چطور باید برخورد کرد. وی ادامه می دهد:افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج می برند و نمی توانند حرف ها و نظرات شان را بدرستی مطرح کنند. برای همین هم احساسات منفی شان بیشتر می شود و همین می تواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرف های دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرف ها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمی کند.
دیگران هم باید به آنها کمک کنید
کسانی که با فردی حساس و زودرنج زندگی می کنند، معمولا نمی دانند چطور باید با او برخورد کرد؛ اگر خیلی سخت بگیرند، او را ناراحت کرده اند و اگر خیلی کاری به کارش نداشته باشند، این خصوصیت اخلاقی را تشدید کرده اند. پس چه کاری بهترین است و برای کمک به این افراد چه کار باید کرد؟
لحن و نوع کلام و همین طور زبان بدن ما باید متناسب با نیازها و شخصیت فرد باشد، اما با همین حرف ها باید به او کمک کنید رفتارش را تغییر دهد و در موقعیت مناسب قرار بگیرد.
اگر می خواهید به فردی که حساس است کمک کنید رفتارش را تغییر دهد، او را در موقعیت قرار دهید و پس از آن کمکش کنید موقعیتی را که در آن قرار گرفته، بخوبی درک کند و پذیرش بیشتری داشته باشد. همچنین باید این فرصت را در اختیار آنها بگذارید تا اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و وضع بهتری داشته باشند.
بچه ها را درست تربیت کنیم
همان طور که گفته شد شیوه تربیتی پدر و مادر هم در ایجاد این حساسیت ها موثر است و می تواند آن را تقویت کرده یا برای حل مشکل کمک کند. دکتر ناظمی هم در این زمینه به والدین توصیه می کند فرزندان شان را طوری تربیت کنند که آمادگی رویارویی با فراز و نشیب های زندگی را داشته و واقع نگر باشند. به این معنی که بچه ها باید در شرایط اجتماعی طبیعی و عادی قرار بگیرند و این طور نیست که در محیطی بسته آنها را پرورش دهیم و انتظار داشته باشیم در آینده هم زندگی اجتماعی موفقی داشته باشند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام.به تازگی صاحب فرزند پسری شدم خیلی هم بهش علاقه مندم. ولی از وقتی که پسرم بدنیا اومده همش فکر فرزند دوم رو میکنم. همش فکر میکنم پسرم یک خواهر و یا یک برادر داشته باشد تا احساس تنهایی نکند و کمبود عاطفی نداشته باشد. درسته که حاملگی پر زحمت هست ولی سختی حاملگی دوم رو تحمل نکردن رو خود خواهی میدونم . نمیدونم ۲ سال دیگه اقدام به بارداری کنم یا نه؟ اصلا تک فرزند بودن خوب هست یا نه؟ از طرفی نگهداری فرزند خیلی سخته و انرژی زیاد میخواد و همچنین با شوهرم اختلافاتی دارم ولی به خودم میگم همه مسائل به کنار . فرزند دوم ربطی به این مسائل نداره به پسرم مربوط میشه میترسم برای آینده فرزندم که منو سرزنش کنه که بخاطر خود خواهی خودم اون خواهر یا برادر نداره. دوست داره حس خواهر یا برادر رو داشته باشه. مثلا ۲۰ سال دیگه یک نفر رو داشته باشه که حامی باشه.حتی اگه روزی من نباشم. از طرفی به خودم میگم تک فرزند باشه در رفاه بیشتری هست.میترسم در آینده دور احساس پشیمونی کنم که چرا دومی رو نیاوردم. چون فرصت بارداری همیشه وجود نداره اینم بگم وضع مالی ما در حد متوسط هست. لطفا خیلی واضح راهنماییم کنید. متشکرم
در ضمن سن من ۳۱ و همسرم ۳۷ سال هست.
