20
ناامیدم
17سالمه یه ماهی میشه که ازدواج کردم همیشه افکارنامیدی دارم همسرم خیلی دوسم داره امامن فک میکنم اون بهم اهمیتت نمیده ویه روزی تنهام میزاره نمیدونم بایدچیکارکنم؟
17سالمه یه ماهی میشه که ازدواج کردم همیشه افکارنامیدی دارم همسرم خیلی دوسم داره امامن فک میکنم اون بهم اهمیتت نمیده ویه روزی تنهام میزاره نمیدونم بایدچیکارکنم؟
دوست عزیز واقعا” اگر زندگی خوبی دارید پس با این افکار فاسدش نکنید … اینو بدونید هر فکری رو که تکرار کنید روی زندگی شما تاثیرگذار خواهد بود … پس اگر فکر میکنید شوهرتون باید دایما” به شما اهمیت بده و گوش به فرمان شما باشه سخت در اشتباهید و باید زودتر از این افکار بچه گانه بیرون بیایت
در این مورد میتونید با مشاوران کانون، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام خسته نباشید پریاهستم ۲۶سالمه ولیسانس زبان دارم،نمیدونم ازکجا بگم مشکلم اینه که کلا همیشه یحسه غمی دارم و یکم ناامیدم واز آینده و اتفاقای بد بینهایت وحشت دارم طوری که خیلی وقتها ذهنم و مشغول میکنه و ارادمو از دست دادم حتی نسبت به قبل اعتماد بنفسم کم شده و درجمع استرس میگیرم متاسفانه اضافه وزنم زیاد شده الان ۷۵کیلوام و ۲ساله نتونستم هیچ تغییری تو وزنم بدم فقط چندبار رژیم های یهفته ای ناموفق گرفتم لطفا راهنماییم کنید ممنون میشم.
مسئله ای را که مطرح نمودید باید از چند جنبه مورد بررسی قرار داد: اول اینکه از چه زمانی این ترس ها شروع شده، دوم اینکه چه علت یا عللی باعث بوجود آمدن این ترسها بوده، سوم اینکه واکنش شما نسبت به این اتفاقات چه بوده، چهارم اینکه چه چیزی باعث ماندگاری و در عین حال از بین نرفتن این ترسها می شود؟ اینها عواملی اند که خواه یا ناخواه بر رفتار شما تاثیر می گذارند. نکته مهمی که باید ذکر شود این است که آیااین ترسها را فقط در مورد سایرین دارید و یا اینکه در مورد خود شما نیز اتفاق می افتند؟ فرضیه خاصی مدنظر ما نیست جز اینکه به شما پیشنهاد مراجعه به یک روانشناس را بدهیم
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام خسته نباشید .
من ۲۵ سالمه خانواده بسیار سخت گیری دارم. خیلی تلاش کردم تا تغییرشون بدم ولی تغییر نکردن.حتی سختگیری بیش از حدشون باعث شد کسی رو که دوست دارم از دست بدم. دیگه هدفی برا زندگی ندارم. چند بار دلم خواسته دست به خودکشی بزنم. حتی حاضر به رفتن مشاور ندارن . من دختری حساس عاطفیم و.لحظات عمرم بدون دلخوشی های ساده در حال اتمام .
دنیا برام تاریک.شده. با اینکه رشته تخصیلی من هنر هم.هست بیشتر از همه دنبال آزادی هستم . من باید حق انتخاب داشته باشم . من نمیدونم کی میتونم جواب پیامم و دریافت کنم…
کمکم کنید تا راه حلی برا به دست آوردن آزادی پیدا کنم…
چون دیگه تحملم صفررشده..
به هر حال شما یاید بپذیرید نمیتونید خانواده خودتون رو تغییر بدید … بهتره سازگاری داشته باشید تا بتونید راهی برای استقلال از خانواده با کار و یا ازدواج پیدا کنید … و بهترین توصیه ای که میشه در این مورد به شما داشت اینه که شما این رفتارهارو در آینده خودتون به کار نگیرید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام و تشکر از اینکه پیام منو جواب دادید..
فکر نمیکردم کسی پیگیری کنه.
متاسفانه راهکار رو تو چندین سال پیدا کردم برا این آزادی
خیلی . یکنواخت زندگی . خیلی
گاهی اهدافم به صفر رسیده چونکه دوستانم برا نداشتن آزادی منو تحقیر میکنن . یا خیلی ها تنهام میذارن..
