10
مشکلات خانوادگی
با سلام
من حدود 4 سال ازدواج کردم با همسر خودم مشکلی ندارم. ولی از ابتدای ازدواجمون متوجه نگاه نادرست جاری ام به همسر خودم شدم . خیلی سعی کردم که حساس نشوم و یا نادیده بگیرم ولی این خانم توجه بیش از حد به همسر من دارد کارهایی که انجام میدهد شامل؟ در هر تماس تلفنی همش از همسر من می پرسد و یا در پایان مکالمه می گوید به آقای فلانی سلام برسونید با تاکید بیان می کند. در مهمانی که می دهد به من می گوید این غذا را برای اقا فلانی درست کردم دوست دارد. و یا در سفر همسرم می گوید به او بگویید مواظب خودش باشد و غیره…… من در این مورد با همسرم هنوز صحبت نکردم لطفا راهنمایی ام کنید.
ممنون
با سلام. بهاری گرامی
توصیه میکنم با همسرتان در این مورد در جوی آرام و به دور از چالش صحبت نمایید. مسلما نوع رفتار همسرتان با جاری تان تعیین کننده رفتار جاری شما می باشد. توصیه من این است که ابتدا از اصل موضوع توسط همسرتان اطلاع یابید و در صورت نادرست بودن این رفتارها به وی آگاهی دهید.
موفق باشید
شاید این رفتار و دید تنها یکطرفه باشد در اینصورت زیاد جای نگرانی نیست.
با دوستمون موافقم به طوری که همسرتون حساس نشه باهاش صحبت کنید و نظرشو در مورد جاریتون بپرسید.
موفق باشید
از انجایی که بنده هم همین مشکلو دارم تصمیم گرفتم در این قسمت مطرح کنم امیدوارم راهنمایی کنید.
شوهرم دوستی دارد که خانمش بیش از اندازه به شوهرم توجه و محبت میکند
و حتی بعضی وقتا شاهد این بودم که ایما و اشاره زیادی به شوهرم دارد
و همیشه در صحبتاش به من میگه امروز خوراک خوب درست کن تا شوهرت همونطوری بمونه و لاغر تر نشه که لاغری بهش نمیاد یا به شوهرم میگه چقد این لباس بهت میاد
یا اینکه میگه شوهرت خیلی آقاست ولی شوهر من مث بچه سوسولاست
و جلو شوهرم از گفتن حتی زشت ترین مساله ابایی ندارد و هرچی به ذهنش اومد میگه
خیلی خیلی زیاد سعی کردم رابطمونو کم کنم و میشه گفت فقط رفت و امدامونم محدود کردم اما تا جایی که همدیگرو دیدیم بازم همین رفتارا ادامه داره
اما مشکل اینجاست که ما بخاطر شغل شوهرم با همون دوستش در شهر دیگری زندگی میکنیم که بخاطر همین محال است با همین دوست رابطمونو بکلی قطع کنیم از شما خوا
هش دارم راهنمایی ام کنید
البته ناگفته نماند بخاطر همین موضوع مشکل زیادی بین من و شوهرم بوجود اومده واینکه
شوهرم تا قبل از اینکه اونو ندیده زندگی خوبی داریم به محض دیدن اون خانم
جر و بحث های ما شروع میشه
یک واقعیت هست که باید بدونید و اونم اینه که تا شوهر شما نخواد که وارد چنین روابطی بشه تلاش شما به جایی نخواهد رسید … باید به ور غیرمستقیم کنترل داشته باشید … گاهی طرف بدون منظور صحبتی رو میکنه ولی به هرحال باید مواظب زندگیتون باشید … اگر بطور مستقیم وارد عمل بشید ایشون رو حساس کرده و تاثیر منفی رو دریافت خواهید کرد
بهش محبت کنید ولی نه اینکه مصنوعی باشه بلکه یک مدیریت یکپارچه باید داشته باشید که خیالتون راحت باشه
سلام مجدد
جناب مشاور سوال اینجاس که چگونه این مشکلو ما حل کنیم؟
آیا با تحت فشار قرار دادن همسر که با دوست چندین و چن ساله ارتباط نداشته باشد
جواب میدهد یا اینکه اثر سوء دارد
بهترین راه حل شاید دوری باشه ولی خودتون میدونید که این رابطه مثل رابطه های دیگه قابل قطع کردن نیست پس باید پذیرفتش و مدیریتش کرد … و بطور غیرمستقیم در صحبت هایی که با این خانم دارید خطوط قرمز و محدوده خودتون رو مشخص کنید …ولی بیشتر از این هرکاری میتونه ایجاد حساسیت کنه و شاید شما محکوم به بدبینی و شکاک بودن هم بشید … پس ارام باشید و اوضاع رو کنترل و مدیریت کنید
