11
مشاوره
سلام من 22سالمه پسر . لیسانسم تموم شده داره برای کنکور ارشد میخونم. اما یه مشکلی دارم که مال الان نیست همیشه بوده ولی الان که به وقتم بیشتر برای درس خوندم لازم دارم مشکل جدی تری شده.مشکلم :توی تنهاییم که اکثرا برای درس خوندن مسلما تنها هستم با خودم حرف میزنم یعنی با فردی که الان میشناسمش یا ممکنه باهاش بعدا مواجه بشم . بعد از مدتی که وقتم گذشت به خودم میام و میبینم وقتم ایجوری گذشته . این موضوع خیلی اذیتم میکنه چون برای موفق شدن توی کنکور باید به درسم برسم . لطفا کمکم کنید چه جوری این فکر هارو از خودم دور کنم یا چه جوری درس بخونم که وسطش به این فکر نیافتم ؟ خیلی ممنون میشم خودتون سریع کمکم کنید .
برای فرار از افکار آشفته بهتره از نوشتن اونا استفاده کنید چون به ذهنتون نظم میده … و این کار فکر کردن که به صورت اعتیادآوری درومده رو از بین میبره
و باید برای ترکش تلاش کنید …
تمرکز، در لغت، به معنی تراکم، فشردگی مجموعه و چکیده و در اصطلاح، یعنی حفظ و نگه داری توجه و تمرکز حواس روی موضوعی معین بدون تمرکز، حواس یادگیری، مثمرثمر نخواهند بود. همه افراد، توانایی تمرکز دارند؛ چون تمرکز، امری نسبی است و کسی نمی تواند ادعا کند که کاملاً حواس پرت است و یا همیشه تمرکز حواس دارد.
شاید شما تا به حال خیلی به حواس پرتی فکر کرده باشید و بارها از خود پرسیده باشید که چرا گاهی به هنگام مطالعه، حواس آدم پرت می شود؟ ما نمی دانیم که شما برای این سؤال خود چه جوابی پیدا کرده اید؛ اما پاسخ صحیح این پرسش را به شما می گوییم:
«حواس پرتی، چیزی نیست جز تمایل ذاتی ذهن به درگیری و فعالیت».
ذهن شما، همواره می خواهد درگیر و مشغول باشد؛ بنابراین، اگر آن چه اکنون انجام می دهید، در شما درگیری و مشغولیت ذهنی ایجاد کند، فکر شما دیگر احساس نمی کند که جای دیگری برود و در آن جا درگیر شود؛ اما اگر در انجام این کار، درگیری ذهنی ایجاد نشود، ذهن شما شتابان به جایی می رود تا خود را در آن جا مشغول کند و این، همان حواس پرتی است.
ایجاد تمرکز، اکتسابی است
بیشتر افراد گمان می کنند که تمرکز، یک امر ذاتی و تغییر آن ناممکن است؛ در حالی که تمرکز، یک امر اکتسابی است و باید هر روز پرورش و جهت داده شود و هر کس، با هوش عادی خود، می تواند به آن دست یابد؛ پس گفتن این جمله که «من ذاتا آدم حواس پرتی هستم»، کاملاً غلط است و همین ذهنیت نادرست، باعث می شود تا انسان نتواند از تمرکزی عالی برخوردار شود.
منشأ حواس پرتی
حواس پرتی یا منشأ ذهنی و درونی دارد و یا منشأ بیرونی و محیطی.
حواس پرتی درونی و ذهنی، عبارت است از اشکالات فکری انسان و اندیشه هایی که موانعی بر سر راه توجه دقیق به مطالعه و تمرکز حواس ایجاد می کنند. این موانع، شامل مواردی از قبیل درد، رنج، غم و غصه، نگرانی، گرسنگی و تشنگی، سردی و گرمی، ترس، خشم، شادی، سردرد و… می باشد. حواس پرتی بیرونی و محیطی، به محیط پیرامون فرد و یا تحریکات غیرعادی که توسط حواس مختلف انسان ایجاد می شود ارتباط پیدا می کند؛ مانند نور شدید و ضعیف، صداهای ناهنجار، روشن بودن رسانه ای صوتی و تصویری و نظایر اینها.
بیشتر حواس پرتی ها، علل درونی دارند و به طبیعت فرد، ویژگی ها، حالات روحی و روانی و عادات فردی بستگی دارند. بی شک، حواس پرتی بیرونی، آسان تر از عوامل حواس پرتی درونی برطرف می شود. از این رو، می توان بدون توجه به عوامل محیطی، مانند سر و صدای زیاد، شلوغ بودن محیط و حتی داخل سرویس و هنگام مسافرت تمرکز حواس خود را حفظ کرد؛ اما نمی توان در حال گرسنگی و یا تشنگی شدید، نگرانی و ناراحتی و فکر و اندیشه، با تمرکز مطالعه کرد و یا کار دیگری را با تمرکز انجام داد.
روش های تقویت تمرکز حواس
تمرکز حواس در هنگام مطالعه، کلید اصلی و اساسی درک و فهم مطالب است و کلید اساسی تمرکز حواس، استفاده از روش هایی است که باعث تقویت و پرورش مهارت های لازم برای این کار است. بنابراین، بدون تمرکز حواس، ممکن است درک و فهم مطلبی که فقط یک ساعت وقت لازم داشته باشد، ساعت ها وقت بگیرد؛ اما به خوبی فهمیده نشود و اثر مثبتی نداشته باشد. از این رو، کاربرد روش ها و فنونی که به خواننده کمک می کند تا به هنگام مطالعه، فعال باشد، تمرکز حواس را تقویت و مهارت فرد را در ایجاد تمرکز هنگام مطالعه، افزایش می دهد. این روش ها عبارتند از:
۱٫ طرح سؤال
طرح سؤال پیش از مطالعه دقیق، فرد را وادار می کند تا به طور فعالانه و با تمرکز، دقت کافی، انگیزه و علاقه، به مطالعه بپردازد. طرح سؤال هنگام مطالعه، یکی از روش هایی است که خواننده را فعال و به طور عمیق او را درگیر مطالعه می کند و سبب برانگیختن جدیت و تلاش وی به هنگام مطالعه می شود. فرد برای یافتن پاسخ سؤالات خود، بایستی تمرکز حواس خود را حفظ کند؛ زیرا در هنگام مطالعه، نمی توان بدون تمرکز، پاسخ سؤالات را پیدا کرد. بعد از خواندن مطلب و با طرح سؤال، توان میزان فراگیری خود را ارزشیابی کرده، به نقاط قوت و ضعف خود پی می برید. طرح سؤال، سبب ایجاد نظر انتقادی نسبت به مطالب در فرد می شود و موجب می شود تا خواننده در مطالعات بعدی، برای از بین بردن نقاط ضعف خود، با دقت و تمرکز بیشتری مطالعه کند.
