دوست عزیز انتظار دارید با این کلی گویی چه جوابی داده بشه … خب اگر در دوران عقد هستید و ایشون نمیتونه رفتاری رو که ازش انتظار دارید ابراز کنه اول با خودش و بعد با خانواده و مشاوره خانواده در این مورد تصمیم گیری کنید و یا در نوع رفتارتون با ایشون تغییری متناسب رو انجام بدهید
فاطی
9 سال پیش
سلام شوهرم انگارمنوتوزندگیش نمیبینه انگاروجودندارم ۳سال که ازواج کردیم بچه ۱ماه هم داریم.فقط حرف خانواده اش وبقیه راقبول داره.لطفاراهنمایم کنید.همیشه باهم دعوا میکنیم.
از اونجایی که عموما مردان بیشترین سنگینی و مسئولیت زندگی رو بر عهده دارن گاهی در برخورد با مشکلات و یا دل مشغولی های روزمره و برای پیدا کردن راه حل به زبون خودمونی توی لاک خودشون میرن که گاهی برای ما خانوم ها سو تفاهم رو به دنبال داره. از اونجایی که زنان ذاتا ارتباط گرا هستن و مردان در مواجهه با مواردی که بالا گفتیم از ابراز احساساتشون کاسته میشه و حتی به طور غیر ارادی توجهشون به محیط اطراف و شاید همسرشون کم میشه رنجش هایی به وجود میاد که باعث متشنج شدن زندگیشون میشه…
به علت همون ارتباط گرایی ذاتی که بالا گفتم وقتی خانومی با ارتباطات کلامی نصف و نیمه همسرش مواجه میشه و یا عدم توجهش رو میبینه چون زن به نیازش نمیرسه شوهرش رو متهم به خاموشی و گوشه گیری ارادی میکنه و براش این سو تفاهم پیش میاد که گوشه گیری مرد به دلیل بی مهری و بی عشقی هست و به عبارتی فکر میکنه که همسرش دیگه دوسش نداره وگرنه باید بیش از این بهش نزدیک شده و توجه میکرد…
وقتی خانومی دچار استرس و یا درگیر مشکلاتی میشه بیشتر از اونکه توجهش رو بیشتر معطوف به خودش کنه سعی میکنه بیشتر به اطرافیان توجه کنه و همه سعیش بر این میشه که نیازهای اطرافیانش رو برطرف کنه، این در حالی هست که مرد ها بعلت یک بعدی نگری ذاتیشون برعکس زنان نمیتونن همه جانبه نگر باشن…
پرستو
8 سال پیش
سلام من ده سال که ازدواج کردم و دوازده سال است که با همسرم کار میکنم ولی همسرم معمولا کارهاشو به موقع انجام نمیده و بعضی وقتها اینقدر دیر میشه که استرس و نگرانی شدیدی به من و خودش تحمیل میکنه و الان چند سال است که وقتی ازش میپرسم که مثلا فلان کار انجام دادی خیلی راحت دروغ میگه و وقتی هم که دروغش مشخص شد با وقاحت تمام میگه دروغ گفتم و مقصر هم خودت هستی که میگی باید کار انجام بشه البته این دروغگویی در خانوادش خیلی زیاد دیده میشه مادرش که ادعای مکه رفتن و دین و ایمان داره و همیشه از منو اعتقاداتم ایراد میگیره خیلی دروغ میگه ولی من واقعا دارم اذیت میشم از این رفتارش از این زندگی پر استرس و نا مطمئن میترسم هر چی پیش میریم دروغ های بدتری رو بشه کمکم کنید
در زندگی زناشویی اعتماد جوهره ی زندگی است و اگر دروغ باعث شود که این اعتماد از طرفین سلب شود در آن صورت زندگی با همسر دروغگو اصلا خوشایند نیست. ممکن است شما بارهای اول که دروغ میگوید چندان عکسالعمل خاصی نشان ندهید اما بعد از مدتی، کمکم نسبت به او بیاعتماد میشوید یا گاهی با او به تندی و با عصبانیت برخورد کنید. بسیاری از زنان نمیتوانند متوجه شوند چرا همسرشان به آنها دروغ میگوید درحالیکه آنها با او با صداقت و درستی تمام رفتار میکنند و تمام زندگیشان را وقف او کردهاند.
آنها انتظار دارند که همسرشان فرد قابل اعتماد زندگیشان باشد. چند راه مختلف برای برخورد و رفتار کردن با همسری که راست نمیگوید وجود دارد . اگر میخواهید او را اصلاح کنید قبل از اینکه زندگیتان را تلخ کنید این چند مورد را درنظر بگیرید.
خانمهای زیادی هستند که وقتی همسرشان مدام به آنها دروغ میگوید احساس میکنند که دیگر در ذهنشان احترامی برای او قائل نیستند، اگر شما هم جزو همین افراد هستید میتوانید قبل از اینکه تمام احترام خود را نسبت به او از دست بدهید با خود فکر کنید.