با سلام من مهران هستم من دانشجو رشته میکرو بیولوژی هستم سنمم ۲۰ و یه خانواده خوب دارم یه کار خوب یه موقعیت عالی خلاصه من حدود یه ماهی میشه که نمیدونم چمه یه بی حسی یا دلحره دارم هیچ چزی نمیچسبه یا خوشم نمیاد یعنی هرچی به ذهنتون میرسه دیگه خوشم نمیاد مثلا تلوزین حرف زدن خوابیدن بیرون رفتن کار کردن و… نمیدونم چیکار کنم مثل اینکه هه چی برام تموم شده از هیچی خوشم نمیاد من عموما ادم شادی هستم ولی بد الان حال خیلی بدی دارم دلیل خاصی هم برا این ندارم فقط اینو میدونم که حاله خیلی بدی دارم
افسردگی یکی از بیماری های روانی رایج در دنیای امروز است تا جایی که از آن با عنوان ” سرماخوردگی ” بیماری های روانی یاد می کنند. معمولاً عوامل بسیاری در ایجاد و ماندگاری این بیماری نقش دارند که اگر اجازه بدهید تا حدودی به توضیح این عوامل بپردازیم: ابتدا خوب است بدانیم که درمان انتخابی افسردگی، درمان از نوع شناختی – رفتاری می باشد. افرادی که با این رویکرد کار میکنند به خوبی میدانند که همه ما در زندگی مان با یک چرخه اساسی به نام “فکر”، “احساس” و “رفتار” زندگی میکنیمو هر یک از این سه بر دیگری تاثیر متقابل می گذارد. از طرفی افکار ما نقش تعیی کننده ای در احساسات و رفتارهایی که از ما سر می زند، دارند. به طور مثال فکری همچون ” من در امتحان قبول نمی شوم” باعث می شود که احساسی مثل” خشم، غم، ناامیدی، اضطراب ” و ….. برای شما به وجود بیاید. البته با توجه به موقعیت و ویژگی های هر فردی، این احساسات میتوانند متفاوت باشند. در نهایت احساسی که در درون شما بوجود می آید به دنبال خود رفتاری را به همراه دارد. برای فکر مذکور میتوان رفتارهایی مثل گریه، کناره گیری از سایرین، پرخاشگری و حتی مطالعه افراطی را در نظر گرفت. بد نیست دو نکته را بدانیم: ۱- در تمام روز با افکار مثبت و منفی سر و کار داریم. به عبارتی این چرخه مدام تکرار می شود. ۲- اکثر اوقات آنقدر سریع این افکار از ذهن ما می گذرند که بیشتر احساس یا رفتار را به یاد می آوریم تا فکر را . به همین دلیل بیشتر می گوییم” ناراحتم، عصبیم، متنفرم” و ….. نگران نباشید. با کمی تمرین و البته تحت نظر یک متخصص، میتوانیم به این افکار دسترسی پیدا کنیم و حتی مانع از ادامه یافتن چرخه های منفی شویم. اما آیا همه افکار بد هستند؟ خیر . به طور کلی، ما دوگونه فکر داریم: ۱- مثبت ۲- منفی . که معمولا با افکار مثبت کاری نداریم. اما افکار منفی ما نیز دو گونه اند: ۱- منفی کارآمد ۲- منفی ناکارآمد. منفی کارامد یعنی افکاری که اولاً واقعی اند و ثانیاً با دنیای بیرون همخوانی دارند. مثل نابینایی که فکرش این است که ” من نمیتوانم دنیای اطرافم را ببینم”. این فکر اگرچه منفی است، اما کارآمد نیز است زیرا اولاً به خاطر شرایطی که فرد دارد ، داشتن این فکر معقول است و دوماً با دنیای بیرون همخوانی دارد. اما فرض کنیم همین فرد بینا بود و این فکر را داشت. بنابراین قضیه فرق می کرد. بعلاوه برای افکار منفی کارآمد از حل مسئله، که البته توضیح آن در اینجا مقدور نیست، استفاده می کنیم و برای افکار منفی ناکارآمد از سایر روشها. یادمان باشد که این افکار ناکارآمد، تحریف شده اند زیرا نه واقعی اند و نه با دنیای بیرون همخوانی دارند. به همین دلیل به آنها خطا یا تحریف شناختی می گویند. ذهن خوانی، شخصی سازی و …. از این دسته اند. فرد افسرده به عنوان کسی که دارای افکار منفی است، در چرخه ای منفی اسیر است. ما نمی گوییم که افکار شما نا کارآمدند. حتی اگر افکار و احساساتی که دارید ؛ درست و کارامد باشند نیاز دارید تا با کمک کسی انها را برطرف نمایید. به همین دلیل توصیه میکنیم به روانشناس با رویکرد شناختی – رفتاری مراجعه نمایید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام.۱۲ساله ازدواج کردم ولی همسرم نسبت به من بی توجه است تا حالا نشده راجعه به سلیقه سفره،لباس پوشیدن…عکس العمل نشون بده رفت وآمد منو خیلی محدود کرده البته من از این جور آدما نیستم که دایم مهمونی برام یه وقتایی دوست دارم برادر خواهرم خونه مادرم هستند منهم حضور داشته باسم ولی متاسفانه این طور نیست این قدر محدودم کرده بوده که یه روز بدون اینکه بهش بگم رفتم خونه مادرم ویلسون برای من تنبه در نظر گرفت واون این بودکه منو مدت چهار ماه از دیدن مادرم محروم کرد اوین در حالی بود که من باردار بودم وقتی زایمان کردم هیچ کی رو نگذاشت بیادازم پرستاری کنه برام یه پرستار گرفت اونم چی بهم میگفت کار بچه رو نده پرستار انجام بده خودت انجام بده از همه اینها چشم پوشیدم گفتم له خاطر بچه ها آخه من دو تا پسر دارم ،شبا همش پای کامپیوتر بودگیم بازی میکرد من بهش پیشنهاد دادم درس بخونه لیسانس بگیره اون اول مخافت میکرد ای کاس هرگز این پیشنهاد رو نمی دادم الان با دختری آشنا شده که همسیره
سلام زنی هستم ۳۰ ساله که در ۱۷ سالگی ازدواج کردم یه دختر ۱۰ ساله دارم ور ۲۵ سالگی از همسرم جدا شدم و با پسری آشنا شدم ۲ سال بعد با اون پسر ازدواج کردم …اما ایشان دخترمو قبول نکردن به ناچار پیش پدرش گذاشتم …اما از زمانی که وارد زندگی جدید شدم نتونستم هیچوقت معنی خوشبختی رو بفهمم چون حس میکنم خوشبختی من کنار دخترم هست متاسفانه زندگیم داره روز به روز بدتر میشه چیکار کنم …
دوست عزیز همکارای ما در این مورد به شما توضیح دادن که زندگی مشترک شما در این وضعیت شرایطی رو میطلبه که باید قبولش کنید … به هرحال این خواست شماست که در زندگی چه تصمیم سختی بگیرید …. چون شما باید بین بودن با دخترتون و زندگی مشترک امروز رو انتخاب کنید و اینکارو باید خودتون انجام بدید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
باسلام من دختری ۲۴ ساله هستم که تا ۹ سالگی سالم بودم ام ازاون به بعددچار ضایعه نخاعی از دو پاشدم و با واکر راه میرم مادرم بخار فساد اخلاقی از پدرم جدا شده.ومن با مادرم زندگی می کنم حالا پدرم هیچ پولی بابت خرجی یاحتی یارانمونمیده خودمم بااینکه دانشجو رشته مهندسی هستم و صورت زیبایی دارم اما هیچ خواستگاری ندارم نمیدونم چیکار کنم ازاین وضع خسته شدم از اینده تاریکی که فکر بهش شبو روزمو گرفته وقتی می بینم دخترای کوچکتر ازمن سر زندگی وبالای سر فرزنداشونن اعصابم بهم می ریزه به همچی این خدا شک می کنم جرات خودکشی هم ندارم حس اضافی بودن وسربار بودن داره خفم میکنه گاهی فکر میکنم کاش معلول ذهنی بودم تا حداقل از اتفاقات اطراف چیزی متوجه نمی شدم حس میکنم تو باتلاق گیرافتادم که هرچی دست وپا می زنم بیشتر فرو می رم تورو خدا اگه راهی بلدید پیش پام بذارید تا کمترفکر کنم ممنونم
در مورد یارانه با مراجعه به فرمانداری میتونید یارانه خودتون رو مستقیما” دریافت کنید … پس در این مورد مشکلی نیست … ولی در مورد راز خلقت خودتون درسته شرایط سختی رو میگذرونید ولی میتونید به موفقیت برسید … چون شما از هلن کلرر کمتر نیستید که با کری /کوری و لالی تونست موفقیت کسب کنه و راهگشای مشکلات بچه های دارای این مشکل بشه
