سلام من ۲۶ سالمه و۶ ساله که ازدواج کردم ویه فرزند دارم مشکلم اینه که خانواده همسر من یک خانواده وابسته هستن و عروسها و دامادها رو جزو خانواده خودشون نمیدونن تو هر شرایطی هر اتفاقی بیفته عروسها مقصر شناخته میشن من و همسرم هیچ مشکلی با هم نداریم و خیلی به هم علاقه داریم همسرم خیلی جاها ازم دفاع میکنه و پشتمه و خانوادش نمیدونم چرا اصلا نمیتونن ببینن که منو همسرم با هم خوبیم همیشه سعی دارن بین منو شوهرم فاصله ایجاد کنن تو این شش سال زندگی هیچ وقت به من زنگ نمیزنن همیشه با شوهرم در ارتباطن با اینکه من هیچ وقت بهشون بی احترامی نکردم و هر وقت اومدن خونه ما با بهترین تشکیلات ازشون پذیرایی کردم هرکاری ازم بخوان با جان و دل انجام میدم ولی بهم چیزی نگن دخالت نمیکنم کلا با من سنگین رفتار میکنن انگار همش بدهکارم چهارتا خواهرشوهر دارم که تمام تصمیمات با اونا هست وتاثیر زیادی روی پدر و مادرشون دارن بیشتر وقتا پدر و مادرشونو پر میکنن و رفتاراشون تحقیر آمیز و زنندست من خیلی جاها بخاطر همسرم بخاطر زندگیم سکوت میکنم و میریزم تو خودم ولی دلمم نمیخواد بهم بی احترامی بشه اخلاقشون طوریه که اگه مثل کلفت واسشون کار کردی و هرچی گفتن گفتی چشم باهات خوبن ولی تا تقی به توقی خورد به مزاجشون خوش نیومد رفتارشون برمیگرده بهت توهین و تحقیر میکنن سرد برخورد میکنن و قهر میکنن نصیحت پذیر نیستن واصلا نمیشه بهشون بگی بالا چشتون ابروه سریع بهشون برمیخوره پدرشوهرم ماشین خرید و انداخت زیر پای همسرم که مشترکن استفاده کنیم هم اونا خواستن جایی برن شوهرم ببرتشون وهم دست ما باشه با این ماشین لعنتی زندگیمون جهنم بود تلفن همسرم وقت و بی وقت شب و نصف شب زنگ میخورد که ببرتشون جایی و ما هر جای دنیا بودیم تو هر ساعتی که بودیم برمیگشتیم که همسرم ببرتشون از بچه شش ساله تا پدرشوهر ۶۰ سالم به همسرم زنگ میزدن و مثل آژانس باید در اختیار میبود تا اینکه سر یه موضوع پیش پا افتاده که چرا دو سه روز شوهرم صبح خواب موند و مادرش رو به محل کارش نبرد مورد سرزنش قرار گرفتیم و پدرشوهرم ماشینش از ما گرفت الان شوهرم از دستشون ناراحته و کلا با خانواده همسرم رفت و آمد نداریم مگر اینکه مراسمی جایی دعوتمون کنن که همو ببینیم ولی کلا خیلی سنگین رفتار میکنن و تمام این رفت و آمد نکردنا و سنگین شدن شوهرم رو از چشم من میبینن و میگن زنش پرش میکنه در صورتی که اینطور نیست نه تنها با من بلکه با عروسای دیگه هم همینطور رفتار میکنن دیگه از این کشمکش خسته شدم نمیدونم چیکار کنم کمکم کنید راهنماییم کنید که چطور رفتار کنم