خب شما هنوز فرصت برای بچه دار شدن دارید پس بهتره این ظرفیت رو با استرس و افکار منفی مسموم نکنید تا بتونید در جو و شرایط آرام در این مورد با همسرتون به یک نتیجه واحد برسید
پس از امروز تا دو سال فقط به این کودک که به دنیا اومده فکر کنید و برای رشد و تربیتش تلاش کنید … و اجازه ورود هچ فکر منفی رو به خودتون ندید … چون بعد از این مدت میتونید برای فرزند دوم اقدام کنیددر این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
سلام. من جواب سوالمو نگرفتم آیا با توجه به شرایط من تک فرزندی خوب هست یا نه؟ شرایطم اینه که در اوایل ازدواج مشاجرات زیادی با همسرم داشتم که گاها به جدایی فکر میکردم و خیلی غصه میخوردم اما بجه دار شدم الانم بچمو دوست دارم و از طرفی یه سری ناراحتی هایی از طرف شوهرم دارم ولی با وجود بچه دارم سعی میکنم سازش کنم. میخواستم بدونم با توجه به این شرایط آیا حق فرزندم خواهر یا برادر هست یا نه؟ ممنون
دوست عزیز اینا دو موضوع جدا از هم هستن … شما موجودی رو در اوج لذتتون به دنیا آوردید و امروز میخوایت اونو در اتش مشاجرات و ناراحتی ها قرار بدید و اونو از داشتن یک سری از حقوق محروم کنید … پس اول با همسرتون در این مورد به نتیجه برسید و بستری آرام رو برای فرزندتون به وجود بیارید بعد در مورد بچه دوم فکر کنید …
چون شما همین حالا هم در مورد این کودک مسئول هستید
یه خواهر مجرد یا متاهل پیش برادرش باید چه جوری لباس بپوشه؟ لطفا دقیق بگید. مثلا آستین حلقه ای یا کوتاه. اگه با خم شد کمرش معلوم باشه ایراد داره .چه جوریه دقیقا
فرشته دوست عزیز الان چه مشکلی پیش اومده ؟
به هر حال لباس پوشیدن هر کسی باید برازنده و متناسب باشه … تا احساس خوش آیندی داشته باشید وقتی چنین حسی ندارید مشخصه که در این مورد با دقت بیشتری کنید
سلام.آخه من در دوران مجردی پیش برادرم دامن میپوشیدم مثلا تا پایین تر از زانو کمی هم پاهام معلوم بود. یا استین حلقه ای یا مثلا بلوز شلوار که میپوشیدم اگه خم میشدم مثلا کمی پشت پیراهنم بالا میرفت یکم کمرم معلوم میشد. الان که ازدواج کردم شوهرم همش بهم گیر میده که پیش داداشت اینجوری لباس نپوش که مثلا خم میشی کمرت معلوم نباشه یا موقع خم شدن سینم معلوم نباشه. یا اینکه دامن نپوشم که پاهام معلوم باشه. یا اینکه برجستگی بند سوتینم معلوم نباشه. خسته شدم از بس بهم گیر میده خونه مادرم میرم اصلا راحت نیستم دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط پیش برادر باید چه جوری لباس پوشید که راحت باشم؟
به هر حال اون موقع مجرد بودید و امروز زندگی مشترکی دارید و باید مطیع شوهرتون باشید و این مطیع بودم به معنای اسیر بودن نیست بلکه برای خواسته ایشون ارزش قایل بودنه
پس تکلیف شما مشخصه … میتونید لباس شیکی بپوشید که هم نظر دیگران و جلب نکنه هم بتونید اعتماد همسرتون رو بدست بیارید چون در نهایت شما با ایشون یک عمر زندگی میکنید
