مشکل با خانواده
سلام،من بیستو یک سالمه، یه احساس نفرت نسبت به خانوادم دارم که آزارم میده.من فرزند دوم هستم و یه خواهر متاهل دارم،خودمم با پسری سه ساله رابطه هدفمند دارم.پدرومادرم واقعا با رفتاراشون باعث شدن نسبت بهشون حسی نداشته باشم و احترام کمتری قایل بشم،تقصیر خودشونه.از وقتی مدرسه راهنمایی بودم تا حالا همش شب ها صدای نزدیکیشون رو میشنوم و واقعا حالم بد میشه.از خودشون و حماقتشون متنفرم،فکرمیکنن من کر هستم!! نمیدونم چجوری بهشون بفهمونم.نسبت به خواهرم هم حسی ندارم به شوهرش هم همینطور،آدمای نچسبی هستن.همشوم خیلی خیلی منو دوسدارن و بهم محبت میکنن از نظر مالی هم کم نمیذارن،ولی من ازشون خوشم نمیاد.خواهرم عزت نفسش پایینه و از دوران مدرسه خیلی شیطنتا داشته و منو خیلی شریک جرمش کرده، بخاطر همینا ازون هم بدم میاد.مادرم هم چندبار به بابام خیانت کرده،البته من فقط رابطه تلفنی شو میدونم،حتی یه بار چندروز پیش گوشیش دستم بود از یه شماره غریب براش پیام بی ادبی درباره نزدیکی اومد.مادرم کلا آدم احمقیه،اصلا نمیشه باهاش حرف زد.واقعا نمیدونم چیکارکنم.پدرم هم رو مخمه،وقتی هست همش استرس دارم،یجوریه،عادی نیست.همه ی اینا باعث شده که هیچکدومشونو قبول ندارم.خلاصه تمام افراد خانوادم نرمال نیستن.خودمم چندوقتیه بخاطر همینا همش عصبیم،از صبح تا بعدظهر تنهام،و هروقت هرکدوم میان خونه میگم ای بابا باز این اومد! تو این شرایط فقط دوسپسرمو میخوام،یا با دوستام میگردم آروم میشم.
با سلام خدمت شما
بهتر است از والدین خود بخواهید تا شما را نزد مشاور ببرند و یا از مشاور مدرسه کمک بگیرید . والدینتان باید در جریان مشکلات شما قرار بگیرند و از عواقب عملکر خود در قبال شما آگاه شوند پس لازم است از مشاور کمک بگیرد روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۲۲۳۵۴۲۸۲
با سلام
مشکل من با پدرم هستش. پدر من روز به روز زورگوتر و بی تربیت تر می شه و جابل اینجاست که هرچقدر خودش بیشتر زورگویی می کنه از ما هم بیشتر توقع احترام داره و می گه چون من پدرتون هستم باید با من به نحو احسن رفتار کنید و احترام بذارید. نمی دونم علت این رفتارش به خاطر افزایش سن و پیری هست یا به خاطر دوستاشه. چون چند وقت پیش هم مادرم تو محل کار پدرم یه شیشه مشروب پیدا کرد. خود پدرم چند بار گفته که دوستاش تشویقش می کنن که دیگه کار نکنه و بره دنبال خوش گذرونی. به هرحال ای زندگی خیلی برای ما سخت شده. چون تا ما میایم به پدرم بگیم بالای چشمت ابروه می گه من شماهارو از ارث محروم می کنم. دیگه مخارجتون رو نمی دم و از این حرف ها. همچین هم می شینه بقیه رو نصیحت می کنه که با بچه هاتون کنار بیاید، هر کی ندونه فکر می کنه خودش چقد با ماها خوبه. لطفا کمکم کنید چطور از دست دوستان خبیث پدرم راحت شیم و اون رو به سمت کار و تلاش سوق بدیم و این تفکر رو از ذهنش دربیاریم که فقط بچه ها باید به پدر و مادر احترام بذارن.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه