مشکل با مادر شوهر
سلام خانمی هستم 42 ساله که حدود 12 سال است ازدواج کردم مشکل من با مادر شوهرم هست خانم موسوی مادر شوهرم با این حساب که بیشتر از دو فرزند نداره ولی بین این دو بچه که هر دو ه پسر هستند تفاوت زمین تا آسمون میذاره و بطبع همین تفاوت رو بین عروسها هم قائل هست مثلا بهترین کادوها رو به اونها میده ولی به ما یا کادو چیپی میده یا اصلا نمیده و وقتی میریم منزلش زحمت زیادی نمیکشه ولی وقتی متوجه بشه برادر شوهرم با همسرش بخواد بیاد سنگ تموم میذاره و به ما میگه من با شما راحت ترم کلا همه چی خوب رو برای اونا قائل هست برای ما خیلی کم و استدلالش اینه که با ما راحتتره ضمنا این رو هم بگم من و همسرم در فامیل وجهه بهتری داریم و از لحاظ اقتصادی و اجتماعی هم سطح هستیم کلا به من که عروس بزرگتر هستم ارزش نمیده با این حساب که بنده در یک ارگان رسمی مشغول به کار هستم ولی جاری بنده فروشنده هست .و یک مثال اگر یه حرف رو دو بردار بزنن که خوشایند نباشه از ما دلگیر میشه ولی حرف بردار شوهرم رو یا به نشنیدن میزنه یا بشنوه توجیه مثبتی داره جدیدا به این نتیجه رسیدم که شاید همسر من فرزند او نیست چرا که این خانم(مادرشوهر) همسر دوم پدر شوهر من بودن پدر شوهرم فوت کردن .خانم موسوی اگر بخوام بگم یه کتاب میشه خواستم کمکم کنید خیلی روم تاثیر گذاشته کلا بگم به ما ارزش نمیده .من دوست ندارم باهاش در رفت و آمد باشم و اصرار همسرم باعث میشه. چرا که تو رفت وآمد جاری و بردارشوهرم این ارتباط رو لمس میکنن و رفتار اونها هم فرق میکنه ضمنا بگم من خیلی از کار های مادر شوهرم رو انجام میدم ولی جاری و بردارشوهرم مثل مهمون میان و میرن سرتون رو درد نمیارم اگر ممکنه راهنمایی کنید
خب دوست عزیز بهتره شما استدلال ایشون رو قبول کنید و از روابطتون لذت ببرید
اینکه شما بعد از ۱۲ سال زندگی باز به این مسایل پیش پا افتاده ایراد میگیرید چیزی رو جز کدورت و ناراحتی به ارمغان نمیاره …
خداروشکر که نیازی به این مسایل ندارید و وجه شما در فامیل خوبه …کسی هم با این رفتارها دچار کسرشان نمیشه …
شما باید حس حساس بودن و حسادت رو در وجودتون از بین ببرید چون لذت زندگی رو برخودتون تلخ خواهید کرد
—
با خودتان بگویید فردی که معمولا حرفهایش ناراحتتان میکند مثل هر انسان دیگر و همچنین مانند خود شما حق دارد عقایدی داشته باشد و در ضمن این عقاید که در قالب کلام ابراز میشود، فقط چند واژه است که میتوانید هرگز آنها را جدی نگیرید. مسلما چند واژه بیاهمیت نمیتواند استخوانهایتان را بشکند. در واقع وقتی در روابطتان با دیگران، خود را به گونهای تعلیم دهید که حرفهای دیگران را بیش از حد جدی نگیرید، میتوانید شادتر از همیشه زندگی کنید.
۲ ـ خودتان را جای فردی که شما را میرنجاند بگذارید
اگر تحملتان را چنان بالا ببرید که از هر حرفی ناراحت نشوید، میتوانید وقتی کنار دیگران هستید احساس بهتری داشته باشید. اگر هر بار که رنجیدید خودتان را یک دقیقه به جای فرد آزاردهنده بگذارید، میتوانید از نگاه و دید او به خودتان بنگرید و سپس ممکن است به این نتیجه برسید که موضوع را بیش از حد جدی گرفتهاید و آن عقاید چندان هم ناراحتکننده نیست و حتی شاید به این نتیجه برسید که فرد آزاردهنده اصلا قصد رنجاندن شما را نداشته است.
۳ ـ آن عمل را از روی خیرخواهی بدانید
وقتی سخنان سختی از دیگران میشنوید، فرض کنید که آن صحبتها از روی خیرخواهی بوده است و طرف قصد کمک داشته است، اما زبان خوبی برای بیان درست عقایدش به کار نبرده است و شاید با وجود خوش قلبی نمیداند به چه صورت نصیحتتان کند. این روش کمک میکند از تلخی سخنان آن فرد کاسته شود و شما را غمگین نکند. بنابراین زیاد به واژههایی که دیگران برای بیان افکارشان استفاده میکنند، اهمیت ندهید. عقایدشان را بشنوید و به روش نامناسب بیان افکارشان اهمیت ندهید؛ البته برخی افراد بدجنس حرفهایشان را واقعا از روی بدخواهی میزنند. مراقب این اشخاص باشید تا شما را ساده فرض نکنند.