سلام. متاهل هستم و یه فرزند ۵ ماهه دارم.پدرم رو در کودکی از دست دادم و مادرم بپای ما پیر شد. از خصوصیات اخلاقی مادرم اینه که بسیار بی نظم هست و کارمند باز نشسته هست و حقوق بگیر . وسایل خونه اگه بخره بهترینشو می خره ولی اون وسیله قبلی رو دور نمیندازه خونه رو درست کرده انباری و به نظافت خونه رسیدگی نمیکنه و شلختگی توی اون خونه موج میزنه بطوریکه حتی اگه من برم خونه رو مرتب کنم فرداش دوباره ریخت و پاشه.بارها بهش گفتم خونه رو نظم بده وسایل اضافی رو دور کن به هیچ وجه من الوجود قبول نمیکنه . میگه من حوصله ندارم به خونه برسم اگه ما هم دست بزنیم قبول نمیکنه و حتی با ما بچه ها دعوای شدید میکنه. اینا یه طرف من با این موضوع کنار اومدم پذیرفتم که مادرم تغییر پذیر نیست و سعی میکنم خیلی چیزا رو ندید بگیرم تا آسیب روحی نبینم و فکرمو در گیر نکنم ولی از طرفی شوهرم بسیار منظم و تمیز هست و از مرتب بودنم توی زندگیم رضایت زیاد داره. ولی همش بخاطر شلختگی مادرم باهام دعوای شدید داره اخیرا هم مستقیما میاد با مادرم بحث میکنه حتی بی احترامی هم میکنه من وسط دعوای مادرم و شوهرم گیر کردم از طرفی به خاطر بی احترامی و دخالت زیاد شوهرم تو زندگی مادرم ناراحتم و از طرف دیگه رفتار های مادرم برام آزار دهنده و تغییر ناپذیر هست من این وسط گیر کردم یعنی از دست رفتار هر دو ناراحتم. به شوهرم میگم مادرم داره با ما زندگی نمیکنه دخالت و بی احترامی نکن. میگه ما اونجا رفت وآمد میکنیم و در آینده رو بچمون تاثیر بد میزاره و به من حق بده که من اینجوری بزرگ نشدم. بهش میگم آدم اجتماعی یعنی اینکه با همه ادما در ارتباط باشه ولی رفتار بد دیگران رو اون ادم تاثیر نذاره . من بچمو اجتماعی بار میارم بهش یاد میدم رفتار بد دیگرانو بر نداره در عین حال به بزرگتر احترام بذاره. به شوهرم میگم بی تفاوت باش و اجتماعی بودن رو یاد بگیر تا آسیب نبینی و تو هیچ وقت نمیتونی دیگران رو تغییر بدی. لطفا راهنماییم کنید ممنونم.
دوست عزیز در این مورد شما نمیتونید رفتار همسرتون و نه رفتار مادرتون رو عوض کنید … ولی در این مورد الویت با زندگی مشترک شماست
متاسفانه همسر شما در این مورد لجباز هستند و لجبازی یکی از ویژگی هایی است که می تواند در زمان هایی در هر یک از افراد ایجاد شود. در این حالت، فردی که دچار لجبازی شده است، همانند یک کودک می شود و حرف حرف خودش است و هیچ چیز جلودار او نمی باشد
اگر این اتفاق در بین یک زن و شوهر بیافتد به این معنی که مرد یا زن در زندگی متاهلی خود دچار ویژگی منفی لجبازی بشوند، چه اتفاقی می افتد؟ لجبازی در زندگی متاهلی بازی بسیار بسیار خطرناکی است.
وقتی لجبازی بین زن و شوهر اتفاق بیافتد، اگر هیچ کدام از آن ها سعی نکنند که این مشکل را بر طرف کنند، زندگیشان رو به تعارض می رود. قضییه وقتی حادتر می شود که در این میان فرزندی هم وجود داشته باشد، که دیگر کار بسیار بسیار سخت تر می شود و آن فرزند هم ممکن است دچار اختلالات اضطرابی شود.