۲٫ تندخوانی
تندخوانی، باعث توجه و تمرکز بیشتر و فهمیدن مطالب و در نتیجه، باعث یادگیری بهتر می شود. فکر و ذهن ما قادر است هزاران کلمه را در دقیقه از خود عبور دهد؛ ولی اگر سرعت مطالعه ما پایین باشد، ذهن، وقت اضافی می آورد و ناچار به این شاخه و آن شاخه می پرد و در نتیجه، حواس پرتی ایجاد می شود. مطالعه سریع یا تندخوانی، فرصت جولان به ذهن نمی دهد و سبب برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شود.
در زمینه تندخوانی، در پرسمان شماره ۴۷، راهنمایی های مفیدی را ارائه کرده ایم که می توانید به آن جا رجوع کنید.
۳٫ خواندن اجمالی
روش خواندن اجمالی، مبتنی است بر یک نمونه گیری سریع از نکات اساسی و صرف نظر کردن از جزئیات. در این روش، خواننده، مطالب را سازمان بندی می کند و آن گاه هدف از مطالعه خود را مشخص کرده، مقدار زمان مطالعه و میزان دشواری کتاب را تخمین می زند و سپس از طریق سؤال کردن، کنجکاوی، علاقه، دقت و تمرکز حواس خود را افزایش می دهد. برای اطلاع بیشتر از روش خواندن اجمالی به پرسمان شماره ۴۶ مراجعه کنید.
۴٫ جدیت در مطالعه
به محض نشستن پشت میز مطالعه، خواندن را با جدیت شروع کنید؛ زیرا اگر سریع مشغول به کار مطالعه شوید، تمرکز حواس زود به دست می آید. این ضرب المثل چینی را به یاد داشته باشید که «فتح ستارگانی که هزاران فرسنگ از ما دور هستند، با برداشتن قدم اول، امکان پذیر است». شک و تردید، موجب حواس پرتی یا ایجاد تخیلات واهی می شود. اجازه ندهید چیزی جز مطالعه، ذهن شما را مشغول کند. تصمیم بگیرید و مقدار زمانی را برای مطالعه مشخص کنید و خود را به مدت زمانی خاص محدود کنید. در این زمان، از مطالعه دست نکشید و به مطالعه ادامه دهید؛ اما زمان مطالعه را طولانی نکنید. بیهوده وسواس به خرج ندهید و بهانه تراشی نکنید. به خود تلقین کنید که فرد بااراده ای هستید و می توانید هر درسی را به خوبی یاد بگیرید. جدی باشید و با علاقه و انگیزه مطالعه کنید تا هنگام مطالعه، دچار حواس پرتی نشوید.
۵٫ استفاده از راهنما به هنگام مطالعه
یکی از شیوه های برقراری تمرکز حواس، استفاده از یک راهنما، چون انگشت سبابه، مداد و… به هنگام مطالعه است؛ زیرا استفاده از یک راهنما هنگام مطالعه، باعث تمرکز حواس بهتر، عادت به روان خواندن، جلوگیری از برگشت برای دوباره خواندن و اتلاف وقت و جلوگیری از خستگی چشم و ذهن می شود.
۶٫ خط کشیدن زیر مطالب مهم
استفاده از این روش، یکی از شایع ترین روش هایی است که اغلب دانشجویان از آن استفاده می کنند. هنگام مطالعه، با استفاده از یک مداد، و مطالب مهم و اساسی را علامت گذاری کنید؛ زیرا برای مشخص نمودن مطالب مهم و اساسی، خط کشیدن زیر آنها لازم است.
۷٫ داشتن علاقه به مطالعه
علاقه به مطالعه، یکی از شرایط اصلی و اساسی ایجاد تمرکز حواس، هنگام مطالعه است. وقتی خواننده به موضوعی علاقه مند می شود، خودبه خود بر آن تمرکز می کند؛ بیشتر دقت می کند و به راحتی مطالب را به حافظه می سپارد و بعد هم خیلی راحت آن را به خاطر می آورد. سعی کنید با ایجاد انگیزه های نیرومند و در نظر گرفتن هدف هایی که برایتان مهم و جالب توجه است، نسبت به مطالعه، شوق و علاقه پیدا کنید. موقعیت هایی را که نمی توانید در آنها تمرکز حواس داشته باشید، تجزیه و تحلیل کنید؛ احساسات خود را مورد بررسی قرار دهید و بدایند که چه عواملی افکار شما را دگرگون می کنند. افکار منفی و بیمارگونه را از خود دور کنید و هر موقعیت را تا حدی که می توانید، به طور منطقی، تعبیر و تفسیر کنید.
۸٫ تعیین زمان و مکان مطالعه
یکی از راه های برقراری تمرکز حواس، این است که مطالعه در ساعتی از روز انجام گیرد که برای فرد، مناسب تر است؛ اما تخمین مناسب ترین زمان برای مطالعه، کاری دشوار است و به عادات فرد بستگی دارد. برخی افراد عادت دارند تا نیمه های شب بیدار بمانند و با استفاده از سکوت و آرامش شبانه، با خیال راحت و آسوده مطالعه کنند؛ اما برخی دیگر عادت دارند شب زود بخوابند و صبح زود از خواب بیدار شوند و به مطالعه بپردازند. با این توصیف، تعیین زمان و مقدار مطالعه، باعث آگاهی از تمام زمینه مطالعه، برقراری تمرکز، عدم سردرگمی، جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی و فهم بهتر مطالب می شود.
۹٫ یاد بگیر که بگویی نه
زمانی که تصمیم گرفتید مطالعه کنید، اما دوستان یا هم اتاق های شما درخواست می کنند که دور هم جمع شوید، هنر گفتن نه را در خود تقویت کنید. اگر این اراده در شما ضعیف است، می توانید روی در اتاق مطالعه خود بنویسید: لطفاً «مزاحم نشوید». اگر موفق نشدید، می توانید کارهای دیگری انجام دهید که نشان دهد شما دوست ندارید که کسی باعث از هم گسیختن افکار شما شود.
