2
هجوم افکار ناخوشایند
دوستم اخلاق خاصی داره یه وقتایی خوب خوبه و یه وقتایی یه هویی به سرش میزنه و اخلاقش عوض میشه … ثبات شخصیتی نداره واقعا” میشه به درمانشون امیدوار بود ؟
دوستم اخلاق خاصی داره یه وقتایی خوب خوبه و یه وقتایی یه هویی به سرش میزنه و اخلاقش عوض میشه … ثبات شخصیتی نداره واقعا” میشه به درمانشون امیدوار بود ؟
چگونه
با افکار منفی رفتار کنم؟؟؟ سلام دوستان من یه دختر ۲۰ ساله هستم و عاشق
حضرت مهدی.هرچندگاهی گناه کردم.اما خداشاهده گناهم شیرینی زندگی من نبوده و
نیستو شیرینی زندگی من تن سلامته و مادری که خیلی دوستش دارم پدرمم هم هشت
ساله فوت کرده.من الان هفت ساله که انسان هستم هفت سال به قبل رو ازش
متنفرم چون یه سگ تو وجودم بود و وقتی متوجه شدم سریع اون سگ وجودم رو کشتم
و خداروشکر الان هفت ساله که انسانیتم رو دارم حتی اگه سرم بره انسانیتم
نمیره.حالا یک مشکلی دارم ممکنه کمکم کنید من یه مشکلی دارم اونم اینه که
سه چهار ماهی میشه من توی ذهنمیه موضوعاتی میاد که حالم رو به هم میزنه
تصویرها و صحنه های کثیفی مدام توی ذهنم تکرار میشن اونم به خاطر محیط بدی
هست که دارم توش زندگی میکنم.من یه برادری داشتم که الان دیگه برای من یه
غریبه ست و بمیره یا نمیره برام مهم نیست چون که سه سالی میشه که فهمیدم
خوک گره و خوک بازه.امیدوارم بدونید منظورم از خوک گری و خوک بازی چیه من
هم از وقتی فهمیدم باهاش قطع رابطه کردم و توی خونه اصلا بهش محل نمیذارم
حدود چهارماه پیش توی رایانه مون متوجه شدم این خوک گری ها و خوک بازی ها
رو میبینه و وقتی این صحنه های چرک و حیوانی رو دیدم گریه کردم که چرا باید
یکی توی خونه ی ما اینجوری باشه و بعد از اون دیگه طرف رایانه نرفتم و
الان دارم با لب تاب خودم دردم رو براتون مینویسم افکار های کثیفی که با
انسانیت در تضاده و من تا زنده ام از این چیزها فراری و متنفرم و اصلا
دنیای من این چیزها توش جایی نداره و به هرجیزی نگاه میکنم یا هرحرفی میزنم
یا هرکاری میکنم این افکارها هم میاد توی ذهنم.من فقط یک دفعه چشمم افتاد
روی خوک گری ها و خوک بازی های کثیف و به خاطرشون دیگه طرف رایانه ی لعنتی
نمیرم و این خوک گری ها و خوک بازی ها اینقدر میان تو ذهنم که دچار تیک شدم
یعنی پاهام هی بالا پایین میپره موهای سرم رو کندم.از بس که نخواستم بیان
تو ذهنم هی بیشتر میان حتی سرنمازم هم هی میان تو ذهنم توی روابط اجتماعیم
هم باز میان تو ذهنم و به همه جای بدنم تیک و تنش و اضطراب وارد میکنن.به
خدا من حتی اگه کافر هم بشم باز هم این خوک گری ها و خوک بازی ها رو نه
میبینم نه انجام میدم و نه روی من تاثیری دارن..به خدا من حتی اگه بفهمم
خدا داره من رو با افکارم میسنج هرچقدر میخوام جلوشون رو بگیرم بدتر میشن
اگرم بی اعتنایی به این افکار کنم توی ذهنم یه موجودی به من میگه تو حتما
یه عیبی داری که این افکارهای کثیف توی ذهنت میاد اگه از خودت مطمین بودی