به راستی چرا بعضی افراد دروغ میگویند؟
تا بتوانید با واقعبینی بیشتری او را درک کنید. دروغ گفتن معمولا از سنین کم در کودکی آغاز میشود، حتی یک کودک ۲ ساله نیز میتواند به راحتی دروغ بگوید اما زمانی که کودک به اهمیت حرفها و لغات پی میبرد و میفهمد که بعضی از حرفها میتوانند چه تاثیر خارقالعادهای داشته باشند بهطور آگاهانه شروع به دروغ گفتن میکنند.
دروغ گفتن همیشه به این معنا نیست که فرد میخواهد به کس دیگری آسیب برساند اما ممکن است گاهی این نتیجه نامطلوب پیش بیاید. بعضی از افراد دروغ میگویند چون میخواهند خودشان را ثابت کنند درواقع دروغ گفتن برای آنها نوعی رفتار دفاعی است، کودک طی مراحل رشد، متوجه میشود که دروغ میتواند او را از بسیاری از عصبانیتهاو تنبیههای پدرو مادر یا اطرافیان حفظ کند. همچنین اگر بخواهیم مثبت نگاه کنیم؛
با دروغ میتوان دوستان را حفظ کرد یا حتی عزیزی را با هدیه غیرقابل پیشبینی غافلگیر کرد. مثلا؛ ممکن است خیلی از ما درباره لباس دوستمان به دروغ بگوییم که زیباست درحالیکه عقیده داریم آن لباس واقعا زشت است. همچنین خیلی ازما در مصاحبههای شغلی نیز برای بالا بردن شانس استخداممان دروغ میگوییم.
ما به فرزندانمان هم دروغ میگوییم به آنها قول میدهیم که اگر شامشان را بخورند یک بستنی جایزه میگیرند اما سپس کاری میکنید که کودکمان بستنی را فراموش کند چون برای به مغازه رفتن خیلی خسته هستیم.
شاید ۲ طرف مقصر هستند
وابسته به ماست که مشخص کنیم در زندگیمان دروغ گفتن تا چه حد مجاز است و تا کجا نیست. مثلا یکی از حالتها و اتفاقهایی که شاید در زندگی خیلی از زن و شوهرها پیش بیاید این است که مثلا شوهر میگوید تا یک ساعت دیگر خانه است ولی این یک ساعت کجا و خانه رسیدن او کجا!
در این مواقع اگرچه همسر شما خودش متوجه میشود که زمان خانه آمدن خود را خیلی درست نگفته اما از طرف دیگر او دوست دارد در همان زمانی که به شما گفتهاست به خانه برسد اما تلاش او برای عمل کردن به حرفش چندان کافی نیست و در نتیجه حرف و عمل او ۲ تا میشود.
در این حالت شما میتوانید به این موضوع از ۲ زاویه نگاه کنید و از یک نظر میتوانید فکر کنید که همسر شما توانایی چندانی در برنامهریزی ندارد و نمیتواند کارهای خود را به درستی تنظیم کند و از نظر دیگر میتوانید این طور به موضوع نگاه کنید که همسرتان فردی دروغگو است که بیش از حد سرش به کار گرم است. شما کدام را بیشتر میپسندید ؟ بهنظرتان کدام برخورد مناسبتر است؟ این امر بسیار مهم است که بدانید در بهوجود آمدن رفتاری چون دروغ در یک زندگی زناشویی ممکن است ۲ طرف مقصر باشند.
بعضیدروغ ها را میشود زیر سبیلی رد کرد
اگر همسر شما تا به حال بیش از چندبار به شما گفته باشد برای ورزش به باشگاه میرود ولی در واقع به جای رفتن به باشگاه به خانه یکی از دوستانش برود، این امر ممکن است شما را کمی ناراحت کند اما احتمالا مشکل خیلی بزرگی در زندگی ایجاد نمیکند.
زن و شوهرها باید قبول کنند گاهی دروغ گفتن یک نفر و انعطاف پذیری طرف دیگر درباره آن دروغ میتواند تنش کمتری در زندگی آنها ایجاد کند و در نتیجه خانه آنها آرامش بیشتری داشته باشد. البته گاهی نیز این دروغها میتواند آنقدر بزرگ باشد که یکی از طرفین طاقت تحمل آنها را از دست بدهد.
در بعضی موارد دروغ گفتن میتواند تبدیل به یک مشکل کاملا پیچیده شود و طرفین را کاملا درگیرخود کند، بعضی از افراد وقتی دروغ میشنوند احساس میکنند دیگر نمیتوانند با آن دروغ کنار بیایند و اعتماد آنها کاملا از بین میرود. اگر شما نیز جزو چنین افرادی هستید باید بهدنبال یک راهحل برای دروغگویی باشید. اینگونه راهحلها به شما یاد میدهند که بهترین رفتار و ابراز احساسات در این موارد باید چگونه باشد.
پیشبینی کنید، بعد شروع کنید
قبل از این که بخواهید درباره دروغگویی همسرتان با او حرف بزنید بسیار مهم است که حسابی فکر کنید و پاسخهای او را پیشبینی کنید. اگر به جوابهای احتمالی او فکر نکنید بهطور حتم نمیتوانید به درستی با او صحبت کنید و گفتوگوی ثمربخشی نخواهید داشت.