پس به خدا توکل کنید
سلام من خانم۲۴ ساله هستم سه ساله ازدواج کردم لیسانس دارم و درسم تموم شده.بعد از اتمام دانشگاه که البته رشته تحصیلیمو دوس نداشتم نتونستم کاری پیدا کنم . این روزا به این فک میکنم که واقعا بعد از گذشت این مدت از عمرم چرا هیچ کاری بلد نیستم یعنی هیچ حرفه ای یا هنری ندارم .فک میکنم به هیچ دردی نمیخورم دوس دارم ی کاری انجام بدم و عمرم به بطالت نگذره اما حس اینگه ی ادم بی عرضه و بی هنرم نمیزاره هیچ کاری بکنم .حتی کارهای مربوط به خونه حتی شستن ظرف ها رو هم دیگه انجام نمیدم همش ی گوشه نشستم و فک میکنم این مسئله روی رابطه با شوهرمم تاثیر گذاشته نمیدونم چرا رابطمون ی جوری شده که انگار من بهش اویزونم همش بهش زنگ میزنم انگار دیوونه شدم . دوس دارم تو زندگیم موفقیتی بدست بیارم با خودم میگم برم دنبال استعدادم ی زمانی تو یادگیری زبان خیلی عالی بودم اما الان حس این کار رو هم ندارم نمیدونم چ کار کنم
اولین کار دنبال کردن علاقه خودتونه و در این راه باید با همسرتون هم صحبت کنید تا ایشون هم از حس و حالتون باخبر باشه …. یادگیری یک هنر و یا حرفه میتونه شمارو در پر کردن اوقات فراغت و کسب درآمد یاری کنه … و شما با کمی فکر کردن میتونید بهش برسید …
در روز حتما” زمانی رو به پیاده روی و ورزش کردن قرار بدید … مطالعه کنید … شاید بتونید در رشته ای که بهش علاقه دارید ادامه تحصیل بدید و …
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام ٢٤ ساله هستم و نا اميد.مطمن ام در چند سال ايينده زنگيم بهتر ميشه اما الان اين دلهره به دليل نبود هيچ كس و هيچ چيز كنارم داره از تو داغونم ميكنه. خواب ندارم و غذا به ندرت ميخورم. تازه از يه كار سخت در خارج به ايران برگشتم اما هرجا ميرم ميگن سابقه.
ده ساله بودم پدرم رو از دست دادم و به خاطر نبود مرد بالاسرم مرد خودم شدم. فرزند اولم و خانواده ام، مادر و برادرم به من تكه ميكنند. تا الان براي اونها زندگي كردم. و الان كه برادرم داره در رشته ي مردعلاقه اش در دانشگاهي دولتي درس ميخونه تازه متوجه شدم كه چرا ارزوهام رو درست و از راهش دنبال نكردم. هيچ هنر يا كاري بلد نيستم. البته زبان اينگليسي رو مثل زبان مادريم بلدم. ولي مدركي ندارم. عاشق نويسندگي و فيلنامه نويسي و كار در پشت صحنه را دوست دارم برام حقوق و وقت كارش مهم نيس اما به هر دري زدم جواب نگرفتم. دل نوشته و ايده و چند فصل اول از كتابي كه ول كردم زياد دارم. اما چيزي تاالان چاپ نكردم. به دليل شكستهاي عشقي و خانوادگي زياد اصلا دوست ندارم با كسي وارد رابطه بشم اما از تنهايي هم داغونم. همه ميگن لاغر شدم شديد ولي خودم احساس چاغي ميكنم. واقعا نميدونم چيكار كنم. حرفه اي ياد بگيرم و سينما نوييندگي رو رها كنم. كه اون موقع اصلا هيچز ندارم چون تنها موقعي شادم كه درحال نوشتم. فقط نميدونم از كجا شروع كنم.
تنهایی وضعیتی است که فرد احساسی قوی از خالی بودن و کنار افتادن از جمع دارد. تنهایی چیزی بیشتر از حس خواستن یک همراه است. تنهایی یعنی حس قطع ارتباط و دور افتادن از آدمها، طوریکه داشتن هر نوع ارتباط انسانی معنادار سخت یا غیرممکن به نظر برسد. افراد تنها از درون احساس پوچی و خلاء دارند.
