نمی دونم دوستیمو ادامه بدم یا نه؟:(
سلام،من و دوست پسرم الان ۲ ساله با هم دوستیم.من یه شهر دیگه درس می خونم.اوایل دوستیمون فکر نمی کردم نگه داشتن این رابطه از راه دور کار سختی باشه ولی الان چند وقته که حس می کنم دیگه نمی تونم تحمل کنم این شرایطو.۱ سال و نیم از درسم مونده و قصد دارم برای ادامه تحصیل برم خارج از ایران.البته من ودوست پسرم قرار بود با هم بریم.من چندروز پیش ازش خواستم به هم بزنیم چون این شرایط روی درسام هم داشت تاثیر می ذاشت اما اون خیلی اصرار کرد که این کارو نکنیم و می دونم هم که خیلی بهم علاقه داره.مسئله ی دیگه اینه که من نمی دونم واقعا دوسش دارم یا نه.در کل شرایطش خوبه اما من زیاد بهش جذب نمی شم.شاید دلیل اینکه زود به فکر بهم زدن افتادم همینه!ولی الان خیلی دودلم و حس می کنم دیگه کسی پیدا نمی شه که تا این حد بهم علاقه داشته باشه و می ترسم پشیمون بشم.یکم هم دلم براش می سوزه چون خیلی سختشه بهم زدن این رابطه.حالا به نظرتون دوستیمو ادامه بدم یا نه؟
با سلام
قبل از هر کاری باید هدفهاتون را اولویت بندی کنید. اینکه می خواهید ادامه تحصیل بدهید و یا ازدواج کنید. اگر هدف فقط ادامه تحصیله و قصد ازدواجی نیست خب پس خود به خود ادامه این رابطه بهتره که متوقف بشه.
اما اگر می خواهید تحصیل بکنید و با ازدواج هم مشکلی ندارید پس باید ملاکهایی برای ازدواج داشته باشید و اصول ازدواج درست را هم در نظر بگیرید.
فرض کنیم که با ازدواج مشکلی ندارید. بنابراین باید به بررسی این فرد که خواستگارتان است بپردازید. اصلی وجود داره که طبق آن هر چه شباهت بین طرفین بیشتر باشه ازدواج بهتری صورت خواهد گرفت.
نمی خواهم طبق باورهای رایج ولی اشتباهی که در جامعه وجود داشت و دارد راهنماییتان کنم، هدف کمک جهت بالا رفتن آگاهی و گرفتن تصمیم درست هست.
اینکه می گویید واقعا نمیدونید که دوستش دارید یا خیر نکته بیسار مهمی هست که باید روی آن کمی تأمل کنید، یکی از اصول مهم در مشاوره ازدواج اینه که عشق و علاقه باید قبل از ازدواج در طرفین بوجود بیاید و اینکه در گذشته گفته می شد که ازدواج کنند و یا بچه بگیرند به هم علاقه مند می شوند درست نیست.
بپذیرید که علاقه باید دوطرفه باشد، فقط به درون خودتون مراجعه کنید و با خود صادق باشید. اینکه ممکنه دیگر کسی با این همه علاقه پیدا نشود و یا اینکه دلتان برایش می سوزد دلیل خوبی برای ازدواج با این فرد نیست، تأکید می کنم که به خودتون مراجعه کنید و ببینید که آیا می توانید با چنین فردی ازدواج کنید، آیا پل های هیجانی بینتان بوجود می آید، آیا از زندگی در کنارش لذت می برید، آیا چهره و تیپ وی را می پسندید، آیا از نظر فکری، فرهنگی، اعتقادی و نگرشی و همچنین سطح مالی و طبقاتی بینتان شباهت وجود دارد؟، آیا از نظر تحصیلی شبیه هم هستید؟ و آیا های دیگر.