اول از همه سعی کنید، واکنش و تمام جوابهای احتمالی او را با توجه به شرایط حدس بزنید، در این حالت وقتی با او شروع به صحبت میکنید و مثلا او در جواب شما میگوید الف، شما میدانید که در مقابل این جواب باید چه عکسالعملی داشتهباشید یا وقتی جواب او ب یا ج یا… است شما میدانید چه رفتاری باید نشان دهید و بهترین تصمیم چیست. خودتان را آماده کنید که حقیقتی را به شما بگوید که شما دوست ندارید بشنوید. او ممکن است چیزهایی به شما بگوید که برایتان سخت است.
خودتان را آمادهسازید که حتی بتوانید تصمیمهای سخت نیز بگیرید. این را درنظر داشتهباشید که یک همسر دروغگو میتواند چیزی به شما بگوید که غافلگیر شوید مثل اینکه او شغل دومی دارد که شما نمیدانید یا به خاطر انجام کاری از شما شرم دارد یا. . . در انتهای صحبت نیز باید کاملا تمام حدها را برای هم مشخص کنید و به او بگویید که در چه جاهایی اصلا مجاز نیست که دروغ بگوید.
اگر بعضی از دلیلهای همسرتان شما را قانع کرد، بهطور روشن و واضح به او بگویید کهحرفهای او را قبول دارید. بهتر است چند بار به او فرصت دهید که خود را اصلاح کند.
آیا شما همسرتان را دروغگو میکنید؟
نمیتوان گفت که یک شوهر دروغگو نسبت به احساسات همسرش بیاعتناست. در حقیقت ممکن است او به دلیل بعضی از رفتارهای همسرش تبدیل به یک فرد دروغگو شده. ممکن است برای یک مرد چندبار پیش بیاید که به خاطر گفتن یک جمله و کلمه یا به خاطر گفتن جایی که رفته یا به خاطر ملاقاتی که داشته مورد مواخذه قرار گرفته وکار به دعوا کشیده است.
گاهی ممکن است وقتی مردی بعداز بیرون رفتن ـ با چند تا از دوستانش برای یک یا ۲ ساعت ـ به خانه برگشته از طرف همسرش بسیارسرزنش شده است و زن گفته که چقدر از دوستان او بدش میآید. ابراز عقیدهای صادقانه و ساده درباره خانواده زن یا یکی از ایرادهای او میتواند باعث دعوا و گریه و گفتن کلمات تلخ شود و چند ساعت وقت ۲ طرف را بگیرد و. . . .
در همین حالتهاست که دروغ گفتن برای مردان تبدیل میشود به راهی برای حفظ شخصیت، ایجاد آرامش و دوستی در خانواده. مرد میتواند اینگونه با خود فکر کند که من ترجیح میدهم، درباره کارهایم دروغ بگویم تا آنکه بخواهم کاری را که دوست دارم کنار بگذارم در همین حالتهاست که زن میتواند شوهرش را تبدیل به فردی دروغگو کند.
بنابراین بهترین راهحل برای اینکه شوهرتان دیگر دروغ نگوید این است که شرایطی را در خانه فراهم کنید که دیگر او مجبور به دروغ گفتن نشود. اگر زن و شوهر بتوانند کمی یکدیگر را آزاد بگذارند و هر کدام به دیگری اجازه دهد که آنطور زندگی کند که دوست دارد، به مرور تبدیل به ۲ دوست میشوند و دیگر لزومی ندارد به هم دروغ بگویند. بهطور کلی باید گفت، هر فردی احتیاج دارد تا فضایی برای نفس کشیدن داشتهباشد و وقتی این فضا فراهم شود، دروغ گفتن متوقف میشود.
وقتی زنی به شوهرش اعتماد کامل دارد و مطمئن است که شوهر به او دروغ نمیگوید، مسلما رفتار دیگری خواهد داشت و در مقابل مردی هم که احساس کند همسرش به او اطمینان و اعتماد دارد از هر کاری که آرامش زندگی را به هم بزند، پرهیز میکند.
اگر میخواهید رفتارتان را تغییر دهید باید بدانید، تغییر رفتار زمانبر و سخت است و تاثیربخشی این تغییر رفتارها نیز مدتی طول میکشد، شما نمیتوانید در یک شب شوهر دروغگویتان را تغییر دهید.
