با سلام

مادر من از زمانی که یادم میاد بسیار پرخاشگر بوده و در موقع اعصبانیت رفتار هایی رو از خود بروز می دهد که به شدت من و برادر 12 ساله ام را اذیت می کند. قبل از به دنیا امن برادرم با هر اشتباه من مثل دیر امدن به خانه در حمام زندانی می شدم و انواع اقسام فحش ها و نفرین ها در مورد مرگ من و یا خودش را می گفت . بعد از به دنیا امدن بردار با افسردگی بعد از زایمان قضیه بد تر شد بردارم تقریبا 2 ماهه بود که فقتی از صدای گریه اش عصبانی و کلافه میشد 3 بار اقدام به خفه کردن اون با بالش کرد متاسفانه این تصویر رو نمی تئنم هیچ جوره پاک کنم هر بر برای رهایی بردارم سریع عمل می کردم ولی بار اخر کمی صبر کردم فکر کردم اگه اون قبل از این که چیزی بفهمه همچیز تموم شه درهایی که من کشیدم رو نکشه ولی بازم طاقت نیاوردم و رفتم و را برداشتم و تو اتاق در را از مادرم قفل کردم تا ارام تر شد اومدیم بیرون. بعد از بزرگتر شدن برادرم چند بار من هم رفتاری رو با اون کردم که باهام شده بود و او رو دوبار در حمام تارک گذاشتم ولی بعد از اون هرگز همچین کاری رو نکردم اصلا از هرچی که اون خوش میومد بیذار بودم و از این که شبیه اون بشم به شدت می ترسیدم و می ترسم. 

مشکلی که در حال حاضر هست اینه که همچنین با بزرگ شدن برادرم و من دیگه زورش برای تنبیه های بدنی بهما نمی رسه ولی تهدید ها و نفرین هایی که می کنه واقعا عذاب اور و من طاقت کم شده حقیقتا موقعی که به بردارم این حرفا ها رو میزنه ضربانه قلب به شدت میره بالا و سعی میکنم ازش دفاع کنم معمولا با اروم کردن وضعیت ولی یه بار کنترل خودمو از دست دادم و می خواستم وقتی سوار ماشین بودیم ماشینو به یه دیوار بزنم که دوتایی بمیریم و بقیه راخت بشن.

سوالی که از شما دارم اینه که چه طور میتونم به این وضعیت کمک کنم هم مانع صدمات بیشتر روحی برادرم بشم و هم به مادرم کمک کنم و خودم رو توی این شرایط کنترل کنم.باوجه به اینکه چندبار بهش گفتم باید به یه روان شنس مراجعه کنه ولی از کوره در میره یا ناراحت میشه و میگه فقط فشار کار خونه روم زیاده اگه شماها کمک کنید این جوری نمی شم.وقتی خوبه همچی توی خونه خوب و عالیه و لی وقتی عصبی میشه هیچ جوره نمیش ارومش کرد یه مورد دیگه معولا قبل از اینکه عصبی بشه با خودش حرف میزنه و مرتبا با یکی دعوا می کنه یه جورایی چیزی که تو سرشه رو یلند فکر می کنه 

پیشا پیش ازاتون ممنونم