درسته که اینکه دو نفر از هر نظر کاملا شبیه هم باشند محاله ولی می شود کسی را پیدا کرد که در موارد کلیدی برای ازدواج نه کاملا بلکه شبیه به فرد باشد.
احتمالا مانع اصلی موجود برای تصمیم گرفتن در موضوع ازدواج با این فرد همان تردیدتان در علاقه داشتن و یا نداشتن به وی می باشد، البته با توجه به اطلاعات ذکر شده در مطلبتان.
توصیه می کنم که از تصمیم عجولانه و احساسی پرهیز کنید و موضوع را کامل بررسی کنید.
نکته مهم آخر اینکه در صورت نیاز از مشاور حرفه ای قبل از از ازدواج کمک بگیرید.
موفق باشید
باسلام من ۲۱ سالمه وچند سال پیش پدرم با زنی بزرگتر از مادرم صیغه کرد که بعد از مدتی که مادرم متوجه شد صیغه رو فسخ کردن و الان چند سال میگذره اما من احساس میکنم تمام مردا خائن هستن و به هیچکس اعتماد صددرصد ندارم حتی فکر میکنم پدرم هنوز زن دوم دارد… یک سال ونیم پیش با پسری اشنا شدم و ایشون بعد از حدود یک ماه و نیم کم کم به من ابراز علاقه کرد و خواست که ازدواج کنیم…اخلاقش خیلی خوبه و هرگز از من درخواست های جنسی نداشته خیلی ابراز عشق میکنه و من هم به ایشون علاقه دارم خانوادش از این موضوع اطلاع دارن اما من مشکلم اینه که خیلی شکاکم مدام کوشی و ایمیلشو چک میکنم و سر هرچیز کو چکی بهش میگم دیگه نمیخوام ادامه بدم و اون مدام التماس میکنه که تنهاش نذارم و اگه برم خودشو میکشه و از این حرفها….این ذهنیت شکاکی من از زمانی شروع شد که توی فیسبوک به دوست خواهرش مشورت داده بود و اون رو عزیزم خطاب کرده بود و چند تا شماره ی دختر توی مخاطبان گوشیش بود که گفت مزاحم و همکلاسی هستن و اگه خواستی همین الان زنگ بزن بهشون…اون پسر الان رفته سربازی اما من ایمیلشو چک کردم و یک پیام از دوست دختر قبلیش که مربوط به یکسال قبل از من هست دیدم و متن خاصی نبود و فقط دو جمله گفتگوی روزانه بود اما من خیلی عصبانی ام و احساس میکنم بهم خیانت شده با اینکه خودم قبل از ایشون دوست پسر داشتم …ضمنا چندبار هم در مسائل جزئی به من دروغ گفته مثلا بعضی کارهاشو کثل جستجوی عکسای سکسی انداخت گردن دوستانش در حالیکه کار خودش بود…ضمنا من وسواس دارم و قرص فلووکسامین مصرف میکنم ایا ممکنه علت این شکاک بودن وسواس من باشه؟؟؟بنظر شما مشکل از من هست یا اون پسر؟؟؟من چکا کنم که مشکلم حل بشه؟؟؟ایا ازدواج ما صلاحه؟؟
مشاوره خانواده:خب خود شما بهتر از هر کسی میدنید با این اخلاق و وسواس نمیتونید در آینده زندگی خوبی داشته باشید … به همین خاطر باید بتونید با مشاوره های حضوری در راه درمان قدم برداید … چک کردن ایمیل و صفحات و یا هر چیز دیگه ای برای شما نکته مثبتی به همراه نداره که بخوایت بهش دل خوش کنید … شاید همسر شما در زندگی بنا به مصلحت به شما دروغی هم بگه ولی چیزی که مهمه اینه که با شما و زندگی مشترک با شما همراه و همدل باشه
ممنون از پاسخ مفیدتون به نظر شما اگه من درمان بشم این ازدواج صلاحه و رفتار این اقا عادیه؟؟؟