این افکار به ذهنت نمی اومد و اینقدر این حرفا رو این موجودی که تو ذهنمه
به من میگه که به مرز جنون میرسونم.به قرآن باور کنید من اصلا خواستار این
افکار نیستم و این خوک گری ها و خوک بازی ها و هر حیوانیتی روی من بی
تاثیره.اما چرا هی مدام به ذهنم میان و حتی من رو به خودم دچار سو ظن
میکنند.دو تاخواهر دارم که از خودم بزرگتر هستن و چون من دختر مومنی هستم
با من حرف نمیزننو چون اهل کفر و نا شکری میکنن.مادرم هم که با من خوبه اما
حیف که نماز نمیخونه.هیچ دوستی هم ندارم که باهاش درد دل کنم.با هر کسی هم
که حرف میزنم مدام به ذهنم این افکارهای کثیف خوک گری و خوک بازی و
حیوانیت ها میاد و نمیذاره آروم باشم.به خدا هم صد دفعه گفتم که خدایا اگه
من رو مقصر این افکارها بدونی و برام تکلیفی بذاری خودم رو میکشم.پول هم
ندارم که برم روانش چند سایت جستجو کردم گفته بود این چیزها وسواس فکری
جنسیه و بابتشون من تکلیفی ندارم.اما این موجوده که تو ذهنمه نمیذاره به
خودم بقبولونم که وسواس فکری جنسی گرفتم و هی اذیتم میکنه هی بهم میگه اگه
این افکار میاد تو ذهنت پس حتما تو ناپاکی و این افکار به تو ربط داره هی
بهم میگه نه تو مقصر این افکاری و حتما این افکار به خاطر یه عیبی هست که
داری.نمیذاره آروم باشم توروخدا کمکم کنین خواهش میکنم از من کمکتون رو
دریغ نکنین.باز همتاکید میکنم که فقط اسم روانشناس رو نیارین چون پول
ندارم.خودتون کمکم کنین.منتظرم و این رو هم بگن مه وقتی این افکار به ذهنم
میان پاهام بالا پایین میپره یعنی تیک گرفتم و استرس خیلی بالایی دارم
خواهش میکنم کمکم کنید باور کنین من هم مثل هر دختر دیگه ای فقط به جنس
مخالف خود حس عشق و عاطفه و شهوت دارم اما مدام به ذهنم چیزایی میان که
حالم رو به هم میزنن و وقتی بی اعتنایی میکنم ذهنم بهم میگه تو در خطری که
این افکار سراغت میاد و به همه جای بدنم حمله و تیک شدید میشه بدون اینکه
بخوام.کمکم کنید
ذهن انسان همانند کامپیوتر عمل می کند ( البته صحیح تر اینه که کامپیوتر رو از رو ذهن انسان شبیه سازی کردن) و ممکن است که فایل ها ی مختلفی باز شود که نیازی به آنها نیست و یا حتی مانند ویروس نقش مخربی را برای ما بازی کنند و کل حافظه یا بخشی از توانائی های ما را مختل کنند !!!
خب در مورد کامپیوتر موضوع خیلی ساده تر است و ما می توانیم برنامه های اضافی و یا حتی مزاحم را راحت از بین ببریم یا با بستن یک پنجره از شر آن خلاص شویم ولی در مورد ذهن این طور نیست !!!
خیلی اوقات ذهن ما نیاز به برنامه ریزی جدید دارد و خیلی از افکار ما ممکن است برای خود و دیگران مخرب باشد.
یکی از روش های خلاصی از دست افکار منفی برنامه ریزی ذهن با افکار مثبت می باشد، تا جائی که به مرور زمان افکار مثبت در ذهن ما نقش قوی و تعیی کننده تری را ایفا کنند. البته یادمان باشد که:
۱- برای این کار باید هدف و راه درست را خوب بشناسیم !!!
۲- با ایمان کامل در مسیر آن گام برداریم !!!
