سلام من یک نوجوان بین 17 و 18 سال هستم و در حال درس خواندن برا کنکور هستم متاسفانه تقریبا از یک سال پیش هر دختری رو میبینم اولی چیزی که به ذهنم میرسه ازدواج با اون خانم هست و بسیار هم از این حس نا خواسته ام انزجار دارم ولی چه فایده سراغم میاد سعی در ترکش کردم و تا حدی هم موفق شدم ولی هر از گاهی دوباره همین فکر های مسخره سراغم میاد ولی مشکل دیگه ای که تازگی سراغم آمده دختر خاله ام که در تهران زندگی میکنن هستش (من در کلان شهر دیگه ای غیر تهران زندگی میکنم که 800 کیلومتر با تهران فاصله داره) که حس میکنم چجوری بگم عاشقش شدم بدون اینکه خودم بخوام اصلا هم آدم دختر باز و … نیستم و اصلا بعد از 15 سالگی به طور محدود با نا محرم حرف زدم و اهل نماز و روزه و مسجد هستم همینطور دانش آموز درس خوان و ممتاز در دبیرستان تیزهوشان و از وقتی این قضیه فکر هام شروع شده در حال افت تحصیلی هستم سر کتاب فکرم مشغول است صفحه رو میخونم ولی انگار اصلا نخوندم نمراتم پایین اومده مدرسه هم (در تابستان) در هر هفته حداقل 1 جلسه غیبت دارم کلا زندگیم ریخته به هم
از یک طلبه (هم بازی دوران کودکی و دوستم 4 از من بزرگ تر) پرسیدم گفت : “به خاطر تغیرات هورمونی دوران بلوغه و اینکه بدنت و طبیعتت میخواد ازدواج کنی ولی شرایط و محیط این اجازه رو نمیده برای همین این مشغولیت های ذهنی رو داری بعد از یک مدت حل میشه ولی به یک فرد که تخصص بیشتری داره مراجعه کن” برای همین به سایتتون مراجعه کردم نگرانم این فکر ها باعث حالت بیمار گونه در آینده بشه و حل نشه چون الانم حس میکنم یک آدم مریض جنسی دارم میشم بخاطر فکر های مسخرم لطفا راهنمایی کنید