۱۰٫ ترک افکار منفی و داشتن افکار مثبت
مطالعه عمیق و یادگیری ثمربخش، وقتی حاصل می شود که فرد، تصور مثبتی از خود داشته باشد و به خود اعتماد کند؛ زیرا اعتماد به خود، مهارت و نیرو را افزایش داده، مغز را سالم تر می کند. وقتی می خواهید کاری انجام دهید، از گفتن کلماتی مانند نمی خواهم، نمی دانم و نمی توانم، بپرهیزید و جمله «این کار محال است» را از دفتر زندگی خود خط بزنید. ترس، بدگمانی و بی ارادگی را از خود دور کنید و هرگز به خود اجازه ندهید تا هیجانات و افکار منفی، شما را در خود غرق سازد و تمرکز حواس شما را مختل کند. اعتماد به نفس داشته باشید و پیوسته با خود تکرار کنید که قادر به انجام هر کاری هستید و بدین طریق، تفکر مثبت را در خود پرورش دهید.
قوی بودن اعتماد به نفس، احساس شعف و شادی را در شما به وجود می آورد و در حالت شادمانی، از تمرکز حواس خوبی برخوردار می شوید؛ بهتر فکر می کنید؛ بهتر مطالعه می کنید و نتیجه، کارتان بهتر می شود. «مارگات کوربت» می نویسد: «انسان در بحر اندیشه های خوشایند، حافظه ای بهتر پیدا می کند و ذهن در حالت آرامی قرار می گیرد و میل به یادگیری را در خود به وجود می آورد». از این رو، خودپنداری مثبت، مهم ترین کمک برای تمرکز و یادگیری است. اگر بتوانیم تصورات غلط و منفی را از خود دور و تصورات مثبت را جایگزین کنیم، می توانیم علاقه به مطالعه و یادگیری را در خود ایجاد کنیم.
۱۱٫ عدم هماهنگی اراده و تخیل خواننده، مانع تمرکز است
اگر تخیل خواننده با اراده اش هم سو نباشد، خواننده نمی تواند تمرکز حواس کافی و لازم داشته باشد. در روان شناسی، ثابت شده است که در این تضاد، قدرت تخیل، قوی تر از قدرت اراده است. وقتی دانشجویی کتابی را باز می کند و به مطالعه آن اقدام می کند، پس از مدت کوتاهی، افکاری به ذهنش خطور می کند؛ مثلاً با دوستانش فوتبال بازی کند یا با هم به سینما بروند یا فلان فیلم را تماشا کنند. این تخیلات، باعث می شود تا خواننده، تمرکز خویش را از دست بدهد و سرانجام از خواندن کتاب منصرف شود. برای غلبه بر این مشکل، خواننده وقتی مایل به مطالعه درباره موضوعی خاص باشد، بهتر است خود را در حال و هوای مخصوص آن موضوع قرار دهد؛ مثلاً اگر کتاب شعری می خواند، خود را در حال و هوای شاعر در هنگام سرودن یا خواندن آن شعر قرار دهد و اگر کتاب پزشکی می خواند، خود را در حال و هوای پزشک در هنگام معالجه بیمار قرار دهد تا از این طریق، خیال و اراده را با هم هماهنگ کند. تا زمانی که آهنگ تخیل و اراده هماهنگ باشند، تمرکز حواس حفظ می شود.
۱۲٫ کاستن حواس پرتی های ناشی از شرایط بدنی
خواب نامنظم و فعالیت ها و عادات غذایی نادرست، می توانند از علائم و مشکلات مربوط به تمرکز باشند؛ به عنوان مثال، سنگینی معده و سیری بیش از حد، یکی از زمینه های عدم تمرکز به هنگام مطالعه است. شما باید از خوردن غذاهای پرحجم خودداری کنید؛ زیرا با سرازیر شدن خون به سمت دستگاه گوارش، از بنیه حسی و ذهنی شما کاسته می شود. همچنین باید بدانید که صبحانه کافی و مقوی، نقش مهمی در ایجاد و برقراری تمرکز حواس در طی روز خواهد داشت. در اولین غذای روز، همراه با کربوهیدرات، پروتئین نیز میل کنید؛ مثل تخم مرغ، ماهی، پنیر یا خشکبار. سعی کنید به این ضرب المثل عمل کنید: «صبحانه را مانند پادشاهان، ناهار را مانند شاهزاده ها و شام را مانند فقرا صرف کنید».
۱۳٫ یادداشت برداری هنگام مطالعه
یادداشت برداری، نوعی تکرار درست است که هم سبب تمرکز حواس و هم موجب بیشتر به خاطر سپردن مطلب می شود. یادداشت برداری خوب، کاری جدی و فعال است که موجب اندیشیدن می شود. برای برقراری تمرکز حواس جهت نوشتن، هماهنگی چشم و مغز (به منزله نوعی یادگیری تجسمی چند بعدی) با عاملی بی نظیر است که تمرکز حواس را تقویت کرده، فهم مطالب و سرعت یادگیری را افزایش نباشید.
۱۴٫ برای تمرکز حواس، به دنبال سکوت مطلق نباشید
یکی از باورهای بسیار نادرست برخی از شما این است که برای تمرکز حواس، باید در سکوت مطلق باشید. واقعیت این است که هر چه محیطی ساکت تر باشد، برای تمرکز حواس بهتر است و ما محیطی را برای مطالعه انتخاب می کنیم که سر و صدای کمتری داشته باشد؛ اما به هیچ عنوان نباید در جست وجوی محیطی باشیم که سکوت مطلق بر آن حکم فرما باشد. بهترین مکان برای مطالعه، جایی است که سر و صدا در آن از بقیه جاهای موجود کمتر باشد؛ مثلاً اکنون می خواهید مطالعه کنید و تنها مکانی که در اختیار دارید، اتاقی است که در آن تلویزیون روشن است؛ مسلما این محیط، ایده آل نیست؛ اما شما در دورترین نقطه اتاق از تلویزیون و پشت به آن بنشینید و مطالعه کنید. در این حالت، شما از بهترین شرایط ممکن برای مطالعه استفاده کرده اید.
مطالعه در جای کاملاً ساکت، غلط است؛ زیرا اگر شما این گونه به محیط بسیار ساکت عادت کنید، شرطی می شوید و فقط در چنین مکان هایی می توانید مطالعه کنید و آن وقت در محیط های دیگر، با کوچک ترین سر و صدایی، تمرکز حواس شما به هم می ریزد و ایجاد تمرکز دوباره، برایتان بسیار مشکل است.