بدبخت
6 سال پیش
سلام شوهر من خیلی بهم دروغ میگه از روز اول ازدواجمون تا الان که یکساله از ازدواجمون میگذره همش دروغ گفته سر هرچیز کوچیک و بی ارزشی قسم میخورد و دروغگوی میکنه دیگه حوصله دروغاشو ندارم همش قول های دروغی میده متأسفانه کل خانواده اش هم اینطورند مادرو پدرش ازهمه دروغگوتر اند حتا مواقعی بوده که من از همه چیز باخبر بودم باز باوجود اینکه میدانستن با خبرم بهم دروغ گفتند ازطرفی هم خیلی خیلی بد دهنه شوهرم از سر کار که بیاد درو که باز میکنه انگار چاله میدانه یه حرف بد ازدهنش درمیاد اجازه دخالت دیگران رو تو زندگی شخصیمون میده وحتا شده حرفهای خوصوصیمون رو پیش خانواده اش بگه و بارهابه تحریک مادرش من از دستش کتک خوردم ولی باز کوتاه امدمو انگار نه انگار اتفاقی افتاده باهاش خندیدمو گفتمو قهر نکردم مادرو پدرش طبقه پایبن ما زندگی میکنند حتا وقتی تو خانه باهم حرف میزنیم پشت درمون وای میستندو به حرفها و بحثهامون گوش میکنند وبعدا درباره اش نظر میدهند حتا شده بی اجازه وارد خانه میشند مخصوصا مادرش و در بحهثها زنوشوهریمون دخالت میکنند دیگه زندگی برام غیر قابل ادامه شده
توجه داشته باشید که خانمها نسبت به مردها آمادگی بیشتری دارند که تمام توان خود را برای برقراری رابطه موثر با همسر و بچههایشان صرف کنند و تمام وقتشان را به این روابط اختصاص دهند. در مقابل، معمولا مردها به خصوص در روزهای ابتدایی زندگی مشترک، کمتر همه دوستانشان را کنار میگذارند و همه وقت خود را صرف ارتباط با همسرشان میکنند. در نتیجه، خانمها به دلیل همین روحیه خود از مردها انتظار دارند مثل آنها رفتار کنند. ذکر این نکته هم لازم است که مردها باید توجه کنند که هیچ رفتاری به اندازه دروغ گویی، زندگیشان را به خطر نمیاندازد.
به جای مخالفت جدی برای قطع همه رفت و آمد شوهرتان با تمام دوستانش، از او بخواهید، دوستان و خانوادههایشان را به شما معرفی کند تا آنها را بیشتر بشناسید. مطمئن باشید اگر همسرتان را از داشتن هرگونه روابط سالم دوستانه محدود کنید، او هم به خودش اجازه میدهد برای مقابله، شما را از انجام یک کار مورد علاقهتان، بازدارد. در مجموع مواظب باشید، رفتارهایی را که مردها از آن نفرت دارند انجام ندهید. برای رسیدن به این هدف به مواردی که در ادامه بحث مطرح میشود، توجه کنید.
اینکه مدام غر بزنید و ابراز ناراحتی کنید، تغییری در وضعیت شما ایجاد نخواهد کرد. بنابراین بهتر است که روشتان را در برخورد با شوهرتان عوض کنید. به طور مثال در رفتار با او با مهربانی بیشتر، بدون سرزنش و با توجه کافی به همه نیازها از جمله امنیت، قدرت، آزادی، تفریح و عشق رفتار کنید.
مردها از انتقاد و سرزنشهای مدام خوششان نمیآید. یک نکته مهم دیگر هم اینکه، رازدار باشید و مشکلاتتان را تا حد امکان بیرون از خانه نبرید تا راه حل سختتر نشود.
گفتهاید که فقط به خاطر دخترتان با شوهرتان زندگی میکنید. معنی این جمله آن است که شوهرتان را به اندازه کافی دوست ندارید. احتمالا دلیل این بیعلاقگی این است که شما میخواهید اوضاع در کنترل شما باشد و حالا که احساس میکنید، اوضاع زندگی مشترکتان در کنترل شما نیست، احساس ناراحتی، بیعلاقگی و حتی خصومت به شوهرتان در شما ایجاد شده است. بنابراین برای حفظ زندگی مشترکتان جز تغییر رفتارهایتان چارهای ندارید تا نتیجه بهتری به دست آورید. به طور مثال، شما باید وقت بیشتری با شوهرتان بگذرانید و با ابراز علاقه به او، شوهرتان را به زندگی مشترک دلگرم کنید.
با خودتان فکر کنید که همسرتان به غیر از دروغ گویی و ارتباط زیاد با دوستان، دارای چه خوبیهایی است که میتواند شما را خوشحال کند. متاسفانه در پیامکتان هیچ نکته مثبتی از شوهرتان ذکر نکردهاید. فراموش نکنید که هر انسانی در کنار بدیها، خوبیهایی هم دارد. بعد از پیدا کردن نقاط مثبت شوهرتان، خوبیهایش را تشویق و تقویت کنید و به معایبش که از نظر شما وجود دارد، کم توجه باشید.
همچنین از شوهرتان سوال کنید که چگونه همسری برای او هستید. اگر او به معایبی اشاره کرد، به آنها گوش کنید و تلاش کنید آنها را برطرف کنید تا برای او جذابتر باشید. امیدوارم توصیههایم بتواند کمک کند تا مشکلتان حل شود با این حال، پیشنهاد دیگر من هم این است که به همراه شوهرتان با مشاوری صحبت کنید و مشکلات را در فضای زوجی با یک مشاور مطرح کنید تا همسرتان هم بتواند صحبتها و دلایل خودش را بیان کند.
دوست عزیز انتظار دارید با این کلی گویی چه جوابی داده بشه … خب اگر در دوران عقد هستید و ایشون نمیتونه رفتاری رو که ازش انتظار دارید ابراز کنه اول با خودش و بعد با خانواده و مشاوره خانواده در این مورد تصمیم گیری کنید و یا در نوع رفتارتون با ایشون تغییری متناسب رو انجام بدهید
سلام شوهرم انگارمنوتوزندگیش نمیبینه انگاروجودندارم ۳سال که ازواج کردیم بچه ۱ماه هم داریم.فقط حرف خانواده اش وبقیه راقبول داره.لطفاراهنمایم کنید.همیشه باهم دعوا میکنیم.
از اونجایی که عموما مردان بیشترین سنگینی و مسئولیت زندگی رو بر عهده دارن گاهی در برخورد با مشکلات و یا دل مشغولی های روزمره و برای پیدا کردن راه حل به زبون خودمونی توی لاک خودشون میرن که گاهی برای ما خانوم ها سو تفاهم رو به دنبال داره. از اونجایی که زنان ذاتا ارتباط گرا هستن و مردان در مواجهه با مواردی که بالا گفتیم از ابراز احساساتشون کاسته میشه و حتی به طور غیر ارادی توجهشون به محیط اطراف و شاید همسرشون کم میشه رنجش هایی به وجود میاد که باعث متشنج شدن زندگیشون میشه…
به علت همون ارتباط گرایی ذاتی که بالا گفتم وقتی خانومی با ارتباطات کلامی نصف و نیمه همسرش مواجه میشه و یا عدم توجهش رو میبینه چون زن به نیازش نمیرسه شوهرش رو متهم به خاموشی و گوشه گیری ارادی میکنه و براش این سو تفاهم پیش میاد که گوشه گیری مرد به دلیل بی مهری و بی عشقی هست و به عبارتی فکر میکنه که همسرش دیگه دوسش نداره وگرنه باید بیش از این بهش نزدیک شده و توجه میکرد…
وقتی خانومی دچار استرس و یا درگیر مشکلاتی میشه بیشتر از اونکه توجهش رو بیشتر معطوف به خودش کنه سعی میکنه بیشتر به اطرافیان توجه کنه و همه سعیش بر این میشه که نیازهای اطرافیانش رو برطرف کنه، این در حالی هست که مرد ها بعلت یک بعدی نگری ذاتیشون برعکس زنان نمیتونن همه جانبه نگر باشن…
سلام من ده سال که ازدواج کردم و دوازده سال است که با همسرم کار میکنم ولی همسرم معمولا کارهاشو به موقع انجام نمیده و بعضی وقتها اینقدر دیر میشه که استرس و نگرانی شدیدی به من و خودش تحمیل میکنه و الان چند سال است که وقتی ازش میپرسم که مثلا فلان کار انجام دادی خیلی راحت دروغ میگه و وقتی هم که دروغش مشخص شد با وقاحت تمام میگه دروغ گفتم و مقصر هم خودت هستی که میگی باید کار انجام بشه البته این دروغگویی در خانوادش خیلی زیاد دیده میشه مادرش که ادعای مکه رفتن و دین و ایمان داره و همیشه از منو اعتقاداتم ایراد میگیره خیلی دروغ میگه ولی من واقعا دارم اذیت میشم از این رفتارش از این زندگی پر استرس و نا مطمئن میترسم هر چی پیش میریم دروغ های بدتری رو بشه کمکم کنید
در زندگی زناشویی اعتماد جوهره ی زندگی است و اگر دروغ باعث شود که این اعتماد از طرفین سلب شود در آن صورت زندگی با همسر دروغگو اصلا خوشایند نیست. ممکن است شما بارهای اول که دروغ میگوید چندان عکسالعمل خاصی نشان ندهید اما بعد از مدتی، کمکم نسبت به او بیاعتماد میشوید یا گاهی با او به تندی و با عصبانیت برخورد کنید. بسیاری از زنان نمیتوانند متوجه شوند چرا همسرشان به آنها دروغ میگوید درحالیکه آنها با او با صداقت و درستی تمام رفتار میکنند و تمام زندگیشان را وقف او کردهاند.
آنها انتظار دارند که همسرشان فرد قابل اعتماد زندگیشان باشد. چند راه مختلف برای برخورد و رفتار کردن با همسری که راست نمیگوید وجود دارد . اگر میخواهید او را اصلاح کنید قبل از اینکه زندگیتان را تلخ کنید این چند مورد را درنظر بگیرید.
خانمهای زیادی هستند که وقتی همسرشان مدام به آنها دروغ میگوید احساس میکنند که دیگر در ذهنشان احترامی برای او قائل نیستند، اگر شما هم جزو همین افراد هستید میتوانید قبل از اینکه تمام احترام خود را نسبت به او از دست بدهید با خود فکر کنید.