سوالی که برای خیلی از افراد ممکن است ایجاد شود، این است که در هنگام مواجه شدن با لجبازی همسر، بهترین اقدام و بهترین کار چیست؟
از اولین و مهم ترین راهکارهای برخورد با لجبازی همسر، در لحظه اول سکوت کردن می باشد. زیرا اگر در برابر این حالت ما هم شروع به نشان دادن خشم داشته باشیم، لجبازی همسر بیشتر و بیشتر می شود. پس در درجه اول و در قدم اول سعی کنید با این رفتار مدارا نمایید. یکی از علت های ایجاد لجبازی عدم خود باوری و نداشتن اعتماد به نفس کافی می باشد. افرادی که اعتماد به نفس ندارند و به خودشان باور ندارند، سعی می کنند که اقتدارشان را به صورت لجبازی نشان بدهند.
عامل دیگری که می تواند در ایجاد این حالت کمک کند، لحن صحبت کردن و گفت و گوی طرفین است. برخی اوقات اینقدر لحن صحبت خانم و یا آقا بسیار تند و یا با کنایه است، که باعث می شود طرف مقابل لجبازی کردن را در پیش بگیرد.
وقتی لجبازی بین زن و شوهر اتفاق بیافتد، اگر هیچ کدام از آن ها سعی نکنند که این مشکل را بر طرف کنند، زندگیشان رو به تعارض می رود.
راهکارهایی برای از بین بردن لجبازی همسر:
– در هنگام ایجاد حالت لجبازی در همسرتان، در آن لحظه با او مدارا نمایید.
– در این حالت سعی کنید از لحن کلمات منفی و همراه با کنایه استفاده نکنید. زیرا منجر به بالا رفتن لجبازی همسرتان می شود.
– با همسرتان بحث نکنید و عصبانیتش را بیشتر نکنید. زیرا در این حالت ممکن است که خود شما هم به این ویژگی منفی مبتلا شوید.
– سعی کنید همسر لجبازتان را در لحظه لجبازی به آرمش دعوت کنید.
– مهارت های انتقادپذیری را یاد بگیرید و ویژگی های منفی همسرتان را حتما طبق قاعده به او بگویید. زیرا اگرهمسرتان متوجه شود که از طرف شما مورد تحقیر قرار گرفته است، لجبازیش بیشتر و بیشتر می شود.
– در گفتن ویژگی های منفی همسرتان بسیار مواظب باشید. سعی کنید موقعیت سنجی را داشته باشید. در یک موقعیت مناسب که همسرتان در شرایط جسمانی و روحی متعادل قرار دارد، یکی از ویژگی های منفی او را بیان کنید.
– تا زمانی که همسرتان در حالت های عصبی و عصبانی بودن به سر می برد، سعی کنید راجع به آن موضوعی که لجبازی همسرتان را برانگیخته کرده است، صحبت نکنید.
– تمرین کنید که ویژگی های مثبت همسرتان را به او یاد آوری کنید تا اعتماد به نفسش بالاتر برود.
– همسرتان را به دلیل انجام دادن کارهای مثبت، هر چند کارهای کوچک و کم اهمیت تر، تحسین کنید.
– نیازهای روانی- اجتماعی همسرتان را بشناسید و سعی کنید آن ها را بر آورده نمایید.
– اگر همسرتان در حالت لجبازی دقایق طولانی را به بحث کردن و حرف زدن طولانی پرداخت، اجازه بدهید که حرفهایش را کامل بزند تا تخلیه هیجانی بشود.
– اگر در خود توان تحمل با لجبازی همسرتان را ندارید، یک فعالیت آرامبخش مثل دوش گرفتن؛، تنفس عمیق یا ریلکسیشن را انجام بدهید تا به آرامش نسبی برسید.
– مهارت های گفت و گوی صحیح را یاد بگیرید.
– در صحبت کردن با همسرتان سعی کنید جملاتتان را با تو شروع نکنی. زیرا فاعل تو، نشان دهنده مقصر بودن و یا سرزنش کردن هست. بهتر است جمله های ما با فاعل من شروع بشود.