۱۵٫ نظم مکانی، تمرکز حواس را تقویت می کند
اخیرا ژاپنی ها تحقیقات جالبی را روی یک گروه هزار نفری انجام داده اند. در این تحقیق، کودکان ده ساله ای که از بهره هوشی، استعداد و توانایی ذهنی نسبتا یکسانی برخوردار بوده اند، هر کدام در محیط متفاوتی از دیگران قرار گرفتند. محیط مطالعه نفر اول، بسیار درهم ریخته و شلوغ بود. اتاق نفر دوم، آشفتگی نسبتا کمتری داشت و اتاق نفر سوم نسبت به نفر دوم، کمی منظم تر و با وسایل کمتری بود و به همین ترتیب تا نفر هزارم که اتاق بسیار منظم و مرتبی، با حداقل وسایل داشت؛ کتاب های یکسانی به همه دادند و به هر یک، فرصت مناسبی برای مطالعه در اتاق های مخصوص داده شد. بعد از پایان زمان تحقیق، نتیجه تحقیق این گونه بود:
میزان مطالعه، بازدهی، میزان به خاطر سپاری و تمرکز، با میزان نظم و ترتیب اتاق ها، نسبت مستقیم داشت؛ یعنی هر فردی که در اتاقی با اسباب و وسایل کمتر، مرتب تر و منظم تری قرار گرفته بود، بازدهی کمّی و کیفی بیشتری را در مطالعه خود نشان می داد. «شاکتی کوالن» در کتاب بازتاب های نور، می نویسد: «هر وضعیت درونی، انعکاسی بیرونی و محیطی دارد و هر وضعیت محیطی، بازتابی درونی»؛ یعنی وضعیت منظم پیرامون شما، به نظم فکری و درونی شما کمک می کند. بنابراین، قبل از مطالعه، دو سه دقیقه هم که شده، به مرتب کردن اتاق یا میز مطالعه خود بپردازید و این مسئله را جدی بگیرید.
۱۶٫ بهره برداری از تکنیک «حالا این جا باش»
به احتمال زیاد، این فن ساده و فریبنده، بسیار مؤثر است؛ یعنی هر وقت متوجه می شوید که فکرتان از موضوع منحرف شده، به خودتان بگویید حالا این جا باش و به آرامی توجه تان را به جایی که می خواهید، برگردانید؛ برای مثال، شما در کلاس درس هستید و توجه تان از سخنان استاد به تکالیفی که دارید یا به قرار ملاقاتتان معطوف می شود. در این هنگام، به خودتان چنین بگویید: «حالا این جا باش» و دوباره حواستان را متمرکز کنید و تمرکزتان را به سخنان استاد برگردانید و تا جایی که ممکن است، این حالت را حفظ کنید. اگر شما فردی طبیعی باشید، چه بسا این کار را صد بار در هفته انجام دهید؛ اما پس از مدتی، درخواهید یافت که هر روز نسبت به قبل، فاصله زمانی بین منحرف شدن افکارتان بیشتر می شود. بنابراین، صبور باشید و آن را حفظ کنید و ببینید که پیشرفت خواهید کرد.
۱۷٫ تسلیم حواس پرتی های بیرونی نشوید
وقتی در اتاقی نشسته اید، اگر شخصی در را محکم و با سر و صدا بست، رویتان را به سمت او برنگردانید؛ بلکه ذهنتان را به آن چیزی که مقابل شماست، متمرکز سازید. این کار را در موقعیت های متعدد، مانند موارد زیر تمرین کنید:
در کلاس های درس بگذارید افراد بیایند و بروند و سرفه کنند؛ بدون این که کوچک ترین نگاهی به آنها بکنید؛ گویی آن جا نیستید. بین خودتان و استاد، تونل برقرار کنید. وقتی با کسی در حال گفت وگو هستید، توجهتان را به او معطوف کنید؛ به صورتش بنگرید و به گفته هایش توجه کنید و بقیه دنیا را از ذهنتان بیرون کنید.
۱۸٫ یادداشت عوامل حواس پرتی
شما اگر حتی بهترین شیوه مطالعه را در پیش گرفته باشید، هیچ گاه عوامل حواس پرتی تان به صفر نمی رسد؛ زیرا ممکن است بعداز مدتی تمرین، حواس پرتی شما تا حد فوق العاده زیادی کم شده باشد؛ اما برخی از اوقات، افکار دیگری غیر از موضوع مطالعه، به سراغ ذهن شما می آید و حواستان را پرت می کند. بهترین و مؤثرترین راه برای مقابله با این حواس پرتی باقی مانده، نوشتن آنها بر روی یک برگ کوچک کاغذ و اختصاص دادن زمانی برای فکر کردن درباره این مسائل است. اگر شما در اوج مطالعه، ناگهان به خاطر می آورید که امشب حتما باید به دوست خود تلفن بزنید، از این لحظه به بعد، شما هر قدر هم که سعی کنید فکر خود را بر روی مطالعه متمرکز کنید، اندیشه تلفن کردن به دوستتان و این که «مبادا فراموش کنم»، ذهن شما را آشفته می کند و شما را آزار می دهد. در نتیجه، شما از همان لحظه، تمرکز حواس خود را از دست می دهید؛ اما اگر به محض آن که این اندیشه به ذهن شما راه یافت، آن را بر روی کاغذی بنویسید، دیگر خیالتان راحت می شود و می توانید به مطالعه متمرکز خود ادامه دهید. یادتان باشد که حواس پرتی را نیز مانند نکات مهم کتاب که فرا می گیرید و ثبت می کنید، باید جایی تخلیه کنید. اگر ننویسید و بگویید باشد برای بعد، توانایی ذهنی خود را کم کرده اید. هر چیزی را که در حین مطالعه به خاطرتان می آید و عامل مزاحم تلقی می شود، گوشه ای یادداشت کنید و بار ذهنی مربوط به آن را تخلیه کنید.
۱۹٫ کنترل صحبت با خود به هنگام مطالعه
خیلی ها نمی دانند که ما به هنگام انجام تکالیف، به شکل خاموش، با خودمان صحبت می کنیم. صحبت با خود، می تواند فعالیت ها و رفتارهایی را در ما برانگیزد و ما را مورد تشویق قرار دهد و به سر و سامان دادن آن چه بعد انجام می دهیم، کمک کند. ما از طریق صحبت با خود، بر جریان پیشرفت خود نظارت می کنیم؛ اما اگر همین گفت وگوی با خویش، بیش از اندازه ارزش یابانه یا انتقادی صورت گیرد، بر تمرکز، اثر منفی می گذارد. آیا تا به حال تجربه نگارش یک مقاله را داشته اید که در همان سطر اول آن گیر کرده، ناکام شده باشید؟ در این کار، مقصر اصلی، یک ویراستار درونی بسیار سخت گیر بوده است. مقایسه توانایی خود با توانایی دیگران و انتظارات غلط در مورد مدت و کیفیت تمرکزی که باید داشته باشید، می تواند مسئول شکل گیری یک گفت وگوی منفی با خویش باشد. با کمی تمرین، شما می توانید هر قضیه مختل کننده درونی را اداره کنید.