به راستی چرا بعضی افراد دروغ میگویند؟
تا بتوانید با واقعبینی بیشتری او را درک کنید. دروغ گفتن معمولا از سنین کم در کودکی آغاز میشود، حتی یک کودک ۲ ساله نیز میتواند به راحتی دروغ بگوید اما زمانی که کودک به اهمیت حرفها و لغات پی میبرد و میفهمد که بعضی از حرفها میتوانند چه تاثیر خارقالعادهای داشته باشند بهطور آگاهانه شروع به دروغ گفتن میکنند.
دروغ گفتن همیشه به این معنا نیست که فرد میخواهد به کس دیگری آسیب برساند اما ممکن است گاهی این نتیجه نامطلوب پیش بیاید. بعضی از افراد دروغ میگویند چون میخواهند خودشان را ثابت کنند درواقع دروغ گفتن برای آنها نوعی رفتار دفاعی است، کودک طی مراحل رشد، متوجه میشود که دروغ میتواند او را از بسیاری از عصبانیتهاو تنبیههای پدرو مادر یا اطرافیان حفظ کند. همچنین اگر بخواهیم مثبت نگاه کنیم؛
با دروغ میتوان دوستان را حفظ کرد یا حتی عزیزی را با هدیه غیرقابل پیشبینی غافلگیر کرد. مثلا؛ ممکن است خیلی از ما درباره لباس دوستمان به دروغ بگوییم که زیباست درحالیکه عقیده داریم آن لباس واقعا زشت است. همچنین خیلی ازما در مصاحبههای شغلی نیز برای بالا بردن شانس استخداممان دروغ میگوییم.
ما به فرزندانمان هم دروغ میگوییم به آنها قول میدهیم که اگر شامشان را بخورند یک بستنی جایزه میگیرند اما سپس کاری میکنید که کودکمان بستنی را فراموش کند چون برای به مغازه رفتن خیلی خسته هستیم.
شاید ۲ طرف مقصر هستند
وابسته به ماست که مشخص کنیم در زندگیمان دروغ گفتن تا چه حد مجاز است و تا کجا نیست. مثلا یکی از حالتها و اتفاقهایی که شاید در زندگی خیلی از زن و شوهرها پیش بیاید این است که مثلا شوهر میگوید تا یک ساعت دیگر خانه است ولی این یک ساعت کجا و خانه رسیدن او کجا!
در این مواقع اگرچه همسر شما خودش متوجه میشود که زمان خانه آمدن خود را خیلی درست نگفته اما از طرف دیگر او دوست دارد در همان زمانی که به شما گفتهاست به خانه برسد اما تلاش او برای عمل کردن به حرفش چندان کافی نیست و در نتیجه حرف و عمل او ۲ تا میشود.
در این حالت شما میتوانید به این موضوع از ۲ زاویه نگاه کنید و از یک نظر میتوانید فکر کنید که همسر شما توانایی چندانی در برنامهریزی ندارد و نمیتواند کارهای خود را به درستی تنظیم کند و از نظر دیگر میتوانید این طور به موضوع نگاه کنید که همسرتان فردی دروغگو است که بیش از حد سرش به کار گرم است. شما کدام را بیشتر میپسندید ؟ بهنظرتان کدام برخورد مناسبتر است؟ این امر بسیار مهم است که بدانید در بهوجود آمدن رفتاری چون دروغ در یک زندگی زناشویی ممکن است ۲ طرف مقصر باشند.
بعضیدروغ ها را میشود زیر سبیلی رد کرد
اگر همسر شما تا به حال بیش از چندبار به شما گفته باشد برای ورزش به باشگاه میرود ولی در واقع به جای رفتن به باشگاه به خانه یکی از دوستانش برود، این امر ممکن است شما را کمی ناراحت کند اما احتمالا مشکل خیلی بزرگی در زندگی ایجاد نمیکند.
زن و شوهرها باید قبول کنند گاهی دروغ گفتن یک نفر و انعطاف پذیری طرف دیگر درباره آن دروغ میتواند تنش کمتری در زندگی آنها ایجاد کند و در نتیجه خانه آنها آرامش بیشتری داشته باشد. البته گاهی نیز این دروغها میتواند آنقدر بزرگ باشد که یکی از طرفین طاقت تحمل آنها را از دست بدهد.
در بعضی موارد دروغ گفتن میتواند تبدیل به یک مشکل کاملا پیچیده شود و طرفین را کاملا درگیرخود کند، بعضی از افراد وقتی دروغ میشنوند احساس میکنند دیگر نمیتوانند با آن دروغ کنار بیایند و اعتماد آنها کاملا از بین میرود. اگر شما نیز جزو چنین افرادی هستید باید بهدنبال یک راهحل برای دروغگویی باشید. اینگونه راهحلها به شما یاد میدهند که بهترین رفتار و ابراز احساسات در این موارد باید چگونه باشد.
پیشبینی کنید، بعد شروع کنید
قبل از این که بخواهید درباره دروغگویی همسرتان با او حرف بزنید بسیار مهم است که حسابی فکر کنید و پاسخهای او را پیشبینی کنید. اگر به جوابهای احتمالی او فکر نکنید بهطور حتم نمیتوانید به درستی با او صحبت کنید و گفتوگوی ثمربخشی نخواهید داشت.