تنها بودن و تنهایی یا حتی ترس از تنها شدن باعث ایجاد حس ناامنی، اضطراب و افسردگی به آدمها میدهد. اگر از تنها شدن بترسید، ممکن است بیش از اندازه به انسانها خودتان را نیازمند حس کنید و ممکن است احساس کنید باید همیشه کنار دیگران باشید. درحالیکه اگر احساس کنیم همیشه باید کسی کنارمان باشد، یعنی این نیاز دارد ما را کنترل میکند.
«تنها بودن» برای افراد مختلف معانی مختلف دارد. خیلی مهم است که بفهمید این ترس شما از کجا سرچشمه میگیرد و تا چه میزان این ترس شما و رفتارهایتان را کنترل میکند. بعنوان مثال، اگر عنصر اجتماعی دلیل این ترس است، یا با نگرانی از خشونتهای شخصی در ارتباط است، یا تمرکزتان بیشتر روی یک فرد خاص یا یک نوع افراد خاص است نه هر آدم دیگری، باید متوجه شوید.
شواهد بالینی و تحقیقی این واقعیت را تایید میکند که در اکثر موارد دلیل اصلی که زنها و مردها وارد یک رابطه میشوند و بعد در یک رابطه میمانند، بخاطر ترس از تنها بودن است. و همانطور که هر مشاور خوبی میداند، رابطهای که مبتنی بر ترس باشد، مطمئناً رابطه رضایتبخشی نخواهد بود. تازمانیکه فرد یاد نگیرد از تنها بودن با خود لذت ببرد، یا تنها خواهد ماند و یا در رابطههایی از سر ترس. معمولاً کسانی که با خودشان راحت نیستند، نه تنها نمیتوانند بهترین ورژن خودشان باشند بلکه سطح عمیقتری از صمیمیت با دیگران را هم نمیتوانند تجربه کنند.
در بدترین حالت، ترس از تنها ماندن نامهای مختلفی میگیرد: اتوفوبیا، مونوفوبیا و خودبیزاری . این ترس از تنها ماندن معمولاً تاثیر قابلتوجهی بر کیفیت زندگی فرد دارد. میتواند منجر به حملات وحشت شود، فرد را از عزیزانش دور کند و زندگی فرد را به کلی نابود کند. علائم این مشکل معمولاً تنگی نفس، نفسنفس زدن، نامنظم شدن ضربانقلب، عرق کردن، حالتتهوع و احساس عمومی ترس است. البته هر کس به روش خاص خود ترس از تنها شدن را تجربه میکند و علائم خاص خود را دارد.
تاثیرات تنهایی
اثرات تنهایی و ترس از تنهایی میتواند منجر به اضطراب، حملات وحشت، فوبیا، افسردگی، خودکشی، اعتیاد به موادمخدر، اعتیاد به الکل و بیماریهای حاد و مزمن شود. تنهایی مزمن (برخلاف تنهایی طبیعی و نرمال که هرکس گاهیاوقات احساس میکند) میتواند وضعیتی جدی باشد و احتمال مرگ به واسطه سرطان و همچنین سکته و بیماریهای قلبیعروقی را افزایش میدهد. افرادیکه خود را از جامعه دور کردهاند معمولاً کیفیت خواب پایینی هم دارند که باعث میشود به اندازه کافی استراحت نکرده و ضعیف شوند.
چه چیز منجر به تنهایی و ترس از تنهایی میشود؟
آدمها به دلایل مختلفی تنهایی را تجربه میکنند و بسیاری اتفاقاتی که در زندگی میافتد با آن در ارتباط است. تنهایی واکنشی بسیار متداول به طلاق یا جداییهاست. در چنین مواردی، هر دو طرف فقدان فردمقابل خود را احساس کرده و همچنین حس میکنند بخاطر این اتفاق یا ناراحتیشان از بسیاری جمعهای اجتماعی طرد میشوند.
تنهایی میتواند واکنش به یک موقعیت یا اتفاق خاص مثل مرگ یا نبودن طولانیمدت عزیزان باشد. همچنین بعد از تولد کودک، ازدواج یا اتفاقات کوچک و بزرگ زندگی ممکن است ایجاد شود. حتی در ازدواجها یا روابط جدی دیگر که بخاطر نبود ارتباط احساسی و عاشقانه دو طرف احساس خشم و عصبانیت دارند هم ممکن است تنهایی اتفاق بیفتد.
