دیگه خسته شدم و کم آوردم ، مردی 36 ساله هستم که یک فرزند 5 ساله دارم، به غایت گرم مزاج هستم!! حتی میتونم روزای پشت سر هم روزی سه چهار بار هم ارضاء بشم ، اما دنیام وحشتناک شده و من با این ویژگی گیر یه زنی افتادم که اگه هفته ای یک بارم با هم رابطه کامل داشته باشیم هم باید خوشحال باشم!! (این بغض منو جدی بگیرین) همسرم زیبا و خوش اندامه و دانشجوی دوره دکترا و بسیار مذهبیه. کاملا سنتی ازدواج کردیم و در دوران مجردی نه من و نه همسرم کوچکترین رابطه ای (حتی در حد صحبت تلفنی) با جنس مخالف نداشتیم .عشق نمیدونم چیه؟!! ولی عاشق همسرم هستم و خیلی واسم مهمه و به نظر خودم من خوش اخلاقم و تو کارای خونه کمکش میکنم و شرایط آرامش رو براش مهیا میکنم بچه داری میکنم ازش قدردانی میکنم و انتظار زیادی ازش ندارم حتی غذا درست کردن و …
بزرگترین ایراد من (البته هر انسانی ایراد زیاد داره من مهماش رو میگم که به قضیه مربوطه) اینه که اولا نسبتاً کم به ظاهر خودم میرسم (هم پوشش و اینا و هم اصلاح صورت البته ریشام خیلی خیلی رشدش زیاده و منم نمیتونم هر روز بزنم(جوش میزنه) ولی یه روز در میون میزنم)) ، زیاد با همسرم ور میرم!! (میگه همش اینجوری میکنی،عادی میشه واسم) و طی سالهای اخیر رمانتیک بودن اوایل ازدواج اصلا یادم رفته!! (اوایل خیلی خوب بودم و خیلی ایده های خلاقانه داشتم ولی بخاطر همین سردی جنسی که دیدم به این نتیجه رسیدم که واسه چی باید اینقدر تلاش کنم و قتی طرفم بزرگترین نیاز منو عین خیالش نیس!

از نظر جنسی اصلا با هم راحت نیستیم حتی 8سال بعد از ازدواج!!! چون خیلی مذهبیه و حتما باید غسل کنه عموما با توضیحاتی مثل “حموم سختمه و موهام بلنده و …” شونه خالی میکنه.
من خودم هم دم مذهبی بودم اما الان همین موضوع باعث شده فاتحه مذهبی رو که بواسطه غسل و … باعث اهمال دانشجوی دکتراااای مملکت و کمبود جنسی من میشه رو بخونم .

هیچگونه انحراف جنسی نداشته و ندارم ولی از چند روز پیش توی یه موقعیتی قرار گرفتم که تونستم یه سری عکسای تحریک کننده رو ببینم (عکس رابطه جنسی و اینا بهیچ وجه نبود و فقط مثلا بد ترینش اندام زن بود) …. همسرم متوجه شد و دعوای سختی داشتیم و در حد خیانت کردن!! با من برخورد کرد اونم تو چیزی که مسئولش فقط و فقط خودشه!.

میدونم دارم داستان میگم….. ولی خواهش بعنوان یک انسان اگه میتونین در موارد زیر راهنماییم کنین:
اولاً : بنظر شما در این قضیه اخیر(دیدن عکس و..) چقدر ابراد به من وارده؟و چقدر به اون! من خودم دارم از وجدان درد میمیرم ، چرا که 29 سال مجردی همچین کارایی رو نکردم و الان با 36 سال سن و یک فرزند دارم به مرز خودارضایی میرسم چون صیغه و خیانت و … در وجودم جایی نداره.

دوماً: از این به بعد چکار کنم؟! الان 3-4 روزه شروع کردم قرص فیناستراید میخورم بلکه این نیروی جنسیه لعنتییییییییییییییییییی از بین بره. در تمام مدت زندگیه لعنتیم تو کف بودم. گفتم ازدواج کنم خوب میشه که اونم بدتر شد. اگه زن نداشتمو اینجوری بود اینقدر لجم نمیگرفت . احساس بدبختی میکنم چون جلوی دیگران خیلی خوشبخت و موفقم (کار-ورزش-هنر-اخلاق-….)

سوم: هیچ جوری نمیتونیم هم ببخشیم! اون میتونه چون خیلی مذهبیه و هضم کردن حرکت من (دیدن بدن یه زن دیگه) براش سنگین بوده و من هم تماااام عقده ها و گناهانی که بابت عقده های جنسیم مرتکب شدم رو بخاطر اون میدونم و از فکر کردن به اینکه چقدر بدون فکر عمل کرده و بدون مسدولیت بوده تا مرز جنون میرم!

چهارم: چون من خیلی گرمم در مقاطع بسیاری با رابطه جنسی نا کامل (یعنی مثلا بدون دخول و یا از رو لباس!!) ارضاء میشدم و این شده دستاویز خانمم که “وا… ما که همین یه هفته اخیر 8 بار رابظه داشتیم!!!” و من نمیتونم حالیش کنم که منظور من از رابطه کاملشه نه مالیدن به هم!!! حتی یه بار به شوخی بهش گفتم اگه اینجوری باشه که دیگه تو لازم نیتس خودم میمالم به بالش!! چنان بهش برخورد که نگو!!

پنجم: به همسر علاقه دارم بزرگتریم ایراداش یکی اینه و یکی هم اخلاق تندش ، بغیر از این تو بقیه چیزا فوق العاده است (پاکی و عصمت ، مادری ، قیافه و هیکل و لباس ، سلیقه ، احترام به فامیلام ، پشتکار ، کارهای خونه و دانشگاه و…) منم بهمین دلایل بوده که در تمام این سالها این همه کاستیه جنسی رو تحمل کردم اما حالا دیگه داره واسم معضل میشه.