اول از همه سعی کنید، واکنش و تمام جوابهای احتمالی او را با توجه به شرایط حدس بزنید، در این حالت وقتی با او شروع به صحبت میکنید و مثلا او در جواب شما میگوید الف، شما میدانید که در مقابل این جواب باید چه عکسالعملی داشتهباشید یا وقتی جواب او ب یا ج یا… است شما میدانید چه رفتاری باید نشان دهید و بهترین تصمیم چیست. خودتان را آماده کنید که حقیقتی را به شما بگوید که شما دوست ندارید بشنوید. او ممکن است چیزهایی به شما بگوید که برایتان سخت است.
خودتان را آمادهسازید که حتی بتوانید تصمیمهای سخت نیز بگیرید. این را درنظر داشتهباشید که یک همسر دروغگو میتواند چیزی به شما بگوید که غافلگیر شوید مثل اینکه او شغل دومی دارد که شما نمیدانید یا به خاطر انجام کاری از شما شرم دارد یا. . . در انتهای صحبت نیز باید کاملا تمام حدها را برای هم مشخص کنید و به او بگویید که در چه جاهایی اصلا مجاز نیست که دروغ بگوید.
اگر بعضی از دلیلهای همسرتان شما را قانع کرد، بهطور روشن و واضح به او بگویید کهحرفهای او را قبول دارید. بهتر است چند بار به او فرصت دهید که خود را اصلاح کند.
آیا شما همسرتان را دروغگو میکنید؟
نمیتوان گفت که یک شوهر دروغگو نسبت به احساسات همسرش بیاعتناست. در حقیقت ممکن است او به دلیل بعضی از رفتارهای همسرش تبدیل به یک فرد دروغگو شده. ممکن است برای یک مرد چندبار پیش بیاید که به خاطر گفتن یک جمله و کلمه یا به خاطر گفتن جایی که رفته یا به خاطر ملاقاتی که داشته مورد مواخذه قرار گرفته وکار به دعوا کشیده است.
گاهی ممکن است وقتی مردی بعداز بیرون رفتن ـ با چند تا از دوستانش برای یک یا ۲ ساعت ـ به خانه برگشته از طرف همسرش بسیارسرزنش شده است و زن گفته که چقدر از دوستان او بدش میآید. ابراز عقیدهای صادقانه و ساده درباره خانواده زن یا یکی از ایرادهای او میتواند باعث دعوا و گریه و گفتن کلمات تلخ شود و چند ساعت وقت ۲ طرف را بگیرد و. . . .
در همین حالتهاست که دروغ گفتن برای مردان تبدیل میشود به راهی برای حفظ شخصیت، ایجاد آرامش و دوستی در خانواده. مرد میتواند اینگونه با خود فکر کند که من ترجیح میدهم، درباره کارهایم دروغ بگویم تا آنکه بخواهم کاری را که دوست دارم کنار بگذارم در همین حالتهاست که زن میتواند شوهرش را تبدیل به فردی دروغگو کند.
بنابراین بهترین راهحل برای اینکه شوهرتان دیگر دروغ نگوید این است که شرایطی را در خانه فراهم کنید که دیگر او مجبور به دروغ گفتن نشود. اگر زن و شوهر بتوانند کمی یکدیگر را آزاد بگذارند و هر کدام به دیگری اجازه دهد که آنطور زندگی کند که دوست دارد، به مرور تبدیل به ۲ دوست میشوند و دیگر لزومی ندارد به هم دروغ بگویند. بهطور کلی باید گفت، هر فردی احتیاج دارد تا فضایی برای نفس کشیدن داشتهباشد و وقتی این فضا فراهم شود، دروغ گفتن متوقف میشود.
وقتی زنی به شوهرش اعتماد کامل دارد و مطمئن است که شوهر به او دروغ نمیگوید، مسلما رفتار دیگری خواهد داشت و در مقابل مردی هم که احساس کند همسرش به او اطمینان و اعتماد دارد از هر کاری که آرامش زندگی را به هم بزند، پرهیز میکند.
اگر میخواهید رفتارتان را تغییر دهید باید بدانید، تغییر رفتار زمانبر و سخت است و تاثیربخشی این تغییر رفتارها نیز مدتی طول میکشد، شما نمیتوانید در یک شب شوهر دروغگویتان را تغییر دهید.
