سلام خسته نباشید.به کمکتون احتیاج دارم.
ساکن زنجان هستیم.خواهر من 13 ساله که ناراحتی اعصاب داره و دارو مصرف میکنه.مشخصاتی هم که نوشتم برا خواهرمه.
از17 سالگی عاشق یه هنرپیشه شد و دچار افسردگی شیدایی,توهم و پرخاشگری شد چندبار هم قصد خودکشی داشت.تااینکه در بیمارستان بستری شد و تاحدودی حالش بهتر شد.در 20 سالگی ازدواج کرد.میتونم بگم که شوهرش یه مرد به تمام معناست و پاک و سالمه.و چند سال پیش هم بچه شون شد که الان 4 سالشه.
اما باید ازینجا براتون بگم که چندماه پیش بخاطر اضافه وزنی که داروها بهش میده داروهاشو خودسر قطع کرد.و دوباره دچار توهم و پرخاشگری و افسردگی شدید شد.و مجبورا بردیمش دکتر.اما حدود 2 ماهه که دارو میخوره.ومادرم طی این 2ماه هرروز ازش پرستاری و مراقبت میکرد.تا اینکه شروع کرد به بدوبیراه گفتن به مادرم و مادرمو بقدری اذیت کرد که مادرمم دچار افسردگی شده.هرروز به مادرم میگه شما منو به زور شوهر دادین درصورتی که خودش هم راضی بود.و میگه نذاشتین من با اونی که میخوام ازدواج کنم.میگه که منو داروخورم کردین همش تقصیر شماس
کار به جایی رسید که با دکترش به این نتیجه رسیدیم
که اونو به هنرپیشه ای که میخواد بدبین کنیم تا شاید کمی به خودش بیاد و به فکر شوهرش و بچه ش باشه.
تا اینکه من به خواهرم گفتم ایمیل اون هنرپیشه رو پیدا کردم و جوری صحنه سازی کردم که متوجه نشه.
اون براش نوشت که من چندساله عاشقتم و بیا با هم باشیم و ازین حرفا و در جواب براش فرستادیم که به فکر زندگیه خودت باش .من زن و بچه دارم و…
حالا ازون روز هرروز میشینه گریه میکنه و به مادرم میگه شما نذاشتین من به اون برسم.
ازین دنیا خستم و شما منو به زور شوهر دادین و…
شوهرش آدم خیلی صبوریه و تا الان هم همه خواسته هاشو برآورده کرده.اما میگه من از اولم نمیخاستمش.
از دخترشم بدش میاد و هرروز دادوبیداد میکنه سرش و کتکش میزنه.
یعنی هممون به هم ریختیم من و بقیه خواهرام.هممون داریم ازین وضع دیوونه میشیم.
ازتون خواهش میکنم بهم بگین چیکار میتونیم بکنیم.ممنون میشم اگر جواب رو به ایمیلم بفرستین
bzbz.ir@gmail.com