سلام خسته نباشید،منونامزدم عاشق هم بودیم وباکلی مشکلاتی که پیش روداشتیم بعدسه سال نامزدشدیم والان دوسال هم از نامزدیمون گذشته که استرالیاهستش وبرای دیدن من هرسال به ایران میادامسال اومدایران فهمیدم بازن برادرم تلفنی دوست شده وبهم اس های عاشقانه میدن البته اس ها از طرف زنبرادرم بودوهیچ پیامی ازنامزدم ندیدم،ماهمدیگروخیلی دوستداشتیم امابعداین اتفاق بینمون خیلی فاصله افتاد،تااین چندماه که رفتارهای نامزدم خیلی سرد شددر حدی که به خواهرم تماس گرفته گفته منوپروین بدرد هم نمیخوریم،من واسه رسیدن به این زندگی خیلی سختی دیدم بخوام تعریف کنم رمان میشه،راهنماییم کنید چکارکنم؟من زندگیمونامزدمودوست دارم،اخه چرارفتارش بامن تقییرکرده،من که کاری نکردم یعنی گناه من اینه که متوجه اششتباهش شدم؟حتی واسه این اشتباهش بخشیدمش اخه ازته دل دوسش دارم کارم شده شب وروز اشک ریختن ودعاکردن،دستم به هیجابندنیست پدرندارم پشتوانم باشه،یه مادرپیر که پشت در برادرم هستیم،راهنماییم کنیدچکارکنم نامزدم مثل قدیم عاشقم باشه؟
فاصله شما زیاده و همین فاصله سردی به همراه داره … بهترین راه حل صحبت کردن بی پرده با نامزدتون هست … بعد میتونید از فردی معتمد برای وساطت استفاده کنید …ولی خواهشا” پیشگویی نکنید … چون ممکنه در زندگی اتفاقاتی بیفته که انسان در به وجود اومدنتش نقشی نداشته باشه …
پس صحبت کنید در زمانی مناسب و موقعیتی خوب که حرفاتون بتونه نتیجه دلخواه و اثربخشی لازم رو داشته باشه
سلام دوستان خوبین من مرضیه هستم که مشکلم خبلی شدیده من وشوهرم الان ۲۳ساله که ازدواج کردیم دوفرزند دختروپسرداریم اوایل زندگیمون خیلیدخوب وشیرین بود باوجود مشکلات مالی خیلی زیاد راحت زندگی میکردیم اما الان ۵ساله که شدیدا درگیریم فکرطللق نمیکنم چون زندگی خودم رو دوست دارم اما اینومرد دنیارو به کام منو بچههام بسیارتلخ کرده هرروز دعوا ودرگیری توخونه ما مشکلات روحی وروانی گرفتیم وتقریبا کسی از مشکلاتمون باخبر نیست بجز یکی دوتا از خواهرهامون والان کهومینویسم ساعت۴صبح روز دوشنبه که ازروز قبل ازصبح زود ما دعوای شدید داشتیم وشوهرم بخاطر مشکلات مالی ماروتومنگنه میذارهومرتب دعوا داره وحساب رسی میخواد وقتی کاملا بهش پس میدم بهانه های دیگه ای میاره بغیر از موقعی که تمکین میخواد من هیچ لطف ومحبتی ازایشون نمیبینم البته ناگفته نماندکه گاهی موادهم مصرف میکنه)( تریاک)وخلاصه اینکه نمیدونم چیکاربکنم تمام تلاشم رو میکنم تا این خونه پرازادامش باشه اما نمیشه .ایشون یک فرد کاملا بی مسئولیتی نسبت به همه امورزندگی هست وهیچ کاری انجام نمیده تو مغازه فروشنده داره واصلا عین خیالش نیست که باید سرکارش بایسته وهمش غرغر ومنت ودعوا تا ی حرفیربهش میزنم چه تو خوشی وناخوشی بشدت دعواودرگیری .نن توعمل انجلم شده قرارمیده وبعد بهانه میکنه وادامه خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید کمکم کنید تا الاقل این دوتا بچه داغون نشن وارامش داشته باشن
دوست عزیز تغییر فردی که تمایلی به تغییر نداره بسیار سخت و بهتره بگیم غیر ممکنه … تنها کاری که میتونید انجام بدید اینه که روی حساسیت های ایشون حرکت نکنید و وقتی عصبانی میشه ارام باشید و به قولی جلوی چشمش نباشید چون مردان در عصبانیت کلامی هستند و از این طریق خودشون رو تخلیه میکنن … در گفتگو از ایشون بخوایت براتون دقیقا” بگه چه انتظاری از شما و زندگی داره تا شما هم تکلیف خودتون رو بهتر بدونید …
اگر برخوردها بیشتر شد میتونید از افراد معتمد در خانواده و در واقع ریش سفیدان کمک بگیرید شاید مشکل ایشون رو بتونن حل و فصل کنن … چون اقایون در مشکلات مالی و اقتصادی شدیدا” بدخلق و بدرفتار میشن