۲۰٫ انتخاب زمان مناسب
پس از استراحت، به ویژه صبحگاهان، بهترین حالت تمرکز و ساعات خستگی و کسالت، نامناسب ترین اوقات برای تمرکزند؛ البته هنگام صبح، لازم است قدری ورزش کنید تا بدن، آمادگی لازم را به دست آورد.
سلام من باهمسرم مشکلی ندارم ولی حس میکنم اون ازم سرد شده ودوسم نداره ب گریه هام اهمیت نمیده ب توی سرما نشستنام اهمیت نمیده انگار ت زندگیش اظافم سر هر حرف دعواراه میندازه بخداکلافه شدم دیگه کمکم کنید
دوست عزیز در این مورد باید بدونید دلیل خاصی ممکنه وجود داشته باشه که حتما نیاز دارید با مشاوری مجرب بررسیش کنید
اگر شما به بهانه عشق یا ترس از تنهایی، محدودیت های عجیب و غریبی برای شریک زندگی تان وضع می کنید و همیشه از اینکه او را از دست بدهید می ترسید، باید بگوییم که به جای عاشق بودن، شما درگیر وابستگی شده اید؛ وابستگی ای که می تواند زندگی تان را از هم بپاشد.
● بگذارید زندگی اش را بکند
از کنار او بودن لذت ببرید اما بدانید مثل هر آدمی، به لحظاتی احتیاج دارد که در آنها بدون حضور شما وقت بگذراند. لحظات بودن با دوستان، فوتبال دیدن، گپ زدن در مهمانی و زمان های دیگری که مثل روزهای قبل از ازدواج، بدون شما آنها را تجربه می کند. حتی گاهی نیاز دارد تنها در خیابان قدم بزند و حتی بدون مزاحمت، چرت بزند!
● ۲ دقیقه یک بار با او تماس می گیرید؟
دوست دارید در هر دقیقه هزار بار بگویید که دوستش دارید. اصلا این حس دوست داشتن آنقدر در وجودتان شعله ور است که نمی توانید حتی برای یک روز هم که شده، آن را تنها در عملتان بروز دهید و به زبان نیاورید. برای نشان دادن این حس، هر نیم ساعت یک بار برایش چند پیام می فرستید و ۶ ۵ باری هم در ساعات کاری، تلفنی حالش را می پرسید تا او را مطمئن کنید که عاشقش هستید. محال است که هر هفته یک کادو از شما دریافت نکند یا دسته دسته گل از شما تحویل نگیرد. روز تولدش را به یک روز خارق العاده بدل می کنید و سرتاپای خانه را گل می ریزید تا بداند که برای شما یک آدم خاص است.
● این نشانه ها را دارید؟
اگر نمی توانید هیجان عشق تان را مهار کنید و در عین عاشق بودن و رمانتیک بودن، مثل یک آدم عادی زندگی کنید، پس وابستگی را با عشق اشتباه گرفته اید. در به کار بردن این ترفند ها اغراق نکنید و آنها را هم به نوعی روزمرگی که دیر یا زود کسالت آور می شود تبدیل نکنید.
● به اندازه لازم و کافی عاشق باشید
همه می دانند که عاشقش هستید. برای تولدش از مدت ها قبل برنامه ریزی می کنید و گاهی بی بهانه با یک هدیه کوچک وارد خانه می شوید.
او شریک واقعی زندگی شماست؛ در شادی و غم، در آرامش و سختی، در سلامت و بیماری. گاهی با کمی هیجان به وجدش می آورید اما در کنارش، آرامش یک زندگی کاملا عادی را هم دارید.
● دنیای او دنیای شماست؟
حریم خصوصی در زندگی مشترک برایتان معنایی ندارد. از همان لحظه ای که پیمان مشترک تان را بستید، گمان می کنید که باید همه چیز مثل بلور شفاف باشد و او حتی در افکارش هم شما را راه دهد. رمز های کاربری اش را گاهی با مهربانی و اگر لازم شود با قهر، بحث و خشونت می گیرید و هر از گاهی به حساب های کاربری اش سرک می کشید تا مطمئن شوید که شهر در امن و امان است. با آمدن هر پیامک به سمت تلفن همراهش می دوید و اگر کوچک ترین مقاومتی کند، بدترین فکرها به ذهن تان راه پیدا می کند. گاهی سر زده به محیط کارش می روید و گاهی سری به کیف و وسایل شخصی اش می زنید.
● این نشانه ها را دارید؟
اگر فکر می کنید تنها با نظارت شماست که این زندگی دوام پیدا می کند، باید در مورد تفکرات تان جدی تجدید نظر کنید. شما می گویید که باید نگرانی هایتان را درک کند اما او حس می کند که در این زندگی، حریم خصوصی اش و هویتش را از دست داده است.
● عشق، فاصله و زندگی
برای اینکه یک عاشق واقعی باشید، نیازی به چنین توهماتی ندارید. در زندگی مشترک شما، اصل بر صداقت است و این پیش فرض را دارید که اگر روزی این اصل خدشه دار شد، واکنش مناسب را نشان خواهم داد. خوب می دانید که حق ندارید قبل از آنکه چیزی ببینید، با گرفتن حریم خصوصی همسرتان، او را نسبت به خود بدبین و پرکینه کنید.
● می ترسید پررو شود؟
وقتی که خسته از کار برمی گردد، به پیشوازش نمی روید. فکر می کنید آدم ها به همین سادگی پررو می شوند و البته گمان می کنید که آنقدر جای پای عشق تان محکم است که دیگر نیازی به این تشریفات ندارید. به خودتان می گویید مگر من کارگر اختصاصی او هستم که غذای امشب را بار بگذارم و دلیلی ندارد که از خواب نیم روزی ام صرف نظر کنم و قبل از آمدنش چای درست کنم. تنها چیزی که به آن فکر می کنید، روشن کردن چنین تکلیف هایی است و گمان می کنید که او نه تنها باید کارهای مربوط به خودش را انجام دهد، بلکه باید جور شما را هم بکشد و فقط از این راه است که نمی گذارید «دور بردارد!»