سلام شوهر من خیلی بهم دروغ میگه از روز اول ازدواجمون تا الان که یکساله از ازدواجمون میگذره همش دروغ گفته سر هرچیز کوچیک و بی ارزشی قسم میخورد و دروغگوی میکنه دیگه حوصله دروغاشو ندارم همش قول های دروغی میده متأسفانه کل خانواده اش هم اینطورند مادرو پدرش ازهمه دروغگوتر اند حتا مواقعی بوده که من از همه چیز باخبر بودم باز باوجود اینکه میدانستن با خبرم بهم دروغ گفتند ازطرفی هم خیلی خیلی بد دهنه شوهرم از سر کار که بیاد درو که باز میکنه انگار چاله میدانه یه حرف بد ازدهنش درمیاد اجازه دخالت دیگران رو تو زندگی شخصیمون میده وحتا شده حرفهای خوصوصیمون رو پیش خانواده اش بگه و بارهابه تحریک مادرش من از دستش کتک خوردم ولی باز کوتاه امدمو انگار نه انگار اتفاقی افتاده باهاش خندیدمو گفتمو قهر نکردم مادرو پدرش طبقه پایبن ما زندگی میکنند حتا وقتی تو خانه باهم حرف میزنیم پشت درمون وای میستندو به حرفها و بحثهامون گوش میکنند وبعدا درباره اش نظر میدهند حتا شده بی اجازه وارد خانه میشند مخصوصا مادرش و در بحهثها زنوشوهریمون دخالت میکنند دیگه زندگی برام غیر قابل ادامه شده
توجه داشته باشید که خانمها نسبت به مردها آمادگی بیشتری دارند که تمام توان خود را برای برقراری رابطه موثر با همسر و بچههایشان صرف کنند و تمام وقتشان را به این روابط اختصاص دهند. در مقابل، معمولا مردها به خصوص در روزهای ابتدایی زندگی مشترک، کمتر همه دوستانشان را کنار میگذارند و همه وقت خود را صرف ارتباط با همسرشان میکنند. در نتیجه، خانمها به دلیل همین روحیه خود از مردها انتظار دارند مثل آنها رفتار کنند. ذکر این نکته هم لازم است که مردها باید توجه کنند که هیچ رفتاری به اندازه دروغ گویی، زندگیشان را به خطر نمیاندازد.
به جای مخالفت جدی برای قطع همه رفت و آمد شوهرتان با تمام دوستانش، از او بخواهید، دوستان و خانوادههایشان را به شما معرفی کند تا آنها را بیشتر بشناسید. مطمئن باشید اگر همسرتان را از داشتن هرگونه روابط سالم دوستانه محدود کنید، او هم به خودش اجازه میدهد برای مقابله، شما را از انجام یک کار مورد علاقهتان، بازدارد. در مجموع مواظب باشید، رفتارهایی را که مردها از آن نفرت دارند انجام ندهید. برای رسیدن به این هدف به مواردی که در ادامه بحث مطرح میشود، توجه کنید.
اینکه مدام غر بزنید و ابراز ناراحتی کنید، تغییری در وضعیت شما ایجاد نخواهد کرد. بنابراین بهتر است که روشتان را در برخورد با شوهرتان عوض کنید. به طور مثال در رفتار با او با مهربانی بیشتر، بدون سرزنش و با توجه کافی به همه نیازها از جمله امنیت، قدرت، آزادی، تفریح و عشق رفتار کنید.
مردها از انتقاد و سرزنشهای مدام خوششان نمیآید. یک نکته مهم دیگر هم اینکه، رازدار باشید و مشکلاتتان را تا حد امکان بیرون از خانه نبرید تا راه حل سختتر نشود.
گفتهاید که فقط به خاطر دخترتان با شوهرتان زندگی میکنید. معنی این جمله آن است که شوهرتان را به اندازه کافی دوست ندارید. احتمالا دلیل این بیعلاقگی این است که شما میخواهید اوضاع در کنترل شما باشد و حالا که احساس میکنید، اوضاع زندگی مشترکتان در کنترل شما نیست، احساس ناراحتی، بیعلاقگی و حتی خصومت به شوهرتان در شما ایجاد شده است. بنابراین برای حفظ زندگی مشترکتان جز تغییر رفتارهایتان چارهای ندارید تا نتیجه بهتری به دست آورید. به طور مثال، شما باید وقت بیشتری با شوهرتان بگذرانید و با ابراز علاقه به او، شوهرتان را به زندگی مشترک دلگرم کنید.
با خودتان فکر کنید که همسرتان به غیر از دروغ گویی و ارتباط زیاد با دوستان، دارای چه خوبیهایی است که میتواند شما را خوشحال کند. متاسفانه در پیامکتان هیچ نکته مثبتی از شوهرتان ذکر نکردهاید. فراموش نکنید که هر انسانی در کنار بدیها، خوبیهایی هم دارد. بعد از پیدا کردن نقاط مثبت شوهرتان، خوبیهایش را تشویق و تقویت کنید و به معایبش که از نظر شما وجود دارد، کم توجه باشید.
همچنین از شوهرتان سوال کنید که چگونه همسری برای او هستید. اگر او به معایبی اشاره کرد، به آنها گوش کنید و تلاش کنید آنها را برطرف کنید تا برای او جذابتر باشید. امیدوارم توصیههایم بتواند کمک کند تا مشکلتان حل شود با این حال، پیشنهاد دیگر من هم این است که به همراه شوهرتان با مشاوری صحبت کنید و مشکلات را در فضای زوجی با یک مشاور مطرح کنید تا همسرتان هم بتواند صحبتها و دلایل خودش را بیان کند.
دیدگاه
[…] […]