ترس از تنها شدن هم میتواند از چیزهای مختلف سرچشمه بگیرد. ممکن است در نقطهای از زندگی احساس کرده باشید که دیگران شما را طرد میکنند و یا تصور کنید تنها بودن یعنی کسی دوستتان ندارد یا همه نادیدهتان میگیرند. ترس از تنها شدن میتواند مستقیم با نداشتن اعتمادبهنفس و این باور که از هیچ فعالیتی به تنهایی نمیتوانید لذت ببرید، در ارتباط باشد.
یا شاید هم هیچوقت یاد نگرفتهاید که چطور وقتی تنها هستید، احساس راحتی کنید. این هم مثل همه چیزهای دیگر زندگی قابل یادگیری است. شما میتوانید یاد بگیرید که چطور وقتی تنها هستید، از تنهاییتان لذت ببرید. و وقتی بتوانید بر ترس از تنها ماندن غلبه کنید، بلافاصله فردی مستقلتر شده و اعتمادبهنفستان بالا میرود. درواقع، غلبه بر ترس از تنها ماندن مزیتهای زیادی برایتان دارد. وقتی تنها باشید میتوانید با آرامش فکر کنید و نوعی آرامش خاص هست که فقط میتوانید آن را در تنهاییهایتان تجربه کنید. خیلی وقتها زمانهایی را که به تنهایی میگذرانید باعث میشوند زمانهایی که با دیگران هستید برایتان لذتبخشتر شود.
درمان تنهایی
جایگزین اینکه تنهایی و ترس از تنها ماندن را یک نقص یا یک خصوصیت غیرقابلتغییر شخصیتی بدانید این است که بفهمید تنهایی چیزی قابلتغییر است. همچنین خیلی مهم است که بدانید تنهایی و ترس از تنها ماندن تجربیاتی بسیار متداول هستند. طبق تحقیقات اخیر، ۲۵ درصد از افراد بزرگسال حداقل هر چند هفته یکبار حس تنهایی دردناکی را تجربه میکنند و این میزان در بین نوجوانان و دانشجویان حتی بالاتر است. حس تنهایی نه وضعیتی ثابت و مداوم است و نه به خودی خود بد است. بلکه باید به آن بعنوان علامت هشداری برای نیازهای مهمی که نادیده گرفته شدهاند نگاه کنید.
اولین قدم این است که قبول کنید با تنها ماندن مشکل دارید و میخواهید احساس و رفتارتان تغییر کند. یادتان باشد، همه ما نقاط قوت و ضعفهایی داریم و مخفی کردن ضعفهایمان انرژی بسیار بیشتری میبرد تا اینکه بخواهید روی آنها کار کرده و بر آنها غلبه کنیم.
متداولترین نوع روش درمانی که برای این مشکل استفاده میشود، درمان شناختی-رفتاری، واقعیتدرمانی و رفتاردرمانی است. با کار کردن با متخصصین و روانشناسان باتجربه میتوانید رویکردهای رفتاری و مهارتهای ارتباطی جدید و تکنیکهای خاصی یاد بگیرید که کمکتان میکند با اضطراب و افسردگیتان کنار بیایید.
تکنیکهای ریلکسیشن و تمدداعصاب معمولاً در کنار روشهای درمانی دیگر مورد استفاده قرار میگیرند. این تکنیکها شامل روشهای خاص تنفس، تمرینات ریلکسیشن عضلات، تصویرسازی ذهنی و صحبت کردن با خود است. این تکنیکها به شما کمک میکند بتوانید با حس تنهایی، افسردگی و اضطرابتان کنار آمده و بر آنها غلبه کنید.
مدیتیشن هم میتواند مورداستفاده قرار گیرد. بااینکه اینها ترس از تنها ماندن را درمان نمیکنند اما میتوانند موقتاً علائم آن را بهبود بخشند.
یک روش درمانی دیگر برای تنهایی و افسردگی، به ویژه در افراد میانسال، درمان به وسیله حیوانات خانگی است. بعضی تحقیقات و مطالعات نشان میدهند که وجود یک حیوان میتواند احساس افسردگی و تنهایی را بهبود بخشد. طبق یافتههای مرکز کنترل بیماریها، داشتن یک حیوان خانگی فواید بسیار زیادی برای سلامتی افراد دارد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
باسلام.دستتون درد نکنهبه خاطر مشاوره تون.همینکه به درد دل هاگوش می دینبزرگترین خدمته.به نظر من همینکه آدم دردهاشو از قلبش به قلمش بیرون بده .سبک می شه.آروم می شه.درست
سلام
سلام
سوالتان را در همین قسمت ارسال کنید