● این نشانه ها را دارید؟
در یک زندگی متعادل، آدم ها پابه پای هم پیش می روند و اگر قدمی برمی دارند، آن را با لذت به زندگی مشترک شان تقدیم می کنند. در چنین زندگی ای افراد گمان نمی کنند که همیشه در معرض سوء استفاده هستند و با جان و دل به عشق شان و زندگی شان رسیدگی می کنند.
● حسابرس خوبی باشید
می دانید زندگی حساب و کتاب دارد و تمام بار آن را روی دوش خودتان نمی اندازید اما در عین حال، سهم او را هم از این زندگی نادیده نمی گیرید. می دانید که او هم مثل شما می تواند گاهی خسته، بی حوصله یا بیمار باشد. انتظاراتی از او دارید که خودتان هم از عهده برآورده کردنشان برمی آیید و هیچ وقت برای کوبیدن میختان باری بیشتر از توانش روی دوشش نمی گذارید.
● فکر می کنید کیف پول شماست؟
به ازدواج به عنوان ابزاری برای ارتقای سطح زندگی تان نگاه می کنید. گمان می کنید هرکه طاووس می خواهد باید جور هندوستان را هم بکشد و فکر می کنید حالا که لطف کرده اید و بله را گفته اید، نباید حسرت چیز دیگری به دلتان بماند. وقتی به شکست مالی می رسد، ناامید می شوید و در ذهن تان فکر می کنید که چرا با چنین انتخابی، خودتان را به دردسر انداخته اید. گمان می کنید هیچ مسئولیتی در قبال حساب و کتاب زندگی ندارید و اگر هم چند ریالی پول به دست تان برسد، به عنوان دارایی شخصی تان روی آن حساب می کنید. از نظر شما آنچه او دارد متعلق به شماست و آنچه شما دارید هم متعلق به خودتان است.
● این نشانه ها را دارید؟
اگر بخواهید در زندگی مشترک تان مدام حق و وظیفه تعریف کنید و تنها از طرف مقابل تان انتظار داشته باشید به جایی نمی رسید. اگر یکسری مسئولیت ها را تنها به او واگذار می کنید، باید این واقعیت را بپذیرید که برخی مسئولیت ها هم تنها برعهده شماست.
● جیب و مسئولیت های مشترک
محدوده خودتان را می دانید و او هم می داند که تا کجا باید از شما و خودش انتظار داشته باشد. بدون آنکه او را در عمل انجام شده قراردهید، قبل از ازدواج تعیین کرده اید که مسئولیت های مالی و سایر مسئولیت ها بر عهده کدام تان است، اما در عین این مرزبندی ها، هدف اصلی شما منافع مشترک تان است و همانطور که به فکر منافع او هستید، به فکر خودتان هستید.
● اجازه می دهید به جای شما فکر کند؟
فکر می کنید حالا که وارد یک وادی مشترک شده اید، باید خودتان را فراموش کنید و عنان زندگی را به دست کسی بسپارید که از شما قدرتمندتر یا باهوش تر است. گمان می کنید که او مرد خانه است و می تواند شما را مدیریت کند. او برایتان تصمیم می گیرد که کار کنید یا درس بخوانید. او تصمیم می گیرد که موهایتان را چه مدلی بزنید یا لباس چه رنگی بخرید. او بر تمام زندگی شما تسلط دارد و شما از بیشتر کردن قدرتش لذت می برید و آرامش می گیرید. از نظر شما اقتدار او باعث آرامش بیشترتان می شود و از اینکه مسئولیتی در قبال او و زندگی تان نداشته باشید، لذت می برید.
● این نشانه ها را دارید؟
شاید با هیجانی که در آغاز زندگی دارید، بتوانید این وضعیت را تحمل کنید اما به مرور دلتان برای خودتان و استقلال تان تنگ می شود. اگر می خواهید خوشبختی تان ادامه پیدا کند، خودتان و استقلال تان را فراموش نکنید و جایگاه تان را به عنوان یک فرد مستقل نادیده نگیرید.
● خودتان هستید؟
خودرای نیستید و نظر او را در همه ابعاد مورد توجه قرار می دهید اما عقاید تان هم برایتان با ارزش است و به خاطر دیگران اصولتان را کنار نمی گذارید. می دانید که باید استقلال مالی، عقیدتی و شخصیتی داشته باشید. شما این استقلال را با زور به دست نمی آورید بلکه در جریان زندگی آن را به یک اصل تبدیل می کنید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام.
من چی کار کنم که شوهرم اجازه بده از تلگرام استفاده کنم؟ دیگه خسته شدم از این زور گویی هرچی میگم ادم از هرچیزی میتونه استفاده مثبت کنه میگه به هیچ وجه تلگرام خوب نیست که نیست. حالا هم خودش هم همه اطرافیان کاملا منو میشناسن که اهل هیچی نیستم. احساس خوبی ندارم. دوستام بهم میگن تو چرا تو تلگرام نیستی نمیدونم چی جواب بدم شوهر من برای کارش دلیل منطقی نداره فقط بدون اینکه بدونه تلگرام دقیقا چیه میگه خوب نیست. فقط به جنبه بدش فکر میکنه. میگم اگه بده چرا همه شبکه های خبری و تلویزیون کانال تلگرام دارن؟ کلافه ام. احساس میکنم شوهرم مال عهد بوقه با این تفکراتش. خیلی وقتا برام جنبه کاری از تلگرام پیش میاد مثلا یه کار مهم پیش میاد فلانی میگه مثلا از راه دور تصویر فلان مدرکتو بفرست کارتو راه بندازم اما میگم تلگرام ندارم.اخه الان کسی هست تلگرام نداشته باشه.