۴ ـ تفکیک کنید
بسیاری از مردم خیلی زود از دیگران میرنجند چون از نظر عاطفی و احساسی نمیتوانند بین افکار و درک درونی از وجود خودشان تمایز قائل شوند. وقتی درک از هویت شخصی و عقاید اشخاص تا این اندازه با هم در ارتباط باشد، وقتی با عقاید مخالف عقاید خود روبهرو میشوند، احساس میکنند هویت و شخصیتشان مورد هدف قرار گرفته است. این نوع تفکر بسیار آزاردهنده و البته نادرست است. برای اینکه بتوانید بر زودرنجی بیش از حد خود غلبه کنید، بدانید افکار و عقایدتان، هویت اصلی شما نیست و چند عقیده و تفکر نمیتواند نشاندهنده کل وجود شما باشد. هراندازه بتوانید عقاید و هویتتان را از هم تفکیک کنید، کمتر آزردهخاطر شده و زندگی شادتری خواهید داشت.
۵ ـ فروتنی را بیاموزید
اگر انسان همیشه در خود احساس فروتنی کند کمتر از حرفهای دیگران میرنجد. فروتنی دوست آرامش درونی و متانت است و به نوبه خود میتواند انسان را از نظر روحی در وضعی قرار دهد که در برابر سخنان و اعمال دیگران مصون بماند. شخص فروتن با هر گفته و سخن، زود نمیرنجد.
۶ ـ به دنبال راستی و حقیقت باشید
همیشه حقیقت و راستی از همه چیز مهمتر است و اصلا اهمیتی ندارد که چه کسی این حقیقت را بیان میکند. بنابراین اگر برای این موضوع ارزش قائل شوید هرگز از صحبتهای دیگران حتی اگر مخالف با عقاید شما باشد، ناراحت نمیشوید همیشه این حقیقت است که برایتان ارزش دارد. شما با این تفکر، افکار دیگران را فقط به چشم پیشنهاد میبینید و از آنها رنجیدهخاطر نمیشوید. در ضمن معمولا هم به دنبال حقیقت میروید و مهم نیست این حقیقت از چه ناحیهای باشد.
۷ ـ خود را در قلب هر کاری قرار ندهید
این ذهنیت که همه چیز درباره من است، زمینهای عالی برای پی در پی رنجیدن است. در واقع هر کلامی که از دهان کسی خارج شود و هر عملی که انجام شود همه را رفتارهای عمدی و مغرضانه علیه خودتان برداشت میکنید و باور کنید تحمل چنین احساسی بسیار سخت خواهد بود. اگر شما خود را در مرکز همه چیز بپندارید تعجبی ندارد که دائم هم آزرده خاطر شوید. از موضوعات مختلف خود را دور نگهدارید و خود را درگیر هر چیزی نکنید تا دچار رنجشهای مکرر نشوید. سعی کنید نسبت به بسیاری از چیزها بیتفاوت رفتار کنید. به این ترتیب شادی هم مدام از وجودتان نمیگریزد.
۸ ـ قضاوت صحیحتان را پرورش دهید
بیشتر مواقع ما میخواهیم گفتوگوهایمان را بسرعت به نتیجه برسانیم و معمولا هم نمیتوانیم منظورمان را درست بیان کنیم و سپس از سخنان دیگران که آنها نیز در بیان صحیح افکارشان عاجز ماندهاند قصد و غرض برداشت میکنیم و میرنجیم و آزردهخاطر میشویم. چه بسا خود ما نیز همین رنجش را در طرف مقابل موجب شده باشیم. برای اینکه جلوی چنین وضعی را بگیریم باید اجازه دهیم گفتوگوهایمان بدرستی پیش رود و اصرار نداشته باشیم بدون قضاوت صحیح به نتیجه برسیم. در این صورت است که در انتها میتوانیم به نتیجهای مناسب و بدون ناراحتی دست پیدا کنیم.
۹ ـ بپذیریم هیچ کس کامل نیست
اگر شما انتظار داشته باشید که همه مردم یک طور رفتار و صحبت کنند یا تصور کنید همه باید مهربان و دلسوز باشند، پس خودتان را در شرایطی قرار میدهید که دائم از این و آن برنجید. به جای این افکار بپذیرید که ما انسانها خطاها و نقاط ضعف و معایب شخصیتی داریم که منحصر به فرد است و مسلما خود ما هم همینطور هستیم. شخصیت شما از دیگران متفاوت است و باید این موضوع را بپذیرید.
اگر دائم به دلیل ضعف شخصیتی دیگران از آنها رنجیده شوید این خطر وجود دارد که هرگز احساس آرامش نکنید. بخشی از پذیرفتن معایب دیگران، بخشیدن آنها به واسطه خطاهای گذشتهشان است و تعلیم دادن قلبتان به شکلی که این گذشت را هر بار که با موضوع یا حرفی ناراحتکننده روبهرو میشود به طور خودکار انجام دهد. به این ترتیب شما بیخود و بیدلیل بر سر هر موضوعی آزرده خاطر نخواهید شد.
۱۰ ـ خودتان را بپذیرید
شما باید بیاموزید، رشد کنید و همیشه در مسیر خودسازی و ارتقای روحی پیش روید، اما همیشه بدانید کجای مسیر هستید و برای تلاش و وجود خود احترام قائل شوید. وقتی وضع خود را بدرستی بشناسید و خود را باور داشته باشید، دیگران نمیتوانند شما را ناراحت کرده و برنجانند. کسانی که خود را باور ندارند، چنان ضعیف و شکننده هستند که با هر حرکت و سخن ناراحتکننده دیگران از پا در میآیند. پس درون خود را پرورش دهید و خود را باور داشته باشید تا از نظرتان دنیا به مکانی پر از شادی و آسایش تبدیل شود.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