۳- هر روز و هر لحظه تمرکز بیشتری روی افکار مثبتمان داشته باشیم و به آن انرژی دهیم. ( یعنی به جای خلاصی از افکار منفی و فکر کردن به آنها که در واقع انرژی زیادی از ما می گیرد، به افکار مثبت بیاندیشیم)
۴- باید توجه داشت که این افکار مثبت لااقل به اندازه سن ما، با ما بوده و باور ما را شکل داده است. پس برای افکار مثبت هم باید زمان را در نظر گرفت. تا جائیکه همانند نفس کشیدن با هر فکری یا عملی روی خوب سکه را ببینیم یا به عبارتی به تمامی مسائل پیرامون به دیده مثبت و پیام بنگریم نه یک آوار !!!
۵- و از همه مهمتر در راهمان استوار و ثابت قدم باشیم و برای رسیدن به خواستمان باید مستمر اقدام کنیم
انوع افکار انسان
در یک طبقه بندی بسیار ساده افکار انسان در دو مقوله مثبت و منفی دسته بندی میشود. این نوع از دسته بندی بسیار مورد توجه روانشناسان مشاوره و بویژه مشاورانی است که دیدگاه شناختی دارند. این دسته بندی دو نوع افکار مثبت و منفی در انسان شناسایی میشود و اعتقاد بر این است که غلبه هر یک از آنها بر ذهن فرد شیوه زندگی او را در حدی وسیع نشان میدهد. بطوری که همین افکار ساده به راحتی ممکن است موجب تفاوت سبک زندگی فرد با سایرین ، یا با خود او در مراحل مختلف شود.
افکار مثبت انسان
بر اساس این دسته بندی افکار مثبت آن دسته از افکاری را شامل میشود که تاثیرات مفیدی بر ذهن و رفتار فرد به جای میگذارند، هدایت کننده هستند و اغلب موجبات زندگی دلپذیر را فراهم میسازند. افرادی که دارای چنین افکاری هستند کمتر در دام استرس و فشار روانی گرفتار میشوند و یا حداقل به راحتی خود را میتوانند از چنین شرائطی رها کنند. این افراد اعتماد به نفس بالاتری دارند، دید خوبی نسبت به خود دارند و بطور کلی افکار آنها حول و حوش خوب بودن ، سالم بودن و واقع بین بودن دور میزنند.
نمونهای از افکار مثبت
. من در موارد مختلف پیروز بودهام هر چند شکستهایی نیز داشتهام.
•من فرد کارآیی هستم.
•لازم نیست همه مثل هم باشند.
•بعضی افراد دروغ میگویند.
افکار منفی انسان
افکار منفی تحریک کننده هیجانات منفی در انسان هستند. که اغلب در اثر وقایع بیرونی که بار منفی دارند برای افراد ناراحت کننده هستند راه اندازی میشوند. این افکار چسبندگی فوقالعادهای در ذهن انسان دارند و درگیری و مشغله شدیدی برای صاحب خود ایجاد میکنند. افتادن در چرخه این افکار و عدم تلاش برای خارج شدن از این چرخه اغلب مشکلات جدی روانی را ممکن است به بار آورد. روانشناسان شناختی معتقدند اغلب اضطرابها و افسردگیها ، اختلالات ارتباطی ، مشکلات زناشویی و انواع مسائل دیگر از زندگی فرد ناشی از غلبه افکار منفی بر ذهن فرد است. بر این اساس هدف آنها گسترش حوزه و قلمرو افکار مثبت و به عبارتی مثبت اندیشی در افراد است.
نمونهای از افکار منفی
•من همیشه شکست میخورم.
•دیگران نیز باید مثل من باشند.
•هیچ کس نباید دروغ بگوید.
•من فرد به درد بخوری نیستم.
افکار هدفمند در مقابل افکار بیهدف
افکار انسان را از لحاظ اینکه از یک هدف یا اهداف ویژهای پیروی میکنند یا نه نیز میتوان دسته بندی کرد. افکار هدفمند آن دسته از افکاری هستند که بر اساس اهداف ویژهای سازمان مییابند. و فرد با در نظر گرفتن آن اهداف ، افکار خود را نیز سازمان میدهد. بطوری که میتواند به صورت گام به گام به تهیه مراحلی بپردازد که موجب رسیدن او به اهدافش میشود. مثل افکار مربوط به حل یک مساله ریاضی یا افکار مربوط به برنامه ریزی درسی.
برعکس افکار بیهدف ، بدون برنامه و بدون هدف ویژهای ذهن فرد را درگیر میسازند خیالبافیها از جمله این دسته افکار هستند. که برنامه و سازمان مشخصی ندارند و ممکن است با یک عامل و محرک ساده را راه اندازی شوند و به حوزههای مختلف وارد شوند و سرانجام فرد به خاطر نیاورد که از کجا به این نقطه فعلی از افکار رسیده است. از شاخه به شاخه دیگر پریدن معمولا ویژگی این دسته از افکار است. هر چند جلوگیری وضع کامل این دسته از افکار وجود ندارد. اما از آنجا که اغلب در کارهای فکری فرد موجب ایجاد مشکل میشود و غالباً تمرکز فرد را به هم میریزند لازم است با انواع تمرینات فکری تحت کنترل فرد قرار بگیرند.
سخن بزرگان
* ● زندگی که طی سال ها حتی یک بار زیر سوال نرفته باشد ارزش زندگی کردن ندارد.(ارسطو)
* ● کسی که چرایی زندگی را فهمید با هر چگونه ای در زندگی خواهد زیست.(نیچه)
* ● خدایا کمکم کن آنچه را می توانم تغییردهم، تغییردهم و آنچه را نمی توانم تغییردهم، بپذیرم. خدایا کمکم کن فرق این دو را از یکدیگر تشخیص دهم.(ناشناس)
* ● ای کاش می توانستم خون رگان خود را من قطره قطره بگریم تا باورم کنند / ای کاش می توانستم یک لحظه ای کاش برشانه های خود بنشانم این خلق بی شمار را / گرد غبار خاک بگردانم تا به دو چشم خویش ببینند، که خورشیدشان کجاست، و باورم کنند/ ای کاش می توانستم.(شاملو)
* ●هرگز از مرگ نهراسیده ام/ اگر چه دستانش از ابتذال شکننده تر بود/ هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است که مزد گور کن از آزادی آدمی افزون باشد.(شاملو)
* ● زمانی که امیدم را از کسی از دست دهم احساس بهتری خواهم داشت.(ناشناس)
* ● خوشبخت کسی است که در نظر مردم کمتر از آنچه هست به نظر آید و بدبخت کسی است که مردم او رابیشتر از آنچه هست تصور کنند.(ناشناس) نحوه دعا کردن صحیح
قبل از هر چیز شما باید در جملاتتان از زمان حال استفاده کنید . عالم هستی گذشته یا اینده را درک نمی کند زیرا اساسا هیچ در کی از زمان ندارد : تمام وقایع هستی در یک زمان رخ می دهد و ان زمان حال است بنابراین شما نباید از افکار مربوط به گذشته و یا ارزوهای اینده صحبت کنید عالم هستی تنها با اکنون اشنایی دارد و بس
نکته بعدی این است که جمله بندی دعاهایتان باید در جهت مثبت باشد زیرا عالم هستی از مفهوم کلمه نه نیز شناختی ندارد . در عالم هستی هیچ نوع فقدان یا ماهیت منفی وجود ندارد . بنابراین لازم است که شما حتما با لحنی جدی و جملاتی مثبت خواستتان را به زبان بیاورید مثلا ممکن است مادری با حالت التماس و تضرع و با تمام وجود بگوید ای خدا نگذار طفل من بمیرد در این دعا دو کلمه منفی وجود دارد نگذار و مردن . خیلی بهتر هست که این مادر از این جمله استفاده کند که خدایا بگذار طفلم زنده بماند یا حتی بهتر از این به صورت سپاسگزاری زیرا عالم هستی همانطور که گفتیم هیچ درکی از زمان ندارد و بگوید متشکرم که طفلم زنده است . نحوه جمله بندی دعاهایمان اهمیت فراوان دارد و با افکار منفی و ترس دچار شکست می شویم و به قول معروف از انچه می ترسیم بر سرمان می اید .
هنگامی که مادر بینوا دست به دعا می گیرد که نگذار طفل من بمیرد قلب او در این زمان در سکوت مشغول درددل با خداست و می خواهد طفلش زنده بماند و با زبانی می گوید بگذار طفلش زنده بماند به این ترتیب مانند ایستگاه رادیویی می ماند که دعایی پارازیت دار دریافت می کند تضاد بین دعای قلبی و جمله ای که ناشی از ترس مادر است مانع از ان میشود که پیام واضح دریافت شود و طبعا عالم هستی به این دعا پاسخی نخواهد داد
بعضی از مردم به نحو صحیحی دعا می خوانند ولی ناگهان دست از دعا بر می دارند و دچار تردید می شوند و با خود می گویند کسی به دعاهای من جواب نخواهد داد و مجددا چیزی دریافت نمیشود چنانچه منفی گرایی و تردید شما قویتر از دعای متمرکزتان باشد منفی گرایی پیروز میشود چون از قدرت بیشتری بر خوردار است عالم هستی به قدری خواستار بر اورده کردن خواسته های شماست که هر انچه از فکرتان بگذرد و صمیمیت بیشتری داشته باشد ان را بر اورده می کند
بعد از تکمیل دعایتان و اطمینان داشتن از اجابت ان دوباره فکرتان را به خالق عالم هستی معطوف بدارید و بگویید هر انچه میل و اراده تو باشد من نیز به ان عمل خواهم کرد که همان توکل بر خدا داشتن است زیرا خالق عالم هستی بهتر از خودمان می داند که چه چیزی به خیر و صلاح ماست
قاعده دیگر دعا کردن این است که به هنگام دریافت پاسخ متوجه دریافت ان بشوید چون خیلی از مردم دعا می کنند و پاسخ را هم دریافت می کنند منتها یا متوجه ان نمیشوند یا ان را انکار می کنند و فکر می کنند مثلا خودشان خوش شانس بوده اند یا باعث انجام ان عمل خواسته شده را افراد دیگر می دانند
سومین مرحله دعا کردن که پاسخ دادن هست به محض متوجه شدن ما باید این هدایای اسمانی را با شگفتی و شوق فراوان دریافت کنیم و سپس در اوج حق شناسی و سپاس بگوییم خدایا تو را شکر می گویم
ان وقت سعی کنیم که این شادی تحقق ارزو را با دیگران سهیم شویم
عالم هستی مهربان و شاد است و ان قدر مصمم است که تمام نیازهای ما را بر اورده کند و ما را دوست بدارد و روش زیستن را به ما بیاموزد که به زانو در میاییم و در امواج پر طغیان خداوندی فرو می رویم با ما بازی می کند و تفریح می کند تا به خود اییم و درک کنیم که این نیروی مهربان سر انجام ما را در اغوش خود خواهد گرفت و به ساحل نجات خواهد رسانید و به ما اجازه خواهد داد در اغوش پر مهر خداوند باشیم و گوته می گوید خداوند ذات ابدی تمام چیزهای موجود در عالم هستی را به عزیزانش می دهد تمام شادی ها و تمام غم ها همه چیز برای عزیزانش.
بسیاری افراد به قدرت دعا اعتقاد ندارند اما دعا چیزی بیش از فکر نیست نوعی اشتیاق و اتش قلبی و درونی فکری متمرکز شده که خودمان بوجود می اوریم و و اگر دعای ما بطور واضح در ایستگاه گیرنده دریافت شود مطمئنا به استجابت می رسدو نکته اصلی در اینجا نحوه ارسال افکارمان است
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