دوست عزیز در هر صورت چیز زیادی رو از دست ندادید چون وجود چنین شبکه هایی برای ما ایرانی ها که حد و مرزی برای استفاده از این شبکه ها برای خودمون قایل نیستیم ، خالی از اشکال نیست …
بهتره فعلا سعی کنید رضایت ایشون رو جلب کنید و اگر قراره اجازه داده بشه با اصرار شما نباشه چون ایشون رو شکاک میکنه
و بطور غیر مستقیم از طرف کسی باشه که شوهر شما حرفش رو قبول داره … اگر صبور باشید این حساسیت از بین خواهد رفت
راه بعدی در معرض دید ایشون قرار دادن مقالات و یا مطالبی هست که در این زمینه با دید مثبت صحبت کرده ان
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام
من نزدیک به ۵ ساله که با خانمم دارم زندگی میکنم. من یک دختر خاله دارم که ۱۳ سال ازمن کوچکتره و زمانی که اصلا خانمم نبود منو به عنوان یک برادر قبول داشت و خیلی باهم جور بودیم حتی مدرسه که میرفت باهاش ریاضی کار میکردم منم چون خواهر نداشتم جای خواهر رو برام پر کرده بود .اوایل زندگی خانمم با دخترخالم خیلی جور بود و باهم دوست بودن و فقط بخاطر یه عکس که تو عروسی داییم با هم گرفته بودیم از این رو به اون رو شد و کلا به رابطه ما مشکوک شد تا جایی که حتی دخترخالم با من صحبت میکنه وقتی خونه خودمون میریم جنگ و دعوا شروع میشه. الان دخترخالم فهمیده موضوع رو و خیلی کم به من نزدیک میشه و منم اصلا خونه خالم نمیرم و فایده ای نداره و ههمچنان جنگ و دعوا ادامه داره. آخرین دعوا ما برمیگرده به یک هفته پیش عصبی شده و من زمانی که سرکار بودم خونه رو تترک ککرده و رفته خونه مامانش.
تو این چند روز حتی خودش پدر و مادرش یک زنگ هم بهم نزدن که چه اتفاقی افتاده که دخترم اینجاست. الان پیغام داده تا من نرم اونجا و از خودش پدر و مادرش عذرخواهی نکنم به خونه برنمیگرده میگه یا خونوادت یا من یکی رو باید انتخاب کنی
تورو خدا راهنماییم کنید من گیج شدم مقصر منم یا اون من منتظرم تا یکی از خانوادش بیان بامن صحبت کنن ولی اونا منو مقصر میدونن چیکار کنم؟؟؟
مسلما نمیتونید خانواده خودتون رو حذف کنید به همین خاطر باید در این مورد از وساطت بزرگان فامیل برای وساطت استفاده کنید
تا بدونید نظر خانواده ایشون چی هست … فعلا این قدم اول شماست …پس صحبت کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام خانم ۱۹ساله ای هستم
من وهمسرم نزدیک دوماه میشه که عقد کردیم من از علاقه اون نسبت به خودم اگاهم چون قبل از ازدواج به خاطر من گریه کرده بود ولی من دوست دارم که احسساتشو ابراز کنه ولی اون خیلی به ندرت پیش میاد که بهم بگه دوست دارم وتو پیام هم اگرچه من از کلمه اقایی وعزیزم استفاده میکنم اما اون به کار نمیبره واین رو هم بگم که همسرم خجالتی هم هستن من خیلی دوست دارم همسرم احسساستشو بیان کنه لطفا بگید چیکار کنم که این کلمات واحساسات رو بیان کنه
نشانه های عاشقی مردان متفاوت است و برای همه انها به یک صورت صدق نمیکند اما شایدبا دیدن علائم زیر امیدوار شوید که مرد مورد نظرتان عاشق شده است
چگونه از احساسات واقعی یک مرد سر دربیاوریم؟
مرها معمولا در ابراز احساسات ضعیف هستند. منظورم این نیست که نمیتوانند درباره احساساتشان صحبت کنند – منظورم آن است که این ما زنان هستیم که بیشتر اوقات نمیتوانیم به آنها فکر نکنیم. احساسات، بویژه نوع عاشقانه آن، برای ما مثل موسیقی است که در آسانسور پخش میشود. صدای آن را به آرامی در پشت سرمان میشنویم، اما بیشتر اوقات، آن را گوش نمیدهیم.
به همین دلیل، من هم از آن دسته زنانی هستم که تلاش میکنند تا سر از احساسات واقعی یک مرد دربیاورند و این در حالی است که او حتی تصورش را هم نمیکند. مطمئنا، او نیز امروز صبح سرشار از عواطف و احساسات بوده است، اما سرش آنقدر به پاسخگویی به تلفنها و کارهایش گرم شده است که فرصتی برای توجه به این موضوع پیدا نمیکند.
ولی خانمها، نگران نباشید؛ هنوز جای امیدواری هست. چرا که حتی اگر مرد شما این فرصت را ندارد که فورا عشقش را به شما ابراز کند، و بگوید که تا چه حد شیفته شما میباشد، نشانگر عشقی است که نسبت به شما دارد. به این نشانهها توجه کنید:
فرستادن پیامکهای بامزه
فرستادن پیشپا افتادهترین و مسخرهترین پیامکها از جانب او نشان میدهد که مست عشق است. به عنوان مثال، وقتی به شما پیام میدهد که «دارم خرمالو میخورم» در حالی که شما از خرمالو متنفرید، یا «همین الان گربه ای را دیدم که شکل تو بود»، در واقع منظورش این است که «یادم هست که تو خرمالو دوست نداری،» و «برایم هم اصلا مهم نیست که گربۀ تو از مردها بدش میآید.» همچنین دارد میگوید، «ای کاش همین الان تو، و آن گربه زشتت، اینجا پیش من بودید.»
دایماً به شما زنگ میزند
مردها تنها به سه دلیل گوشی تلفن را برمیدارند: (۱) برای انجام کاری، (۲) در مواقع اورژانسی، یا (۳) شنیدن صدای کسی. و اگر شما همکار او یا تلفنچی اورژانس نیستید، پس فقط میخواهد صدای شما را بشنود. و این یکی دیگر از نشانههای واقعی عاشق شدن است.
دیگر پیامک نمیفرستد
دخترها زمانی پیامک ارسال میکنند که جوابی دریافت کنند، درست است؟ پس اگر دختر مورد علاقه شما دیگر برایتان پیامکی نمیفرستد، مفهومش آن است که شما پاسخ پیامکهای او را ندادهاید و یا اعتراض کردهاید. مثلا پسری که نامزدش آخر شب برایش پیامکهای بامزه میفرستاد یکبار از خستگی چنین پیامکی را در جواب فرستاده بود: «تا چشمانم گرم خواب میشود، صدای پیامکهای تو میآید. بس کن دیگر، فردا صبح باید بروم سرکار.» حواستان باشد. اگر خواستید چنین پیامکی برای نامزدتان بفرستید بهتر فاتحه رابطهتان را بخوانید.
به نظرت چی خوبه؟
«به نظرت روی کارت تولد مادرم چی بنویسم؟» « به نظرت کفشام به این شلوار میاد؟» «به نظرت کدام رنگ ژاکت خوبه برای پدرم بخرم؟» پسرها چنین سوالاتی را تنها زمانی میپرسند که هورمونهای عشقشان لبریز شده باشد.
از دوستانش میشنوید که لحظات سختی را میگذراند
هیچکس بهتر از شما نمیداند که نامزدتان از همه دوستانش بهتر است. پس توجه کنید: مثلا اگر شنیدید که میگویند جدیدا چقدر رفتارش بد شده، یا چیزی در این راستا که بر علیه او گفته میشود، در واقع دوستانش دارند از تغییرات رفتاری صحبت میکنند که شما متوجه آن نیستید. بنابراین از دوستان بیمخ نامزدتان متشکر باشید چرا که حالا دیگر خوب میدانید که دست عشقتان را بدجوری توی پوست گردو گذاشتهاید.
سلام من پسرم نمیدونم چرا با هر کس که دوست میشم بعد از مدتی با هام سرد میشه یا کلا دیگه با هام حرف نمیزنه خیلی تنهام البته تنهایی رو دوست دارم ولی فقط دلیلشو میخوام بدونم که چرا
بسیاری از مشکلاتی که در دوستی ها رخ می دهند برای این است که می خواهیم همیشه غرور خود را حفظ کنیم و حق به جانب باشیم. سعی نکنید همیشه حرف آخر را شما بزنید. رابطه سالم در نتیجه برنده شدن در یک بحث بیهوده ایجاد نمی شود. سعی کنید عقب نشینی کنید: بسیاری از بحث ها و مشاجره ها واقعا بی ارزش و بی اهمیت هستند.
اگر برای رابطه دوستی خود ارزش و احترام قائل هستید نباید هرگز در مورد شکست ها یا مشکلات دوست خود پیش دیگران غیبت کنید. ممکن است این حرف ها به گوش او برسند. با این کار فقط رابطه دوستی خود را ضعیف می کنیم و شاید منجر به از بین رفتن آن بشویم. از غیبت کردن در مورد همه پرهیز کنید. به طور ناخودآگاه، مردم به فردی که در مورد دیگران صحبت می کند و نظر می دهد نمی توانند اعتماد کنند. اما برعکس، افرادی که هیچ گاه در مورد دیگران نظر منفی ندارند و پشت سر کسی حرف نمی زنند بیشتر مورد اعتماد و علاقه دوستان هستند.
بخشش، فقط یک کلیشه نیست، بلکه فاکتوری قدرتمند و مهم برای سالم نگه داشتن روابط است. بخشش واقعی زمانی پیش می آید که ما دوست داشته باشیم اتفاقات پیش آمده را فراموش کنیم. اگر یک روز طرف را ببخشیم و چند وقت بعد دوباره رفتار اشتباه او را یادآوری کنیم، این بخشش واقعی نیست. به این فکر کنید وقتی کار اشتباهی انجام می دهید تا چه اندازه دوست دارید دیگران شما را ببخشند و آن را فراموش کنند.
اگر فکر می کنید دوست شما ایده نادرست و فکر اشتباهی دارد، لازم نیست با او مخالفت و بحث کنید. فقط ساکت باشید و اجازه دهید آنها کارهای خود را همان گونه که می خواهند پیش ببرند. درست نیست همیشه برای رفتارهای آنها احساس مسوولیت کنید. شما فقط می توانید از دوستان خود حمایت کنید اما نمی توانید به جای آنها زندگی و تصمیم گیری کنید.
کارهایی که موجب دوام دوستی می شوند
اگر به دوستی اینگونه نگاه کنید که چه سودی از آن عایدتان می شود، در اشتباه محض قرار دارید. اینگونه روابط همیشه با دودلی همراه و موقتی هستند. اگر از ایجاد یک رابطه به دنبال سود و منفعت خود باشید خیلی زود متوجه می شوید طرف مقابل نیز همین گونه می شود. این نوع روابط باعث ایجاد حس حسادت و عدم امنیت می شود. زمانی که احساس کنید طرف مقابل چیزی برای عرضه ندارد، این رابطه به راحتی از بین می رود. دوستی واقعی بر احترام و ارزش دوطرفه استوار است و به منافع شخصی افراد کاری ندارد.
یکی از اساسی ترین راز های داشتن رابطه سالم، ایجاد همدلی است. به این معنا که همیشه مراقب تاثیر رفتار و گفتار خود بر دیگران هستید. اگر وقعا یکدل و همزبان باشید هیچ گاه مرتکب کاری نمی شوید که دوستتان از شما برنجد. وقتی همدلی و وحدت بین دو طرف وجود داشته باشد، هیچ گاه حسادت یا ناامنی پیش نمی آید. به طور مثال، اگر واقعا دوست خود را رفیق خود بدانید از موفقیت ها او خوشحال می شوید و هرگز دچار حسادت نمی شوید. با دیگران همیشه به گونه ای رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. این شعار یک رابطه سالم است.
هیچ گاه خیلی جدی نباشید. سعی کنید همیشه بخندید و خود را برتر از دیگران فرض نکنید. شوخ و همردیف بقیه بودن احساس خوبی به دو طرف می بخشد. عزت نفس داشتن و شوخ طبعی بهترین درمان برای شرایط ناگوار و ناراحت کننده در دوستی است.
داشتن یک رابطه سالم به این معنا نیست که بیشتر زمان خود را در اتاق مشاره و روانشناسی سپری کنیم. بلکه به این معناست که به دیگران کمی اهمیت دهیم و تاریخ تولد یا ازدواج آنها را به خاطر داشته باشیم. اما اینکه ساعت ها به تحلیل و آنالیز دوستی ها و رفتارهای دیگران بپردازیم، درست نیست. این باعث می شود همه چیز خیلی منطقی پیش برود، بهترین کار فراموش کردن تجربه های تلخ و رفتارهای ناشایست است. اینکه بیشتر زمان خود را به بحث و تفکرات منفی بگذرانید، سعی کنید شاد باشید.
دوستی سالم باید بر بی طرفی استوار باشد. مردم اصولا بی طرفی را با بی اعتنایی اشتباه می گیرند. اغلب مواقع، وقتی رابطه صمیمی با کسی داریم، دوست داریم تا آنها به روش هایی که ما می خواهیم رفتار کنند. اگر این کار را انجام ندهند احساس بدی به ما دست می دهد و سعی در عوض کردن آنها داریم. رابطه سالم مبتنی بر بی طرفی به این مفهوم است که پیشنهادهای خوبی برای طرف مقابل داشته باشیم اما اگر به آن ترتیب عمل نکرد، از او ناراحت نشویم.